حريم خصوصی در عصر اينترنت (*)
اگر به قوانين اساسي کشورهاي پيشرفته نگاه کنيم و مشخصاً يکي از مترقي ترين آن ها که قانون اساسي آمريکا باشد را بررسي کنيم، ميبينيم که موضوع مرکزي شان اين بوده است که دولت نتواند به حقوق فردي شهروندان تجاوز کند. در واقع قانون اساسي آمريکا ساختار دولت دموکراسي مدرن را تعيين ميکند و اينکه دولت مدرن چه بايد «باشد». بعداً هم سند ده متمم اوليه قانون اساسي آمريکا اينکه چه کارهائي دولت «نبايد» بکند را مشخص ساخته است. مثلاً اولين متمم قاون اساسي آمريکا مقرر کرده است که دولت نبايد قوانيني درست کند که از مذهب معيني حمايت کنند و اينکه نبايستي در برابر آزادي بيان، آزادي اجتماعات يا آزادي درخواست از دولت درباره اعتراضات، مانعي ايجاد کند.
پيش از تدوين قانون اساسي آمريکا، در سند بيانيه استقلال آمريکا توماس جفرسون حتي موضوع حق فرد براي جستچوي خوشبختي را، که از نقدی که «لايبنيتس» به «جان لاک» نوشته گرفته شده، آورده است. يعني غير از حق انسان در داشتن زندگي، آزادي، و مالکيت، که در قانون اساسي آمزيکا آمده، موضوع «جستجوي خوشبختي» در سند بيانيهء استقلال اين کشور ويژگي خاص دموکراسي آمريکائي است که، در عين برسميت نشناختن هيچ مذهب و ايدئولوژي از سوي دولت، حق فرد در پيگيري درک خود از شادي و خوشبختي را برسميت شناخته است ـ امري که فراسوي لذت بردن و سودمندي فوري ميباشد و به ديدگاه فلسفي هر فرد معين بر ميگردد، و به اين صورت، به معني واقعي کلمه، مذهب يا ديدگاه فلسفي فرد، به عنوان امري خصوصي، نه تنها برسميت شناخته شده است، بلکه تلاش در آن راستا بعنوان يک حق در نظر گرفته شده است.
همه اين توجه ويژه در بيانيه استقلال آمريکا نشان از دقت جفرسون به درس گيري از همه تجربه هاي تئوريک دموکراسي مدرن اروپا دارد و، بنظر من، برعکس تصور برخي صاحب نظران، بيان تنفر از همه چيز انگليسی نبوده است. قانون اساسي آمريکا، و بعداً ده متمم اوليه و سپس متمم هاي ديگر آن، بيان تکامل ديدگاهي است که حقوق فردي را مد نظر دارد.
همانگونه که چند سال پيش در نوشتار «قانون و ايران: فضيلت يا حقوق» ذکر کردم، پيش از عصر مدرن حتي در يونان باستان، سقراط وقتي در دفاعياتش از خود دفاع ميکند، حرفي از حق فردي خود نميزند، و همه بحث وي بر اين نکته تأکيد دارد که وي با فضيلت تر از دادستانان خود ميباشد. يعني مشاجره بر سر خوب تر بودن است و نه اينکه چه حقي فرد بعنوان يک انسان دارد، ديدگاه حقوق فردي که بعد ها در عصر مدرن فلاسفه اي نظير هيوم و کانت بر روي آن تأکيد گذاردند و در قانون اساسي آمريکا به بهترين وجه خود را به شکل قوانين مشخص، نشان ميدهد.
***
به بحث اينترنت و تجاوز به حريم خصوصي توجه کنيم. امروز در پرتو ويژگي هاي جامعه اطلاعاتي چه تفاوتي در مورد موضوع حقوق فردي وجود دارد؟
اجازه دهيد بحثم را با يک مثال طرح موضوع بحث را ساده کنم. فرض کنيم شما فردي هستيد که در يک شرکت کار مي کنيد. حالا شخصي، با نام مستعار، ايميلي به آدرس همهء کارمندان شرکت مي فرستد و در آن اعلام ميکند که حقوق شما چقدر است و رقم درست آن را هم مينويسد يا که مينويسد شما به بيماري سرطان مبتلا هستيد و شما هم فرض کنيم که مبتلا باشيد. در نتيجه در اين مثال نه آن فرد اتهام دروغي به شما زده است و نه توهيني کرده است و نه با طرح موضوعي غير واقعي شما را بدنام کرده است. ولي اين کار آن فرستنده ايميل، تجاوز آشکار به حريم خصوصي شماست، چه حرف هايش دروغ باشد و چه نباشد.
اينگونه تجاوز به حريم خصوصي در پرتو گسترش اينترنت نه تنها ابعاد وسيعي يافته است بلکه به راحتي ميشود بصورت ناشناس انجام شود. در واقع اينکه ايميل يا درج مطالب در گروه هاي خبري اينترنتي ميشود بصورت ناشناس باشد، شمشير دو لبه اي ايست که هم به آزادي بيان ياري ميرساند و هم تجاوز به حريم خصوصي افراد را آسان ميکند.
اينگونه تجاوزات سريع، ساده و پرقدرت به حريم خصوصي در واقع بخاطر امکانات تکنولوژي هاي جامعه اطلاعاتي ممکن شده است. درست است در يک روزنامه در قديم هم ممکن بود که چنين حملات فردي به يکنفر بشود ولي هم روزنامه و نويسندگانش مشخص بودند و هم توليد و محل چاپ آن مشخص بود، و هم توزيع آن خيلي قابل کنترل بود. در مورد مثالهاي امروزي چنين نيست.
حتي در جامعه بسيار بسته و کنترل شده اي نظير ايران چند سال پيش عکس هاي برهنه يک هنرپيشه زن سريال معروف نرگس که گفته ميشد توسط دوست پسر سابق وي در يک سامانه اينترنتي در ايران بخاطر دعواي با وي، و براي هدف پول در آوردن گذاشته شده بود، زندگي آن خانم را سياه کرد و عاقبت هم مسؤل ان سامانه بطرز مرموزي کشته شد و آن سامانه نيز بسته شد.
در نقاط ديگر دنيا اغلب حتي معلوم نيست که اينگونه سامانه ها از نظر فيزيکي در کدام کشور قرار دارند و حتي براي مبارزه با پورنوگرافي کودکان تصميم اخير مقامات قضائي آمريکا براي بستن سامانه هاي مرتبط به آنجا منتهي شد که برخي از ارائه دهندگان خدمات اينترنتي، گروه هاي خبري يوزنت سري آ.ال. تي را که بي درو پيکرتر هستند و بسياري از آنها براي دانلد اينگونه عکس هاي جنايت بار استفاده ميشدند، از سرويس هاي خود حذف کردند، تا بعداً خودشان به خاطر اعمال انجام شده در آن گروه هاي خبري، با مقامات قضائي طرف نشوند. البته صدها هزار گروه خبري ديگر در يوزنت هستند که به اين راحتي ها قابل کنترل نيستند و اکثريت غريب به اتفاق آنها هم بدون نظارت هستند و از سوي برخي کاربران مورد سوء استفاده قرار ميگيرند.
در نتيجه مشخص ميشود که اينترنت همان شمشير دولبه است که هم امکان بيشتر براي آزادي بيان و عقيده ايجاد کرده است و هم امکان بيشتر براي تجاوز به حريم شخصي. جالب است که يک شکل مقابله بااين حالت بيدفاعي در برابر اين متجاوزيني که با نام مستعار در اينترنت در گروهاي خبري يوزنت به اين اعمال دست ميزنند، حرکتي تدافعي بنام «شعله ور کردن» است که اعضاء گروه خبري با زير آتش کشيدن لفظي حمله کننده، وي را بيرون ميکنند. خيلي وقت ها با تشخيص آنکه حمله کنندگان با وجود نام مستعار بيانگر اهداف فرد معين يا تشکيات معين سياسي يا مذهبي هستند، آن جريان زير آتش قرار ميگيرد. البته خيلي وقت ها خود اين شعله ور سازي ها به سوختن کامل بسياري از گروه هاي خبري بدون ناظر يوزنت، انجاميده است.
تازه وقتي مورد ايميل به کارمندان يک شرکت را ذکر کردم، چنين روش شعله ور سازي اصلاً عملي نيست و باعث ناراحتي بيشتر خود فرد قرباني ميشود که حريم شخصي اش اين چنين خدشه دار شده است.
حالا وقتي به ارزش هاي دموکراتيک نگاه ميکنيم ميبينيم اينگونه اعمال نظير عمليات تروريستي، خود ارزش هاي دموکراتيک را نيز تهديد ميکنند، و باعث ميشوند که محيط پليسي بيشتري بوجود بيايد. اگر مؤسسات ژورناليستي اساساً با ارائه دقيق خبرها، و انصاف و تعادل در ارائه نقطه نظرات متضاد، ارزش خود را نشان ميدهند، وقتي يک سوي طيف نظري بخواهد با اعمال ارعاب و تهديد به ژورناليستها، آنان را وادار کند که مواضع آن قطب فکري را تبليغ کنند، خود کار ژورناليستي علمي ديگر مختل ميشود. اين موضوع نه تنها درباره وبلاگ ها بلکه درباره موسسات معتبر ژورناليستي هم اتفاق ميافتد. همانطور که در مناطق جنگي نيروهاي مستبد، با هدف گرفتن ژورناليستها ميخواهند نقل روايت آنان از رويدادها را تحميل کنند و در نتيجه اخبار، بجاي ارائه واقعيات، به نوعي گزارش ديکته شده قابل پذيرش مستنبدين ، تنزل ميکند.
مؤسسات ژورناليستي نظير صداي آمريکا که علاوه بر ارائه خبر دقيق، متعادل و منصفانه، که وظيفه مرکزي خود ميدانند، اشاعه ارزش هاي دموکراسي آمريکا را نيز جزء وظيفه خود ميدانند، هنگام مواجه شدن با اينگونه تهديدها، مجبور ميشوند عملاً آزادي بيان را محدود کنند، و مثلاً تلفن هاي شنوندگان به برنامه ها را با تأخير و بازبيني پخش کنند.
تا آنجا که به رژيم جمهوري اسلامي و مأموران آن مربوط ميشود، شکي نيست که آنها اين گونه اقدامات را انجام ميدهند تا که رسانه هاي جمعي دموکراتيک را از بين ببرند و مردم را وادار کنند که به همان رسانه هاي فرمايشي آنان تن در دهند. واقعاً هم بجز استفاده از پليس و کنترل بر روي اينترنت نظير آنچه در رابطه با پورنوگرافي کودکان از سوي اف بي آي آمريکا ذکر کردم، راه ديگري براي مقابله با خرابکاري هاي مأمورين امنيـتي جمهوري اسلامي نيست.
ولي متأسفانه اينگونه سوء استفاده از آزادي در اينترنت و تجاوز به حريم شخصي مختص مأمورين وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي نيست و برخي از نيروهاي اپوزيسيون نيز از اين شمشير دو لبه آزادي در اينترنت، نه براي آزادي بيان بلکه براي تجاوز به حريم شخصي مخالفان خود و تهديد و ارعاب آنان استفاده کرده اند.
در رابطه با اپوزيسيون فقط يک نکته ميتوانم اشاره کنم و آن اين است که بهترين تمرن دموکراسي که همه اپوزيسيون از آن سخن ميگويد اين است که چه با نام واقعي و چه با نام مستعار، آنگونه روش هائي در برابر مخالفين خود بکار بريم که انتظار داريم در ايران آزاد فردا، مخالفين ما با ما با آنگونه روش ها رويارو شوند.
ارزش هاي دموکراتيک را ارج نهيم و به آنها عمل کنيم. هيچ تکنولوژي اي نميتواند نوشداروي حل مسأله ما باشد و حتي ميتواند بر مشکلاتمان بيافزايد و تنها پايبندي اکثريت ما به اصول احترام به حقوق فردي يکديگر، و احترام به حريم شحصي يکديگر است که جامعه ما را از خشونت، چه بصورت بمب هاي تروريستي و چه حملات اينترنتي با نام مستعار، آزاد خواهد کرد.
به اميد جمهوری آينده نگر، فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران،
پانويس:
(*) ماه گذشته نوشتاري منتشر کردم تحت عنوان «پراکسي و حريم خصوصي».
http://www.ghandchi.com/523-ProxyPrivacy.htm
در پی انتشار آن نوشتار خوانندگان سؤالات بيشتري در ارتباط با موضوع حريم خصوصي در پرتو تأثيرات اينترنت طرح کرده اند که لازم ديدم بحث معيني، جدا از موضوع پراکسي، و در ارتباط با حقوق فردي به رشتهء تحرير در آورم.
مطلب مرتبط بزبان انگليسي
http://www.ghandchi.com/21-Freedom.htm
http://www.ghandchi.com/36-Open_Soc.htm
ايرانسکوپ:
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد: (توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد) تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايد در پايان مقالات ذکر خواهد شد |
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |