بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

دوشنبه ها: از نگاه يک  آينده نگر

يادداشت های هفتگی سام قندچی

      آرشيو

13 خرداد 1387 ـ   2 ژوئن 2008

 

تکنوکراتهای ايران در دو رژيم

 

سام قندچی

 

زندگي تکنوکراتها در ايران موضوع جالبي است که جا دارد درباره اش تاريخ ها نوشته شود. هرچند در دوران قاجار بوروکراسي دولتي مدرن بويژه پس از اصلاحات ميرزا تقي خان امير کبير و اعزام دانشجو به خارج رشد چشمگيري داشت ولي تعداد تکنوکراتها در زمان قاجار حتي بعد از مشروطيت آنقدر کم بود که بسختي بشود درباره شان حرفي زد.  در واقع آندسته از دانشجوياني که از زمان اميرکبير به خارج رفتند و علاقمند به کار تکنيکي خود بودند، به ندرت به ايران بازگشتند و آنها که در زمان قاجاريه بازگشتند اکثراً يا منصب دولتي-سياسي گرفتند و يا املاک و تجارت آباء و اجدادي را اداره کردند. به همين علت تا آنجا که به تکنوکراسي مربوط ميشود، بسنده کردن به  بررسي آن در دوران پهلوي و جمهوري اسلامي از گستره بحث چندان نميکاهد.

در واقع دانشجوياني که براي تحصيل به خارج رفته بودند و به انجام حرفه مدرن خود در ايران علاقمند بودند، در بازگشت به ايران سعي کردند اسباب لازم براي انجام کار خود را بسازند. آنان از همان دوران اميرکبير وقتي تحصيلات خود را در اروپا انجام ميدادند بخوبي برايشان آشکار بود که دولت دموکراتيک به چه معنا است و ميدانستند در ايران با چنين دولتي روبرو نخواهند بود و اتفاقاً به همين علت نيز بسياري از آنها که ميخواستند به حرفه خود در يک جامعه دموکراتيک و مدرن بپردازند، به ايران باز نگشتند.

در نتيجه آنها که کم کم با رشد جامعه مدرن در دوران رضا شاه تصميم به انجام حرفه خود در ايران گرفتند و به ميهن بازگشتند، مگر آنکه آنها روشنفکر سياسي بوده باشند و بخواهند دولت استبدادي را به چالش بکشند، بخاطر آنکه بتوانند در حرفه خود کار کنند، راه ديگري برگزيدند و آنهم دوري از سياست بود.

دوري گزيدن تکنوکرات ها از سياست به اين معني نبوده و نيست که با ديکتاتوري موافقند يا آنکه آنرا دوست می دارند يا که ماهيت حکومت را تشخيص نمی دهند، بلکه بالعکس به آن علت است که از اين ماهيت مطلع بوده و هستند و مي بينند که با دوري از  آن خود را از فشارهاي دستگاه هاي امنيتي دور نگه داشته و قادر خواهند بود که تمرکز حواس خود را روي حرفه خود بگذارند. اين يکنوع تنازع بقاء در يک رژيم ديکتاتوري براي تکنوکرات هاي آن بود.

اين واقعيت باعث برداشت هاي غلطي از رابطه تکنوکرات ها و دستگاه استبداد در هر دو رژيم سلطنت پهلوي و جمهوري اسلامي شده است. برداشت غلط از واقعيت زندگي تکنوکرات ها حتي در ميان خود آنها هم رايج است و هر دو رژيم و بازماندگانشان سعي کرده اند از اين ابهام به نفع خود سوء استفاده کنند.

***

به تازگي داشتم نوشته اي از يک تکنوکرات در ايران به نام آقاي رضا ميرزا مبيني را ميخواندم که در يکي از سايتهاي بين المللي به انگليسي درج کرده اند که لينک آن را در زير مياورم:

http://www.renesch.com/IranianOpenLletter.pdf

جالب است که ايشان صاجب يک انديشکده آينده نگر در ايران هستند و در اين نوشته سعي دارند براي جلوگيري از حمله نظامي به ايران، دولت جمهوري اسلامي را بعنوان يک رژيم دموکراتيک معرفي کنند.  هدف ايشان براي جلوگيري از حمله نظامي به ايران شايان تقدير است. حتي همانطور که نوشتم، دوري گزيدن تکنوکراتها از سياست در داخل يک رژيم ديکتاتوري را نيز ميفهمم. ولي اينکه کسي سعي کند رژيم ديکتاتوري را دموکرات نشان دهد عجيب بنظر ميرسد. 

البته شايد چندان هم عجيب نيست. در زمان رژيم شاه هم برخي تکنوکراتها که مديران عاليرتبه بودند معتقد بودند که با موفقيت تکنيکي بالاخره استبداد هم جاي خود را به دموکراسي خواهد داد و در نتيجه از تداوم رژيم دفاع ميکردند و نميخواستند که وضع بهم بخورد و به همين علت هم پيشرفت هاي تکنولوژيک را طوري ذکر ميکردند که گوئي آزادي هم وجود دارد. حتي بسياري از آنها امروز هم در خارج در دفاع از رژيم شاه حرف ميزنند و ميگويند که مسأله استبداد مسأله اي نبوده است. البته اين مديران با جمع عظيم تکنوکراتها فرق داشتند که موضوع فکريشان اين حرفها نبود و از سياست دوري ميکردند که گرفتار ساواک و دردسر نشوند و بتوانند کار تکنيکي و اقتصادي شان را بکنند.

جالب است آندسته از تکنوکراتهائي که به توجيه رژيم اسلامي مشغولند، وقتي به آنها گفته شود که با منطق مشابهي ميشود از رژيم شاه هم دفاع کرد، ترجيح ميدهند بحث را ادمه ندهند. بالعکس هم آنهائي که در خارج رژيم شاه را توجيه ميکنند وقتي از آنها پرسيده شود که با همان منطق اگر در جمهوري اسلامي هم بخواهند فقط کار تکنيکي بکنند و استبداد را بپذيرند، مسأله اي نخواهند داشت، بر آشفته ميشوند.

شايد به اين خاطر که رژيم جمهوري اسلامي در آغاز نتوانست تکنوکراتهاي رژيم سابق را جذب کند و بسياري از آنان را به بيرون پرتاب کرد و بعد ها نيز خود اين ها نيز ديگر قادر نيستند که فقط تکنوکرات باشند و بدور از خواست هاي سياسي زندگي کنند. يعني به مفهومي بيشتر به حقوق دموکراتيک خود طي زندگي در خارج آشنا شده اند هر چند زندگي در رژيم سابق را بصورت نوستالژي بيان ميکنند که فرسنگ ها از واقعيت تاريخي مورد نظرشان فاصله دارد.

بنظر من جدا از اينکه هر دو رژيم چگونه سعي کرده اند از تکنوکراتها بعنوان مدافعان خود استفاده کنند، تکنوکراتها چه در زمان سلطنت پهلوي و چه در جمهوري اسلامي توانسته اند به پيشرفت تکنيکي و اقتصادي در ايران ياري رسانند و اساساً هم دشمن دموکراسي نبوده اند و در واقع با روشنفکران سياسي اين نقطه اشتراک را داشته اند که از عدم وجود دموکراسي و آزادي در ايران ناخشنود بوده اند ولي راه حلشان نه به چالش کشيدن سياسي رژيم بلکه دوري از سياست و تمرکز بر روي عرصه تکنيکي و اقتصادي حرفه شان بوده است.

در نتيجه گرچه رژيم سعي در سوء استفاده از آنان را دارد، ولي اين ها بهترين متحدين جنبش دموکراسي خواهي ايران هستند، چه تکنوکراتهاي زمان شاه که امروز بسياري از آنان در خارج از ايران هستند و چه تکنوکراتهاي دوران جمهوري اسلامي که در داخل ايران به فعاليتهاي تکنيکي و حرفه اي مشغولند.

به اميد جمهوری آينده نگر، فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران

 

ايرانسکوپ:

http://www.iranscope.com

 

 

متن مقاله مرتبط به زبان انگليسي:

http://www.ghandchi.com/518-technocratsEng.htm

 

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايد

در پايان مقالات ذکر خواهد شد

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630