بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

دوشنبه ها: از نگاه يک  آينده نگر

يادداشت های هفتگی سام قندچی

      آرشيو

17 تير 1387 ـ   7 ژوئيه 2008

 

برنامهء عملي جبههء سکولار

 

پاسخ به چند سؤال

چندی پيش، در نوشتار « وقت ايجاد جبههء وسيع دموکراسي خواهي سکولار فرا رسيده است» (1)، پيشنهادي براي يک نشست را ارائه کردم و در ميان سؤالات طرح شده در واکنش نسبت به آن يکي هم اين بود که «آیا برنامه ی عملی مشخصی هم برای چنین کنفرانس و گردهمائی در نظر داريد یا خیر؟» (2). 

در واقع، من ديگر برنامهء عملي چنين کنفرانسی براي ايجاد تشکيلات را نظير آنچه حدود يک قرن است در ميان فعالين سياسي ما مرسوم بوده است نمي بينم. منظورم چيست؟ حدود يک قرن است که فعالين سياسي ما تا خواسته اند تشکيلات سياسي بسازند گام اول را ايجاد روزنامه سراسري براي افشاي رژيم موجود انگاشته اند، در صورتيکه من ديگر اين مهم را کار اصلي براي اين هدف نميدانم. 

پيش از آنکه منظورم را بيشتر توضيح دهم ياد آور شوم که البته جريانات چريکي هم در گذشته بوده اند که برنامهء عملي خود را براي ايجاد سازمان از طريق شروع عمليات مسلحانه بوسيله روشنفکران ديده اند و فکر کرده اند که سازمان خود را به دور آن فعاليت بسازند. من مخالفت کامل خود با آن ديدگاه را در گذشته بطور مفصل توضيح داده ام و لازم به تکرار در اينجا نمي بينم(3). 

اما اينکه چرا با طرح روزنامه سراسري يا طرح هاي مشابه امروزي ـ نظير تلويزيون ماهواره اي و غيره ـ در رابطه با فعاليت سياسي مخالفم: بنظر من تقريباً نيم قرن است که رسانه هاي جمعي در دنيا بيشتر و بيشتر رشد کرده اند و آنقدر منابع خبري گوناگونی که اطلاعات قابل اتکاء ارائه کنند وجود دارند که اگر هر گروه کوچک روشنفکري تصور کند که منبع اطلاعات افشاگرانهء بيشتری در مورد رژيم است يا خود را گول ميزند يا که از دنياي مطبوعات خبر ندارد.

از سوي ديگر، واقعيت تازهء رسانه ها در دنيا باعث شده که بسياري کسان بصورتی دم افزون کار ژورناليسم و فعاليت سياسي را يکي فرض مي کنند، که قبلاً در مورد اين اشتباه ـ که قدمتش در جنبش ما بيش از نيم قرن بوده و به سنت حزب توده بر ميگردد ـ هم در گذشته مفصل توضيح داده ام (4). 

البته هر عضو حزب دموکرات يا حزب جمهوريخواه آمريکا مي تواند يک ژورناليست هم باشد. اتفاقاً ژورناليست هاي خوب هميشه تعلق حزبي خود را اعلام مي کنند و آن را از خوانندگان خويش پنهان نمي دارند. در واقع يک ژورناليست، مثل هر انسان ديگري، تعلق سياسي ـ حزبي، يا تعلق مذهبي به کليسيائي معين، و انواع ديگر تعلقات اجتماعي را با خود دارد. ولي، به عنوان يک ژورناليست، وظيفهء وي ارائهء گزارش هاي متعادل و نشان دادن وزنه ديدگاه هاي مختلف است. حتي ژورناليست هاي رسانه هائي که طرفداري از ارزش هاي دموکراتيک غرب را (که شامل ترويج حقوق فردي و انساني است) وظيفهء خود قرار داده اند، حتي وقتي براي رسانه هاي دولتي کشورهای دموکراتيک کار مي کنند، کارشان دفاع از دولت معين کشور متببوعشان نيست بلکه دفاع از ارزش هاي دموکراتيک است، وگرنه آنها هم در رديف رسانه هاي کشورهاي کمونيستي قرار می گرفتند.  

به عبارت ديگر، وظيفهء ژورناليست ها ارائهء خبر است. آنها نه خبر ساز هستند و نه تصميم مي گيرند که با «خبر» چه کار معيني انجام دهند. معيار ارزيابي کار آنها نيز ـ بعنوان يک ژورناليست ـ آن است که همواره از خود رسند که آيا اخبار معتبر و با توازن ديدگاهاي مختلف عرضه کرده اند يا خير. 

حال آنکه يک عضو حزب دموکرات يا حزب جمهوريخواه آمريکا، اگر در مجلهء حزب يا در يک مؤسسهء حقوقی کاری مرتبط با حزب داشته باشد آنگاه وظيفهء خود را کسب قدرت مي بيند و، در نتيجه، ترويج پلاتفرم حزب و پيشبرد کار حزب را هدف خود قرار می دهد.  

پس، هدف يک فعال سياسي دادن راه حل براي جامعه در ارتباط با خبر ها است و نه ارائهء خبر. و تازه، بعد از ارائهء راه حل، نوبت به اجرائی کردن راه حل ها است؛ حال چه در عرصهء تدوين قانون باشد، چه در عرصه هاي اجرائي و قضائيباشد. 

اين ها تفاوت هاي اصلي کار ژورناليستي و فعاليت سياسي است. حتي اگر يک فرد در زندگي  خود در هر دو نقش فعال باشد، در هر کدام از آن دو عرصه وظيفه کاملاً متفاوتي را دنبال ميکند. 

اما چرا بنظرم ايجاد روزنامه يا تلويزيون سراسري براي احزاب امروزه نه تنها براي برنامه عملي شروع شکل گيري سازمانها بلکه حتي در آينده شان نيز آنقدر مهم نيست؟ کافي است که به کشورهاي پيشرفته نگاه کنيم و ملاحظه کنيم که در هيچکدام از آنها نشريات احزاب سياسي ديگر منبع اصلي اخبار جامعه نيستند. اين واقعيت نتيجهء رشد مطبوعات در جهان يک قرن گذشته است؛ بطوری که حتي در کشورهاي ديکتاتوري نيز آنقدر منابع خبري خارج از مرزها در دسترس مردم هستند که «ارائهء خبر» ديگر نيازي به دوباره کاري های احزاب سياسي نداشته باشد.   

در نتيجه، بنظر من، نقش ارائهء اخبار براي شکل دادن احزاب و سازمان هاي سياسي جديد چندان اهميتي ندارد. هرچند هيچگاه اين واقعيت که دسترسي اعضاء و هواداران احزاب به بسياري از اخباري که براحتي در دسترس خبرنگاران حرفه اي ـ بويژه در جوامع ديکتاتوري ـ قرار نميگيرند، غير قابل انکار است، و ارائهء آن اخبار توسط احزاب به خبرگزاري ها، وظيفهء مهمي براي احزاب است، که چنين نيز می کنند، اما کار مرکزي احزاب «مرکز خبر» بودن نيست. 

پس چه برنامهء عملي مي تواند در شکل گيري تشکيلاتي مورد بحث ما نقش مرکزي را ايفا کند؟ بنظر من چنين برنامه ای يک برنامهء «رهبري سازي» است. 

برعکس تصوري که در جنبش سياسي ايران وجود دارد، مبنی بر اينکه گويا رهبران بسياري وجود دارند و مشکل ما اين است که آنها نمی توانند با هم کار کنند، بنظر من، جنبش سياسي ايران اصلاً رهبر ندارد.  رهبر، يعني کسي که اخبار جامعه و راه حل هاي حزبي را در نقاط مختلف بکار ببرد و بتواند جمع هاي مختلفي را براي رسيدن به آن اهداف به همکاري با يکديگر بکشاند.

امروزه شايد در «جنبش مدني ايران»، و مشخصاً در جنبش زنان ايران، رهبرانی برای اين جنبش شکل گرفته اند و در ميان آنها تعداد زيادي قادرند کار رهبري را بر عهده بگيرند اما، در 30 سال گذشته، در «جنبش سياسي ايران» اساساً رهبري شکل نگرفته است.  

به همين دليل و به عقيدهء من، مسأله اصلي کنفرانس پيشنهادی نمی تواند ايجاد برنامهء رهبري سازي براي جنبش سياسي ايران نباشد.  رهبران سياسي کساني هستند که مسئلهء مرکزي شان کسب قدرت سياسي است، چه جامعه دموکراتيک باشد و بتوانند با کسب آراء بيشتر براي پلاتفرم حزبي مورد نظر رأي جلب کنند و چه جامعه ديکتاتوري باشد و بخواهند هواداران خود را براي مبارزات نافرماني مدني متشکل کنند.

اين رهبران، براي انجام وظايف سياسي خود بايد از اعضاء و هواداران حزبشان حق عضويت و کمک مالي جمع آوري کنند و پلاتفرم سياسي را پرورش و آموزش دهند و طرفداران خود را براي رسيدن به اهداف حزب متشکل کرده و رهبري کنند.  

در نتيجه، اميدوارم، برعکس تصور رايج در کنفرانس هاي سياسي ايرانيان، اين بار فرض نکنيم که رهبر خيلي وجود دارد و گويا به دنبال متحد کردن آنان هستيم. اين بار، در چنين کنفرانسی، بايد از يکديگر بپرسيم که چه طرحي مي توانيم ارائه دهيم که قادر باشد رهبران تشکيلات سياسي را بوجود آورد.  برنامهء رهبري سازي وظيفهء اصلي براي شروع کار است و نه پايان آن. 

به اميد ايجاد حزب آينده نگر و جبههء سکولار جنبش دموکراسي خواهي ايران

 

پانويس ها: 

 

(1)   https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/510-KongerehAvval.htm

(2) http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2&news-id=45697%20&nid=haupt  

(3) https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/470-Terrorism.htm   

(4)  https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ssl/367-tudehii.htm  

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايد

در پايان مقالات ذکر خواهد شد

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630