بازگشت به خانه

درد اهل ذمه

نگرشی بر زندگی اجتماعی اقليت های مذهبی در اواخر عصر صفوی

نوشتهء يوسف شريفی

آرشيو کتاب

فصل ششم

جزیهء اهل ذمه

 

قسمت سوم

 

جزيه در عهد حاکميت شيعيان در ايران

 

جزیه در عهد صفویه

      در سال 907  قمری / 1502  میلادی شاه اسماعیل اول پایه های دولت صفوی را بنا نهاد. حکومتی که بر مبنای قوانین اسلام و شیعه اثنی عشری بنا یافته بود. شاه اسماعیل چنین می پنداشت که رسالتی الهی بر عهده او گذاشته شده است که تمام ایرانیان را مسلمان و به مذهب شیعه اثنی عشری درآورد و برای انجام این مقصود از هیچ کوشش و جنایتی فروگذار نکرد و با خشونتی غیرقابل تصور برای انجام این مقصود قدم برداشت. در رفتار شاه اسماعیل هیچ نشانه ای از مدارای مذهبی یافت نمی شد. او هنگامی که تبریز را بدون جنگ فتح کرد، گروه تبرائیان را در شهر راه انداخت که آن ها بر خلفای سه گانه سنیان لعنت می گفتند و تمام مردم مجبور بودند که آنان را همراهی کنند و بیش باد گویند و هر کس که از این کار سرپیچی می کرد او را به قتل می رساندند. با این همه شاه اسماعیل بسیاری را در تبریز کشت او حتی زنان آبستن، با جنین هایی که در شکم داشتند را هم از دم تیغ گذراند.([1])

ایرانیان سنی مذهب در عهد صفوی به شدت مورد تعقیب و آزار قرار گرفتند و این سیاست تعقیب در تمام دوران صفوی به جز دوران کوتاه سلطنت شاه اسماعیل دوم دنبال شد. در زمان شاه اسماعیل و شاه طهماسب قوانین اسلامی پیاده و اجرا شد و سنیان ایرانی و دیگر اقلیت ها سخت تحت فشار قرار گرفتند. ولی در زمان شاه عباس اول فشارهای مذهبی بر اقلیت مسیحی کاهش یافت و آنان از آزادی بسیار زیادی برخوردار بودند. ولی یهودیان و زرتشتیان در تمام دوران عصر صفوی تحت فشار و آزار بودند و در اواخر عصر صفوی این آزارها به اوج خود رسید. در اواخر عصر صفوی حتی مسیحیان هم تحت فشاربسیاری قرار گرفتند.

وینچنتو دالِساندری([2]) تاجرونیزی دراواسط قرن نهم هجری وشانزدهم میلادی در زمان شاه طهماسب صفوی به ایران مسافرت کرده است، او درسفرنامه خود اشاره می کند که در زمان مسافرت او به ایران شاه طهماسب شصت وچهارساله است و از زمان سلطنتش پنجاه یک سال می گذرد که برابر حدود 981 قمری / 1574 میلادی است. او می نویسد در این زمان مسیحیان به صورت خانوادگی مالیات می پرداختند، که به احتمال زیاد همان جزیه است. اومی نویسد هر خانواده مسیحی برمبنای ثروت ودرآمد خود سالیانه بین پنج تا هشت دوکات پرداخت می کرده است.([3])

در تمام عصر صفوی از اهل ذمه جزیه گرفته می شد. در کتاب عباسنامه آمده است که در آن عصر از یهودیان جزیه گرفته می شد.([4]) منابع مختلف  به دریافت جزیه از غیر مسلمانان اشاره کرده اند. کمپفر در سفرنامه خود اشاره می کند که یکی از منابع درآمد دولت در آن زمان گرفتن جزیه از غیرمسلمانان بوده است.([5])

مقدار جزیه در عصر صفوی

 منابع مختلف، مقادیر متفاوتی را برای میزان جزیه ای که در عصر صفوی  از یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان گرفته می شده است، ذکر کرده اند. برخی از منابع ذکر می کنند که میزان دریافت جزیه برای تمام اقلیت های مذهبی تقریبأ به یک اندازه بوده است.

در کتاب شرفنامه بدلیسی که در حدود سال 1007 قمری / 1598 میلادی، نوشته شده و در آن زندگی و تاریخ مردم کردستان مورد بررسی قرار گرفته، اشاره شده است که میزان جزیه حدود چهارهزار نفر از اهل ذمه که در آن زمان در آن مناطق زندگی می کردند بر مبنای هفتاد آقچه به ازای هر نفر بوده است. هر دوازده آقچه عثمانی برابر یک مثقال نقره ارزش داشته است.

"جزیه و خراج چهار هزار نفر کفره با اسلوب جزیه قدیم که هر نفر قرار هفتاد آقچه باشد. یکهزار و پانصد هزار و سی و سه هزار و سیصد و بیست و چهارآقچه عثمانی می شود که هر دوازده عثمانی یک مثقال نقره خالص است."([6])

 

در کتاب تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سده هجدهم میلادی آمده است که، میزان جزیه از غیرمسلمانان (مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان) در عصر صفوی به طور متوسط برای هر مرد بالغ بیست ساله تا پنجاه ساله، سالیانه یک مثقال طلا  (حدود 4.6 گرم) بوده است.([7])

استاد مینورسکی بر شرحی که بر تذکره الملوک آورده است به اخذ جزیه از مردم غیرمسلمان ایرانی و خارجی اشاره می کند. وی می آورد که:

"بر طبق گفته دومان در صفحه 46 یهود و ارامنه مجبور بودند که خراج و جزیه ای معادل یک <.MEDICAL> (مقصود مثقال برابر 4.69 گرم) طلا سرانه بدهند. این سرانه شامل مردان می گشت. تونو ([8]) در صفحه 216  می گوید که: یهود که در حفط آیین خود پافشاری می کردند و تغییر مذهب نمی دادند هر یک مبلغی معادل یک سکن می پرداختند."([9])

 

سانسون میزان جزیه مسیحیان را برای افراد تا پانزده سال برابر هفت لیور([10]) و ده سل([11]) و از بیست ساله به بالا پانزده لیور ذکر می کند.([12])

 

سرکله گیر مامور جمع آوری جزیه

در اواخر عصر صفوی در شهر کرمان برای جمع آوری جزیه زرتشتیان یک مامور به نام سرکله گیر از طرف دولت انتخاب می شد که وظیفه او جمع آوری جزیه زرتشتیان بود.

"معمولا سرکله گیر از زرتشتیانی انتخاب می شد که تازه به دین اسلام در آمده بودند و این به این دلیل بود که چنین شخصی همه زرتشتیان را می شناخت و از میزان تمول آن ها آگاه بود و می دانست که در چه موقع می تواند مالیات و جزیه مورد بحث را وصول کند."([13])

 

اجاره و حواله جزیه

در اواخردوران صفوی جزیه زرتشتیان را به اجاره می دادند،  بدین معنی که شخصی درآمد جزیه سالیانه  زرتشتیان را از دولت خریداری می کرد و سپس به جمع آوری جزیه از آنان اقدام می کرد.([14])

مشخص است که شخص اجاره گیر چه فشار و سختی برای دریافت هر چه بیشتر جزیه از زرتشتیان بر آنان وارد می کرده است. در کتاب تذکره صفویه کرمان آمده است که در سال 1068 قمری/ 1658 میلادی، "قریب به پانصد نفر از زرتشتیان کرمان در سر راه شاه از این مساله شکایت کردند."([15])

در سال 1084 قمری/ 1673 میلادی، در زمان شاه سلیمان جزیه زرتشتیان کرمان را به اجاره صادق جدید الاسلام و رستم دادند و آن ها مبالغ گزافی را از زرتشتیان کرمان طلب کردند. زرتشتیان رسید نشان دادند که جزیه خود را پرداخته اند، ولی اجاره گیران گفتند که این رسیدها ساختگی است و از زرتشتیان خواستند که جزیه را دوباره پرداخت کنند. وزیر وقت هم از اجاره گیران طرفداری کرد. بر اثر این فشارها و اجحافات چون زرتشتیان قادر به پرداخت جزیه نبودند از خانه های خود فراری گشتند و"بعضی به بیغوله ها متواری شدند."([16])

 

در حدود سال های 1090 قمری / 1680 میلادی در زمان سلطنت شاه سلیمان ارمنیان لنجان چند سالی بود که جزیه خود را پرداخت نکرده بودند. صدر اعظم شاه سلیمان پادشاه وقت دستور داد که حواله داده شود که حقوق سربازان ازمحل جزیه ارمنیان پرداخت شود. سربازان مستقیما به ارمنیان مراجعه کردند و درخواست پول کردند. ارمنیان که قادر به پرداخت مبالغ جزیه خود نبودند و راهی هم برای فرار از چوب و چماق سربازان نداشتند، به اعتمادالدوله مراجعه کردند و از او خواستند که دین اسلام را بپذیرند و مسلمان شوند تا بتوانند که جزیه عقب افتاده خود را پراخت نکنند و از چوب و چماق سربازان در امان باشند.([17])

 

هر چه به اواخر عصر صفوی نزدیک تر می شویم سخت گیری بیشتری برای دریافت جزیه از اهل ذمه صورت می گیرد. این سخت گیری ها برای دریافت جزیه تا آن جا ادامه پیدا می کند که در کرمان زرتشتیانی را که قادر به پرداخت جزیه خود نبودند به زندان می انداختند. حتی یک بار زندانیان زرتشتی سر زندانبان های خود را بریدند و زنجیرها ی خود را باز کردند و از پشت بام زندان گریختند.([18]) در زمان محمد باقر مجلسی و زمان پس از او، سخت گیری ها به اوج خود می رسد.

 

در اواخر عصر صفوی، در زمان شاه سلطان حسین که فشار بر ارمنیان جلفا افزایش پیدا می کند، بسیاری از آنان از جلفا می گریزند و به سورات هندوستان می روند. کسانی که در جلفا باقی مانده بودند دیگر قادر به پرداخت جزیه خود نبودند و جلفاییان مقیم هند سعی می کردند که به خویشان خود درجلفای اصفهان کمک کنند و جزیه آن ها را بپردازند و از فشار وارده بر آنان بکاهند. در کتاب جلفای اصفهان آمده است که مگردیچ نامی بابت جزیه ارمنیان ایران، یکهزار و پانصد روپیه پرداخته است که این مبلغ را از جلفاییان هند در سورات وصول کرده است.([19])

 

دریافت عوارض و مالیات اضافی

جزیه تنها مالیاتی نبود که در عصر صفوی از اهل ذمه گرفته می شد. گاهی از اوقات بنا به شرایط مختلف، عوارض جدیدی هم  وضع می شد. فرمانی موجود است که در سال 1115 قمری / 1703 میلادی، از طرف شاه سلطان حسین صفوی صادر شده است. طی این فرمان مقرر شده بود که مبلغ شش دینار، سالیانه به طور سرانه از ارمنیان و یهودیان آذربایجان اخذ گردد.  دو دینار آن برای تأمین مخارج بازماندگان میر عبدالرزاق نامی،  کارسازی شود که بازماندگان آن سید مرحوم در رفاه و آسایش زندگی کنند. خلاصه متن فرمان همایونی شاه سلطان حسین چنین است:

".....مقرر فرمودیم که هر ساله وجه مذکور را چهار نفر سادات مزبور بالمساوات بازیافت و صرف معیشت خود نموده، به دعا گویی دوام دولت قاهره اشتغال نمایند. جماعت ارامنه و یهود ساکن آذربایجان دو دینار از جمله 6 دینار مزبور را مخصوص سادات مشارالیهم داشته بالمساوات، سال به سال، واصل و عاید سادات مذکور نموده موقوف دارند. و حکام و عمال آذربایجان، به خلاف حکم و حساب، دخل در وجه مزبور ننموده و در هر باب، امداد و اعانت سادات مزبور به تقدیم رسانیده نوعی نمایند که هرساله وجه مزبور بلاقصور و انکسار واصل و عاید ایشان شود. و در عهده شناسند. تحریر شد، شعبان المعظم سنه 1115."([20]) (مطابق با سال 1703 میلادی)

 

در کتاب تاریخ جلفای اصفهان آمده است که ارمنیان به شاه سلطان حسین شکایت کرده اند که علاوه بر جزیه از آنان طلب پرداخت ده تومان جهت نعش کشی و هشت تومان هم جهت دانه ماکیان کرده اند.([21]) شاه سلطان حسین طی فرمانی که صادر می کند این مالیات های اضافی را به ارمنیان می بخشد و از ماموران دولتی می خواهد که دیگر درخواست پرداخت این مالیات ها از آنان نکنند.

"..... بدین جهت از آستان ما استدعا کرده اند که به روال سابق آن مبلغ نعش کشی و دانه ماکیان بر آن ها بخشیده شود. لذا منبعد احدی حق مطالبه از آن ها ندارد. لذا بدون آزار و محض ترحم مبلغ مذکور به تصدق فَرق فرقدان همایونی بر آن ها بخشوده می شود تا منبعد جهت آن اعمال و به اسم آن ملت چیزی طلب نشود تا موجب اذیت آن ها گردد. مستوفیان دارالسلطنه این حکم را در دفتر دیوان خانه بنویسند و طبق آن رفتار نمایند. که هر ساله تقاضای حکم دیگری نباشد و خارج از فرمان عملی صورت نگیرد.

تحریرفی الاجمادی الثانی 1128 قمری (1716 میلادی)."([22])

 

جزیه در زمان افغان ها، نادر شاه و زندیه

درزمان شاه سلطان حسین صفوی اذیت و آزار اهل ذمه به اوج خود رسید. شاه سلطان حسین شیعه ای  بسیار متعصب و خرافی بود. او بیش از بازیچه ای در دست فقیهان شیعه با دیدگاه های جبل عاملی نبود و می توان گفت که در زمان شاه سلطان حسین اداره امور کشوربیشتر با نظر روحانیون و فقیهان شیعه آن دوره اداره می شد. تعدی و اجحافاتی را که فرستادگان شاه سلطان حسین در مورد افغانان سنی مذهب در افغانستان انجام دادند، شورش افغانان را در پی داشت و محمود افغان بر ضد دربار اصفهان شورش کرد و پس از محاصره شش ماهه در سال 1134 قمری/  1722 میلادی اصفهان تسلیم افاغنه شد و حکومت صفوی عملا پایان یافت.

 

افغان جزیه بخش ([23])

افغانان در مورد اخذ جزیه از اهل ذمه رفتار ملایم تری را در پیش گرفتند. هنگامی که محمود افغان در سال 1722 اصفهان را محاصره کرد جزیه ارمنیان و یهودیان و بانیان (هندیان مقیم ایران) را موقوف ساخت و بنا به توصیه ملا زعفران([24]) جزیه عقب افتاده آن ها راهم به نصف کاهش داد.([25])

پس از حمله افغان ها دریافت جزیه از زرتشتیان قطع شد. ولی پس از شکست و اخراج افغان ها دریافت جزیه از زرتشتیان دوباره برقرار شد، زرتشتیان که صدمات و کشتار زیادی را در حمله افغانان تحمل کرده بودندو در آن زمان شمار آنان بسیار کاهش یافته بود ولی بازماندگان آن ها را دوباره سرشماری کردند و مالیات جزیه را بدون هیچ کم و کسری بر آنان قسمت کردند.

در مورد این اتفاق، شاعر زرتشتی چنین سروده است:

"به کرمان قتل عامی گشت یکره

بسی به دین در آن گردید کشته

هزاران مرد به دین کشته گردید

ز ایشان زندگی برگشته گردید

نماند از ده یکی، کس زنده بر جا

فتاد هر جا تن و دست و سرو پا

ولی آن جزیه بد بر حال اول

نکردند اندر آن چیزی مبدل

ز بعد قتل، مردم را شمردند

حسابش را به دفتر جمله بردند

بر ایشان "جزیه" را کردند قسمت

نهادند آن چنانی زشت بدعت

به ضرب ظلم بگرفتند تا چند

خدا بگشاد ناگه آن چنان بند"  ([26])

 

در دوران نادر شاه افشار، در سال 1151 قمری / 1739 میلادی، نادر طی فرمانی که به فرزندش رضاقلی میرزا صادر کرد، دریافت جزیه از غیرمسلمانان را برای مدت سه سال لغو کرد.

"..... لهذا از ابتدای نوروز فیروزی قوی ییل لغایت سه سال تمامی مالوجهات و متوجهات ممالک محروصه ایران آن چه متعلق بایلیت و اربابی و رعیتی بوده باشد به موجبی در ذیل تفصیل یافته به تخفیف مقرر و محال خالصه و تیول ..... که به تخفیف عمل کرده اعم از آن که محال اربای و رعیتی باشد یا متعلق سرکار(فیص آثار) و محال موقوفه باشد سوای خالصه و طیور.....

جزیه ارامنه و اکارجه و یهود وهند و مجوس و غیره – بالتمام ....."([27])

پس از مرگ نادر شاه و دوران پس از او دریافت جزیه ادامه پیدا می کند و دریافت جزیه تا دوران شروع سلطنت کریمخان زند ادامه داشت. چون زرتشتیان آوازه عدل و داد کریمخان را شنیده بودند دو نفر بهدین  (زرتشتی) را به شیراز رهسپار کردند و آنان عریضه ای را به کریمخان تقدیم کردند.([28])

 

جزیه در دوران قاجاریه

نوع نظام مذهبی حاکم در دوران قاجاریه را می توان دنباله نظام مذهبی اواخر عصر صفوی به حساب آورد. نوع دیدگاه های فقهای عصر قاجاریه نسبت به اهل  ذمه تشابه بسیاری با دیدگاه های فقهای شیعه عصر صفوی دارد. در اوایل دوران قاجاریه در نحوه زندگی اقلیت های مذهبی تفاوت زیادی با عصر صفوی مشاهده نمی شود. فقط می توان گفت که در دوران قاجاریه، تعقیب و آزار سنی مذهبان و محدودیت های آنان به مقدار زیادی کاهش می یابد. در تمام دوران قاجاریه تا اواخر سلطنت ناصرالدین شاه از اهل ذمه جزیه دریافت می شد.

کنت دوسری در سال 1839میلادی / 1255 قمری، در زمان محمدشاه قاجار به عنوان سفیر فوق العاده فرانسه به ایران می آید. او خاطرات سفر خود را در کتابی به عنوان ایران 1839 – 1840 به رشته تحریر در می آورد. کنت دوسری در کتاب خود در مورد نظام گرفتن جزیه از اهل ذمه می نویسد که در آن زمان جزیه از خانواده ها گرفته می شده است و رئیس هر خانواده به ازای هر خانواده دوازده و نیم فرانک پرداخت می کرده است و مالیات به صورت سرانه دریافت نمی شده است.

"طریقه مالیات گرفتن در ایران از نظر تئوری بسیار ساده است. ایرانی چون مسلمان است مالیات نمی پردازد. هر رئیس خانواده مسیحی و یهود دوازده فرانک و نیم مالیات می دهد."([29])

پس از چند سال در سال 1843 وسترگارد([30]) دانشمند و خاورشناس دانمارکی از ایران بازدید می کند. او به یزد می رود و با زرتشتیان ملاقات می کند و از ستمی که در مورد جزیه بر آنان می رود شواهدی می آورد. او می نویسد از یک هزار زرتشتی که در آن زمان در یزد زندگی می کردند، فقط دویست نفرشان می توانستند به آسانی جزیه خود را بپردازند و تعداد کمتری از آنان با مشکلاتی جزیه را پرداخت می کردند و حدود نصف آنان حتی قادر به پرداخت جزیه خود نبودند. او اشاره می کند که زرتشتیان نمی توانستند به بسیاری از شغل های سودمند هم اشتغال داشته باشند.([31])

ملکونف مهندس روس در سال 1860 میلادی / 1277 قمری، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به شمال ایران و شهر بارفروش (بابل) می رود. او اشاره می کند که حدود پنجاه خانواده یهودی در آن زمان در بارفروش زندگی می کردند، آنان باید هر ساله مبلغ صد تومان به عنوان جزیه بپردازند که حدود دو تومان به ازای هر خانواده می شد.([32]) برای اینکه بتوان مبلغی را که یهودیان به عنوان جزیه سالیانه در بارفروش می پرداختند با سایر درآمدهای دولت در آن زمان مقایسه کرد یادآوری می شود که کل درآمد گمرک استرآباد در آن زمان مبلغی حدود 1500 تومان در سال بوده است.([33])

 

اعمال خشونت در دریافت جزیه

در بسیاری از مواقع گرفتن جزیه همواره باخشونت همراه بوده است. به نمونه ای از آن که در مورد زرتشتیا ن صورت گرفته و در کتاب سوادآموزی و دبیری در دین زرتشت آورده شده است، اشاره می گردد. دراین کتاب از قول یکی از جهانگردان اروپایی که حدود سال 1865 میلادی در ایران بسر می برده آمده است  است که مامور جمع آوری جزیه، شخص زرتشتی را در بازار گرفته و از او جزیه خواسته است. در همان حال  او را کتک می زده وسپس او را با طناب به یک سگ بسته و با شلاق به شخص زرتشتی و سگ ضربه می زده است. می توان مجسم کرد که شخص بیچاره چه زجری از ضربات شلاق و گاز سگ تحمل کرده است.([34])

 

پارسیان هند به کمک زرتشتیان ایرانی می آیند

یکی از مناطقی که زرتشتیان ایرانی پس از حمله اعراب به آن جا مهاجرت کردند کشور هند بود. مهاجرت زرتشتیان در دوره های مختلف انجام گرفته است. در قصه سنجان([35]) آمده است که گروهی از زرتشتیان پس از حمله اعراب نخست به جزیره هرمز رفتند و سپس از ایران به سنجان هندوستان مهاجرت کردند. آنان سپس در سورات در نزدیکی بمبئی کنونی مستقر شدند. پس از استقرار حکومت صفوی فشار و آزار زرتشتیان شدت یافت و موج دیگری از مهاجرت زرتشتیان از ایران به هند آغاز شد. اکثر مهاجران جدید هم به سورات هند رفتند و در آن جا مستقر شدند. زرتشتیان ایرانی در هند به نام پارسیان مشهورند. در قرن های هجده و نوزده میلادی پارسیان هند به پیشرفت های زیادی در زمینه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در هند نائل شدند. آنان قدرت و نفوذ زیادی در آنجا پیدا کردند و از لحاظ امکانات مادی و اقتصادی به پیشرفت های بالایی دست یافتند. در قرن نوزدهم آنان کوشش کردند که به هم کیشان زرتشتی خود در ایران کمک کنند. آنان امکانات مالی در اختیار زرتشتیان ایرانی گذاشتند و در بالا بردن سطح زندگی و آموزش های فرهنگی آنان کوشش هایی به عمل آوردند. مدارس جدیدی برای کودکان زرتشتی ایجاد کردند.  آن ها سعی کردند که از زرتشتیان ایرانی در برابر آزار، تعدی و تجاوزهایی که به آنان در آن زمان وارد می شد، حمایت کنند. به این منظور فرزانه مانکجی([36]) که از پارسیان هند بود در 31 مارس سال 1854 میلادی به عنوان نماینده پارسیان هند به ایران آمد.([37])

مانکجی نخست به یزد و کرمان رفت و سعی کرد که وضع زندگی زرتشتیان را در آن مناطق بهبود بخشد. او سپس به تهران رفت و مذاکره و گفتگو با اولیای دولت ایران را آغاز کرد. او زجر و تعدی را که بر زرتشتیان یزد و کرمان وارد می شد را با مقامات دولتی در میان گذاشت و مشکلاتی را که جزیه برای زرتشتیان ایجاد می کرد را برای دولتیان تهران مطرح کرد.([38])

او پس از مدتی  به هند رفت و در سال 1282 قمری (1865 میلادی / 1235 یزدگردی) دوباره به ایران و کرمان بازگشت.([39])

یکی از نخستین اقداماتی را که فرزانه مانکجی انجام داد، سعی در لغو دریافت جزیه از زرتشتیان بود. در این راه کنت گوبینو کارمند سفارت فرانسه که شاهد وضع اسف انگیز زرتشتیان ایرانی بود با او همکاری کرد. سفیر انگلیس در ایران هم در این مورد به او کمک کرد. فرزانه مانکجی به اتفاق سفیر انگلیس در ایران با ناصرالدین شاه قاجار در ایران ملاقات کردند و توافق شد که دیگر، جزیه مستقیما از زرتشتیان یزد و کرمان گرفته نشود و جزیه آنان که مبلغی بالغ بر حدود 945 تومان می شد، توسط نماینده آنان در تهران به دولتیان پرداخت شود. پرداخت جزیه زرتشتیان در تهران بدین نحو، حدود بیست سال ادامه یافت. کوشش های فرزانه مانکجی برای الغا کامل جزیه به جایی نرسید، تا این که انجمن پارسیان هند در دوم دسامبر 1880 میلادی عریضه ای به ناصرالدین شاه نوشتند و طی آن مشکلات و فشارهای ناروایی که بر زرتشتیان وارد می شد را شرح دادند و در بخشی از آن نامه، آن ها از ناصرالدین شاه درخواست کردند که از زرتشتیان ایرانی دیگر جزیه دریافت نشود.([40])

از سوی ناصرالدین شاه به نامه انجمن پارسیان هند ترتیب اثری داده نمی شود و دریافت جزیه از زرتشتیان همچنان ادامه پیدا می کند. پارسیان هند از وزیر مختار دولت انگلیس در ایران درخواست کمک می کنند و از او می خواهند که از نفوذ خود در دربار قاجار استفاده کند و در راه الغای دریافت جزیه، زرتشتیان ایرانی را کمک کند. به همین منظور تامسون وزیر مختار انگلیس در ایران همراه با فرزانه مانکجی چندین بار با ناصرالدین شاه ملاقات می کنند و به او یادآور می شوند  در صورتی که ناصرالدین شاه اقدام به الغای جزیه اهل ذمه کند، از خود نامی نیک در جهان به یادگار خواهد گذاشت. پس از این تماس ها و ملاقات ها، ناصرالدین شاه به سعید خان وزیر امور خارجه خود دستور می دهد که فرمان معافیت پرداخت زرتشتیان از جزیه را صادر کند.([41])

سرانجام ناصرالدین شاه قاجار طی فرمانی که در ماه رمضان سال 1299 قمری مطابق با ژوئیه سال 1882 میلادی صادر می کند، دریافت جزیه از زرتشتیان ایرانی را لغو می کند.

 

متن کامل فرمان ناصرالدین شاه بصورت زیر است:

 

سواد فرمان مهر نشان هما یونی

نظر به سپاسداری عنایات وافره و عطایای متاکثره حضرت واهب بی منت عز اسمه که پرتو وجود اقدس ما را آرایش تاج و تخت فرمود و افاضه ذات همایون مارا موجب آسایش قاطبه و سکان ممالک ایران بر ذمت همت ملوکانه فرمود لازم است که رفاهیت حال و فراغت بال عموم رعایا از هر طایفه و ملت و طبقه و عشیرت را که در زیر سایه مرحمت پیرایه ما باید به آسودگی بغنوند مهیا داریم و به زلال موهبتی مخصوص زرع آمال هر یک را سرسبز و شکفته فرماییم، از جمله طایفه زرتشتیان یزد و کرمان که از قدیم سکنه ایران و نتیجه دودمان پارسایانند رعایت احوال آنها زایدا" علی ماکان نظر عنایت گستر همایونی است به صدور این منشور قضا دستور امر و مقرر می داریم که قرار اخذ مالیات املاک و رسوم اضافیه و سایر عوارض و وجوهات دیوان به همان نهج که در شهر و بلوک یزد و کرمان با رعایان مسلم معامله می شود با زرتشتیان سکنه آنجا نیز بلا زیاد و نقصان به همان طور معمول گردد و نظر به این قرار چون مطالبه مبلغ هشتصد و چهل و پنج تومان که به اسم دیگر از طایفه مزبور گرفته شده است مرتفع خواهد بود لهذا از ابتدای هذالسنه یونت ئیل خیریت دلیل و مابعدی ها مبلغ مزبور را به تخفیف ابدی مرحمت و مقرر می فرمائیم که مقرب الخاقان مستوفیان دیوان همایون و سررشته داران دفترخانه مبارکه که مبلغ مزبور را از حشو جمع یزد و کرمان کلیه موضوع و از دفتر اخراج  نمایند، و حکام حال و استقبال ولایات یزد و کرمان این مبلغ مخصوص را به تخفیف ابدی برقرار دانسته از هذاه السنه یونت ئیل و مابعدها مطالبه آنرا کلا" و جزا" موجب مواخذه و سیاست دانند و در مطالبه مالیات ملک و آب و مستغلات و رسوم اضافیه و غیره به همان قرار که با سایر رعایای آنجا معامله و رفتار می شود با زرتشتیان نیز معمول دارند و در عهده شناسند، تحریر فی شهر رمضان المبارک سنه 1299 .([42])

این تاریخ برابر با ژوئیه 1882 میلادی است. 

 

با اینکه ناصرالدین شاه قاجار دریافت جزیه را از اهل ذمه لغو کرده بود، لغو این قانون مورد موافقت فقیهان و مجتهدان شیعه قرار نمی گیرد. آنان دریافت جزیه را بخشی از قوانین اسلام به حساب می آوردند و با لغو آن مخالفت می کردند.

در سال 1318 قمری/ 1900 میلادی، با اینکه حدود 20 سال از الغای دریافت جزیه از زرتشتیان می گذشت، دوباره سعی شد که از آنان جزیه گرفته شود. انجمن زرتشتیان کرمان طی نامه ای که در جمادی الثانی سال 1318 می نویسد، از بروز این مشکل شکایت می کنند و ازمقامات دولتی درخواست کمک می کنند که به مشکل آن ها رسیدگی کنند.([43]) ولی به نظر می آید که مقامات دولتی به نامه انجمن زرتشیان توجهی نکرده و به شکایت آنان ترتیب اثری نمی دهند.

در نامه مجددی که انجمن ناصری زرتشتیان کرمان، در تاریخ جمادی الثانی سال 1322 قمری / سپتامبر 1904 میلادی، می نویسند، شکایت می کنند که دولتیان کرمان از زرتشتیان خواسته اند که دوباره جزیه بپردازند و این موضوع باعث ناراحتی آنان شده است. آن ها طی این نامه بار دیگر از صدر اعظم درخواست کردند که به این مورد رسیدگی کند.([44])

سید ابوالحسن لاری یکی از علمای دوران مشروطیت است، که از او بنام یکی از علمای طرفدار مشروطیت نام برده شده است. اما دیدگاه های او بهیچ وجه با آزادی وبرابری ومساوات انسان ها، که از آرمان های مشروطیت بود، هماهنگی ندارد.([45]) عبدالحسین لاری در رساله ای که بنام قانون مشروطه مشروعه در سال 1325 قمری / 1907 میلادی، یک سال پس از برقراری مشروطیت، انتشار داد، به برقراری مجدد نظام جزیه برای اهل ذمه تاکید می کند و می خواهد که گرفتن جزیه و نحوه مصرف آن در قانون اساسی [ قانون ملی] مشروطیت گنجانده شود. قانونی را که ناصرالدین شاه در سال 1299 قمری / 1882 میلادی لغو کرد، روحانی شیعه مشروطه خواه، 25 سال پس از لغو قانون خواهان برقراری مجدد آن می شود. عبدالحسین لاری در رساله خود می نویسد:

" قانون ملی ومصلحت مقتضی تحلی و تجلی به حلیه و حلی وزیور شرع انور عقد ذمه وضرب جزیه بر کفار و اهل کتاب بر وجه مقرر شرعی ، کما وکیفا و اخذا و صرفا ومصرفه مصارف بیت المال المعد لمصالح المسلمین ،  .....  واما فواید کلیه ومصالح نوعیه واحکام ملیه اهل جزیه این است که هرکدام مخالفت شرایط مقرره ذمه نمودند، خون و مال او حلال وداخل بیت المال . و اما فواید کلی ومصالح نوعی عملی شرعی آن است که اگر این منوال و حکم عدل واعتدال مقدر به حکمت ذی الجلال با کفار معامله واعمال ، هر آیینه تمام کفره بالطوع والرغبة در چند سال مشرف به شرف اسلام می شدند و تا کنون یک کافر در تمام عالم باقی بر کفر نبوده ،  ....."([46])

اوژن اوبن([47]) سیاستمدار فرانسوی است که در بین سال های 1906 تا 1907 میلادی در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه، وزیر مختار فرانسه در ایران بوده است. او اشاره می کند که در آن زمان تقریبا دریافت جزیه در ایران منسوخ شده است و در اصفهان، یهودیان در جمع صد تومان جزیه پرداخت می کنند و در تهران یهودیان به طور نمادین ابریشم به عنوان جزیه می دهند، که پرداخت بیست تومان جایگزین دادن ابریشم ها شده است. آن ها این مبلغ را به خیاط شاه می دادند.([48])

 

جمهوری اسلامی و نظام جزیه

پس از صدور فرمان ناصرالدین شاه در لغو جزیه اهل ذمه، هر چه زمان می گذرد نقش جزیه کم رنگ و کم رنگ تر می شود و پس از استقرار مشروطیت به طور کلی در عمل بر چیده می گردد و هیچ گاه در عصر پهلوی اجرا نمی شود و موضوع جزیه فقط در کتاب های فقهی مجتهدان شیعه باقی می ماند. اما گروهی از فقیهان معاصر شیعه در کتاب های فقهی خود به لزوم دریافت جزیه اشاره می کنند. به طور مثال می توان به کتاب تحریرالوسیله آیت الله روح الله خمینی اشاره کرد که او بخش مهمی از آن را به احکام اهل ذمه اختصاص داده است و در آن به لزوم اخذ جزیه و نحوه دریافت آن اشاره کرده است.([49])

در مقاله چشم اندازی به نظام جزیه و مناسبات جدید جهانی که توسط علی اکبر کلانتری در فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، منشتر شده است نویسنده پس از بررسی در مبانی فقه اسلامی جزیه و نگاه به دیدگاه های فقهای اسلامی، در پایان مقاله این گونه جمع بندی کرده است:

1-    "جزیه وظیفه ای است مالی، نسبت به اهل ذمه در برابر اقامت آنان در حوزه اقتدار اسلام، و جلوگیری از کشتن آنان.

2-    جزیه مالیاتی است مانند دیگر مالیات ها که در خدمت مصالح عمومی جامعه قرار دارد.....

3-    جزیه جایگزین خدمت نظامی اهل ذمه و حضور در صحنه های جهاد و دفاع است."

 

سپس در انتهای مقاله چنین نتیجه گیری شده است که با توجه به دلائل مشروع بودن جزیه مانند آیه 29 سوره توبه "حکومت اسلامی می تواند به گونه درخور، به دریافت آن [جزیه] بپردازد."([50])

او عملا برقراری دوباره نظام جزیه برای اهل ذمه را پیشنهاد می کند. باید توجه داشت که فصلنامه فقه اهل بیت، منعکس کننده نظرگاه های فقهای شیعه معاصر در جمهوری اسلامی است، که این فقها در عمل امروزه (سال 1386 شمسی / 2007 میلادی) نظام حکومت جمهوری اسلامی را هدایت می کنند.

پايان فصل سوم

 


[1]  - سفرنامه ونیزیان در ایران، ترجمه دکتر منوچهر امیری، تهران، خوارزمی، 1349، بخش سفرنامه بازرگان ونیزی در ایران، صفحه 409. 

[2] - Vincento D’Alessandri

[3]  - سفرنامه ونیزیان در ایران، بخش سفرنامه وینچنتو دالِساندری ،صفحه 447 .

 -[4] عباسنامه، صفحه 218 و219. 

- [5]   سفرنامه کمپفر، صفحه 118.

[6]  ­- بدلیسی . امیرشرف خان ، شرفنامه بدلیسی یا تاریخ مفصل کردستان، به قلم محمد عباسی، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، صفحه 463. 

[7]  - تاریخ ایران از دوره باستان تا پایان سده هجدهم میلادی، گروه پژوهشگران روس، ترجمه کریم کشاورز، تهران، انتشارات پیام، چاب چهارم 1354، صفحه 529.

[8] - Theuenot

[9]  - سازمان اداری حکومت صفوی، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، به کوشش دکتر سید محمد دبیرسیاقی، تهران، امیرکبیر، 1378، صفحه 223.

[10]  - لیور واحد پول قدیم فرانسه بود و هر چهل و پنج لیور معادل یک تومان بود. سفرنامه تاورنیه صفحه 704.

[11]  - یک ریال معادل 96 سل می باشد سفرنامه تاورنیه صفحه 704.

[12] - سانسون ، سفرنامه سانسون، ترجمه دکتر تقی تفضلی، تهران، ابن سینا، 1346، صفحه  134.

[13]  - مشیرزی . میرمحمد سعید، تذکره صفویه کرمان، مقدمه و تصحیح و تحشیه دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران، نشر علم، چاپ اول، بخش مقدمه صفحه 43.   

[14]  - تذکره صفویه کرمان، بخش مقدمه صفحه 44، به نقل از صفحه 257 متن اصلی کتاب.  

[15]  - تذکره صفویه کرمان، صفحه 257. 

[16]  - تذکره صفویه کرمان، بخش مقدمه صفحه 47.

[17]  - سفرنامه سانسون، صفحه های 30  و 31. 

[18]  - تذکره صفویه کرمان، صفحه 386.

[19]  - تاریخ جلفای اصفهان، پای نوشته صفحه 151.

[20]  - تاریخ اجتماعی ایران، جلد سوم صفحه 485  بخش طبقه روحانیان.

[21]  - مشخص نیست که این دو نوع مالیات بچه صورتی بوده است وسبب و چگونگی کرفتن آن چگونه بوده است. 

[22]  - تاریخ جلفای اصفهان، پای نوشته صفحه 151، این زمان حدود شش سال قبل از حمله افغان ها به اصفهان  و سقوط شاه سلطان حسین است.  

[23]  - اصطلاح افغان جزیه بخش را از دکتر ابراهیم باستانی پاریزی وام گرفته ام، کتاب " تاریخ صفویه کرمان" صفحه 51. 

[24]  - ملا زعفران مجتهدی سنی مذهب بود که شیخ الاسلامی محمود افغان را در دست داشت و او مشاور امور مذهبی محمود بود.

[25]  - فلور . ویلم، اشرف افغان بر تخت گاه اصفهان، ترجمه دکتر ابوالقاسم سری، تهران، انتشارات توس، 1367 چاپ اول، صفحه 14. 

[26]  - تاریخ زرتشتیان. فرزانگان زرتشتی، صفحه 547.

[27]  - نادر شاه افشار طی فرمانی بسیاری از مالیاتها و عوارض را برای مدت سه سال در ایران ملغی می کند. چاپ عکسی این فرمان همراه با متن کامل آن در کتاب " دولت نادر شاه افشار " تألیف: م . ر. آروانو – ک . ز. اشرافیان ترجمه حمید مومنی صفحات 97 تا 99 آمده است.

[28]  - تاریخ فرزانگان زرتشتی ، صفحه 547.

[29]  - دوسری، ایران در 1839 و 1840 میلادی، سفارت فوق العاده کنت دوسری، ترجمه احسان اشراقی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1362، صفحه 107. 

[30] - Vesterguard

[31]  - سواد آموزی و دبیری در دین زرتشت، صفحه 171.

[32]  - ملکونف . بینا، سفرنامه ایران و روسیه، تالیف عزالدوله و ملکونف، به کوشش محمد گلبن و فرامرز طالبی، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول 1363، صفحه 157. 

[33]  - سفرنامه ایران و روسیه، صفحه 122.

[34]  - سروشیان  .  جمشید ، سواد آ موزی و دبیری در دین زرتشت، ارواین – کالیفرنیا، 1988، صفحه های 163 و 164.

[35]  -  برای مشاهده خلاصه ای از قصه سنجان ، که داستان مهاجرت گروهی زرتشتیان ایرانی به هند است، می توان به کتاب تاریخ فرزانگان زرتشتی صفحه 72 تا 76 مراجعه کرد.

[36]  - نام کامل فرزانه مانکجی عبارت بود از فرزانه مانکجی، پور لیمجی، پور هوشنگ،ماتریا ملقب به درویش فانی.

[37]  - تاریخ فرزانگان زرتشتی ، صفحه 617.

[38]  - تاریخ فرزانگان زرتشتی ، صفحه  625.

[39]  - تاریخ فرزانگان زرتشتی ، صفحه  626.

[40]  - عریضه وکلای انجمن پارسیان هندوستان به ناصرالدین شاه، ایران نامه بنیاد مطالعات ایران، سال نوزدهم  شماره یک و دو،  زمستان 1379 و بهار 1380، صفحه های 213 تا 218.

متن کامل این عریضه را می توان در پیوست شماره 6 در انتهای کتاب مطاله کرد. 

[41]  - تاریخ فرزانگان زرتشتی، صفحه های 633 و634.

[42]  -  باستانی پاریزی . دکتر ابراهیم: وادی هفت واد - بحثی در تاریخ اجتماعی و اثار تاریخی کرمان، تهران، انتشارات انجمن اثار ملی، 1355، جلد یکم صفحات 160 و 161.    

[43]  - تاریخ زرتشتیلن کرمان، صفحه 90، به نقل از نامه شماره 370 مورخ جمادی الثانی 1318 / 1900 میلای انجمن زرتشتیان کرمان.

[44]  - تاریخ زرتشتیان کرمان، صفحه 134.

[45]  - محسن کدیور، سید عبدالحسین لاری را چنین معرفی می کند " سید عبدالحسین لاری همان روحانی پر شر و شوری است که بعدها در لار، نیمچه حکومتی اسلامی برای خود بر پا کرد، مردم را از پرداخت مالیات و ارتباط با کارگزاران حکومت مرکزی بر حذر کرد و تمبر پستی مخصوص به ‌نام «پست ملت اسلامی» چاپ کرد. مخبر السلطنه هدایت در مقام حاکم فارس، در بهار ۱۲۹۴ خورشیدی، «اردوی کافی» به لار فرستاد و به گفته‌ی خودش «شر» سید عبدالحسین را که «علم استقلال برقرار کرده بود» کوتاه کرد." ( محسن کدیور ، روح وجان مشروطه برابری انسان ها است ، مصاحبه ناصر رحیم خانی با محسن کدیور ، سایت اخبار روز پنج شنبه 26 مرداد 1385 برابر 17 اگوست 2006)

[46]  - لاری . سید عبدالحسین: رساله قانون مشروطه مشروعه، رسایل مشروطیت، صفحه های 386 و 387 .

[47] - Eugine Aubine

[48]  - اوبن . اوژن، ایران امروز 1906 – 1907، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، زوار، 1362، صفحه های 310 و 311.   

[49]  - برای مشاهده دیدگاه های آیت الله خمینی در مورد جزیه اهل ذمه می توان به پیوست شماره 4 "دیدگاه های آیت الله خمینی در مورد اهل ذمه در کتاب تحریرالوسیله" در انتهای این کتاب مراجعه کرد. 

[50]  - چشم اندازی به نظام جزیه و مناسبات جدید جهانی، علی اکبر کلانتری.   

 

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630