به تازگي مطلبی از آقای اکبر کرمي دربارهء مقالهء «مانيفست درماندگی» (نوشتهء دکتر اسماعيل نوري علا در انتقاد به سخنان اکبر گنجی در راديو فردا) در سايت های اينترنتی منتشر شده است. بنظر من نوشتار دکتر صدر الدين الهي اصل بحث آقاي کرمي را پاسخ داده است و نيازي به ورود من به جزئيات بحث نيست. اما آنچه باعث شده تا من نيز در اين موضوع داخل شده و اين يادداشت را بنويسم آن است که اخيراً آقاي دکتر کرمي در برنامهء «زن امروز» صدای آمريکا شرکت کرده و بصورت تلفنی در برابر سخنان يک متخصص روانشناسي ايرانی در لوس آنجلس بنام خانم دکتر فوژان زيني، که بحثی را در مورد خيانت جنسي سخن می گفت، با عنوان کردن بحثي پيرامون «بغرنجي موضوع»(*) و اينکه اين مسئله در ايران ـ بعلت شرايط متفاوت اجتماعی آن بکلی با مغرب زمين متفاوت است ـ بار ديگر از ايران يک تافتهء جدا بافته ساخته اند، درست همانگونه که سال هاست در موارد ديگر هم به اين کار مشغولند و می کوشند تا، مثلاً، از آقاي گنجي و اصلاح طلبان اسلامي يک تصوير اسطوره اي بسازند و طی آن، در واقع، با طرح حرف هاي ظاهراً پيچيده دربارهء تاريخ ايران، بحث سکولاريسم را تخطئه کنند.
از نظر من، اگرچه درست است که ايشان در ايران زندگي مي کنند واما آشکارا از جامعهء ايران و «قداست» نهادها و روابط اجتماعی آن تصوير خيالبافانه اي دارند که تصوير مزبور اگر در نخستين دوران پس از انقلاب اسلامي می توانست صحيح باشد يا براي خيلي ها باور کردني بنظر رسد اما اکنون بکلی به عالم افسانه ها پيوسته است.
امروز، در همين حکومت اسلامي، نه تنها فحشاء بشدت رواج داشته و همگان از آن سخن می گويند بلکه روابطي کاملاً مشابه Swinger ها در آمريکا که خانم زيني در آن برنامه به آن اشاره کرده اند نيز در ايران رواج دارد، هرچند که، نظير همه جريانات ديگر، ظاهراً مخفي است. اتفاقاً خانم دکتر زيني اصل بحث خود، دربارهء دروغ گفتن به همسر و خيانت، را بدون طرح هرگونه قضاوت اخلاقی و به روشني بيان کرده اند حال آنکه آقاي کرمي، با گفتن دوبارهء اينکه فرهنگ ما با «آنها» فرق دارد و غيره، سعي می کنند به چنين بحث مشخصی پاسخي ندهند.
من نمی دانم تا کي بايد شاهد آن بود که يک عده باصطلاح «اصلاح طلب» توجيه گر واقعيت اسلام حاکم بر ايران بوده، و يک عده هم، با تظاهر به مدرنيسم، به توجيه «اصلاح طلبان» مشغول باشند.
اما، بنظر من، سکولاريسم دقيقاً به معنای پايان دادن به اين کلاف سردرگم قضاوت هاي اخلاقي دربارهء حکومتی است که از يکسو ظاهري قدسي را ارائه ميکند و، از سوی ديگر، مجبور است که دائماً واقعيت را ـ از فروختن دختران ايران به دوبي تا هزاران جنايت در خفا در خود ايران ـ حاشا کند. به کلام ديگر، تنها سکولاريسم است که فرد را مسؤول، و از «قدسی شدن» پديده های روزمرهء اين جهانی جلوگيری می کند. اين اصل بحثي است که در برنامهء تلويزيونی بالا مطرح بود و ايشان، با ظاهری مدرنيستی، از تصديق آن طفره رفتند.
اين داستان قداست بخشی به پديده ها يک روی ديگر هم دارد. اکنون يک عده از کسانی که از اسلام روي گردانده اند نيز مرتباً از قداست پديده های ماقبل اسلام ايران سخن می گويند و می کوشند تا اين واقعيت را پنهان کنند که مردم ايران ـ چه در خوبي ها و چه در بدي ها ـ تافتهء جدا بافته اي از بقيهء جهان نيستند.
و اگر (آنگونه که آقای کرمی نوشته اند) نوري علا همهء چيزهای بزعم ايشان «خوب» را تعطيل کرده است، بايد از اين واقعه خوشحال بود چرا که بالاخره يک نفر دارد اين عبا هاي قداست دروغين را از تن اپوزيسيون ايران می کند و به دور مي ريزد و می کوشد تا نگذارد که عده اي، بعد از سي سال حکومت قرون وسطائي مذهبي، هنوز بخواهند نوع ديگري از يک دولت ايدئولوژيک را براي ما به ارمغان آورند ـ دولتی که اسمش اصلاح طلبي است و حداکثر مي خواهد جامعهء امروز ما را به سطح دوران مارنين لوتر قرن پانزدهم ميلادی اروا برساند ـ همان دورانی که اصلاح طلبانش کپرنيک را بيش از کليساي کاتوليک مورد حمله قرار مي داند.
* سخنان خانم دکتر فوژان زيني در دقيقهء 17 و سخنان آقای کرمی در دقيقهء 32
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |