جشنواره های رسمی و حتی دولتی، هرگز به این صراحت و به این وقاحت
مجوز رسمی از نویسندگان نخواستند و با ظرافت و ذکاوت بیشتری به
شکلی سربسته با موضوع برخورد کردند. اگر جشنواره ی شما جشنواره ای
دولتی و رسمی و صرفاً تبلیغ برای فروش کتاب نیست، پس چرا در چنین
شرایط دشواری، فقط به کتابهای تصویب شده توسط ارشاد اکتفا می کنید؟
شما که بیشترتان شاعر و نویسنده اید، آیا به عظمت مشکل شاعران پی
نبرده اید؟ چرا از شرکت کنندگان نخواسته اید تا اثرشان را خواه به
صورت چاپ شده و خواه به صورت الکترونیکی به شما عرضه کنند؟ تقاضای
شناسنامه کتاب از شرکت کننده، سنگ بزرگی است که به نام قانون بر سر
راه شاعران می گذارید...
شناخت ما از تاریخچه ی مناسبات میان دین و دولت در ایران، محدود و
ناکافی است.
متونی که رابطه ی دستگاه دین با حاکمیت
سیاسی را موضوع کار خود قرار داده باشند،
اندک شمارند و پژوهش در این زمینه، گسترده و همه جانبه نبوده است.
در این وضعیت،
تفکر و تأمل حول سکولاریزاسیون - که ضرورتاً ناظر بر جایگاه دین در
جامعه و تحول آن
است - اهمیتی صدچندان مییابد. به همین دلیل باید از سلسله بحث هایی
که میان فعالانجنبش زنان آغاز شده استقبال کرد و این
کار را فی نفسه قدر دانست. اما ما هنوز در
آغاز راهیم. بحث درباره ی لزوم و اهمیتِ سکولاریزاسیون و لائیسیته،
تنها چند سالی
ست که در مقیاسی کم و بیش گسترده در جامعه آغاز شده و از سابقه ی
درازمدتی برخوردار
نیست.
میزان تحولی که می باید در حوزه های علمیه صورت گیرد، آنچنان
گسترده است که بیست و اند سال پس از انقلاب، برای آن، حکم تنها
مقدمه را داشته است. اما نمی توان نادیده گرفت که تسلط سنت گرایان
بر حوزه، و نیز بر سیاست نظام اسلامی، همین تحولات را هم با کندی و
مقاومت و گاه توقف روبه رو کرده است. صالح عبداللهی، از فضلای حوزه
قم، که از اصلاح گران اوایل انقلاب به جزائر پراکنده در حوزه تعبیر
می کند، معتقد است فضای کنونی میدان اندکی برای تحول و نوآوری باقی
می گذارد: "شما امروزه نمی بینید حتا آن چنان جزیره هایی که آن
دوره بودند، بتوانند الان با جسارت و صراحت و شفافیت کاری را در
سطح امروز و در شأن امروز دنبال بکنند».