|
||
دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | عکس انتخابی | ويدئوها | کتابخانه | زنان | گروه ها | اسناد | نامه ها درباره سکولاريسم | فهرست نام نويسندگان | سال سوم ـ شماره 778 ـ يک شنبه 4 بهمن 1388 ــ 24 ژانويه 2010 | فهرست کليهء مقالات | English Section |
||
کاری از نيک آهنگ کوثر >>>
در مسیر باد، به نام سکولاریسم! در «بیانیهء سی و یک تن از روشنفکران و فعالان سیاسی درباره جنبش سبز مردم ایران» که در میان امضا کنندگان اش نام هایی چون باقرپرهام، آرامش دوستدار، و ماشاألله آجودانی آمده، جملهء ابهام برانگیزی وجود دارد که به نظر می رسد منحصراً بنا به مصلحت آتمسفر سیاسی ملی ـ مذهبی نوشته شده؛ این جمله می گوید، «ضمن پشتیبانی از مطالبات مطرح شده در بیانیهء هفدهم مهندس میرحسین موسوی، با درک ضرورت زمان ولزوم همبستگی، بر این عقیده ایم که . . .» از این جمله چنین برمی آید که امضا کنندگان تنها به خاطر «ضرورت زمان و لزوم همبستگی» از بیانیهء مهندس موسوی حمایت می کنند نه اینکه به آن باور دارند.روشنفکران سکولار نیازی به این دوپهلوگویی ِ ناصادقانه ندارند. باید با شهامت همان را که باور دارند بنویسند، درست همان طور که روانشاد مصطفی رحیمی سی سال پیش نوشت و هشدارهای لازم را به مردم داد. نمونهء رفتار «به نعل و به میخ» ناصادقانه و شبه روشنفکری را در«بیانیهء ۵۴ روشنفکر» به وضوح بیشتری می بینیم که به قول خودشان از « بن مايه ی» (!) مواضع موسوی دفاع می کنند. (بیانیه ای که در آن «هویت اسلامی» ملت ایران، سرسپردگی به امام حسین و امام خمینی و ولایت فقیه و حکومت اسلامی بازهم مورد تأکید قرار گرفته است و پیشنهاد «آشتی ملی» با بلوک قدرت حاکم را روی میز می گذارد.) برعکس دو بیانیه بالا، نمونهء شفاف گویی را در بيانیهء دیگری به عنوان «ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم» داریم که در آن به روشنی گفته شده که، «سی سال قانون شکنی، ايجاد خفقان، نابودی آزادی بيان، برقراری زندان های عقيدتی، اعمال شکنجه، انجام قتل های زنجيره ای و کشتارهای دسته جمعی، و بی اعتنائی به تک تک مفاد اعلاميه جهانی حقوق بشر و کنوانسيون های بين المللی، اين نکته را روشن ساخته است که نظام فعلی مسلط بر ايران، در تماميت ساختارها و قانون اساسی اش، مشروعيت و حقانيت خود را بکلی از دست داده است.» در بیانیهء اخیر، «حداقل» آن چیزی که می توان به درستی دموکراتیک و سکولارش خواند آمده بدون آنکه از واقع بینی دور افتاده باشد؛ از این «حداقل تر»، فقط تکرار کسالت بار انشانویسی های همیشگی در مسیر باد است. ================== بيانيهء ما در راستای بیانیهء پنج نفر است٬ نه در مقابل آن
به گمانام بیانیهای را هم که ما امضا کرده ایم میتوان در راستای بیانیه پنج نفر دانست٬ نه در مقابل آن. البته به بیانیه پنج نفر این ایراد را گرفته اند که چرا محدود است به روشنفکران دینی. به نظر من هم این ایراد بر آن وارد است. من هم بر آن ام که اکنون میباید از یک پلاتفرمِ مشترک حرکت کرد٬ یعنی نوعی کثرت باوری یا پلورالیسم سیاسی که فضای آزاد سیاسی را برای همه میطلبد؛ از هر عقیده و ایمان و قومیت و جنسیت. از این جهت این ایراد به بیانیه پنج نفر وارد است که چرا خود را به یک گرایش سیاسی با رنگِ و انگِ دینی محدود کرده است. >>> ================== بیانیهء دفترسیاسی حزب دمکرات کردستان ایران در رابطه با بیانیهء حامیان سکولار جنبش سبز ایران طی روزهای اخیر، گروهی از شخصیتهای ایرانی تحت عنوان "حامیان سکولار جنبش سبز ایران" بیانیهای منتشر نمودند که در آن از بسیاری جهات، مسائل و مشکلات اصلی ایران مورد اشاره قرار گرفته و اعلام نمودهاند که رژیم کنونی حاکم بر ایران در کلیّت ساختار و قانون اساسیاش مشروعیت و حقانیت خود را به طور کامل از دست داده است. در همین بیانیه به آیندهی ایران و یک سری مطالبات در رابطه با حقوق و آزادیهای مردم ایران اشاره شده که در جای خود میتواند جالب و پسندیده باشد. لیکن در عین حال، آنچه که در این بیانیه، حق مطالب در مورد آن ادا نشده، حقوق ملیت های تحت ستم است که صرفاً به طرزی مبهم و تحت عنوان رفع تبعیض مورد اشاره قرار گرفته است. در همین رابطه، حزب دمکرات کردستان ایران، ضمن ابراز خرسندی از این اقدام عدهی چشمگیری از هم میهنان ایرانی، این حقیقت را یادآور میگردد که دمکراسی به مفهوم واقعی آن زمانی تحقق مییابد که همان طور که به بافت و ساختار متنوع ایران اشاره شده، به طور شفاف، حقوق ملی این ملیت ها نیز به رسمیت شناخته شود تا محتوای بیانیهی آنان عاری از نقص و کاستی بوده و حمایت گستردهتری را برای خود فراهم نماید. ================== از جمله ی مشکلات دیگر، عدم فراگیری جنبش سبز یا به عبارت دیگر عدم برابری شدت موج ایجاد شده توسط جنبش سبز در مرکز و در حاشیه های کشور است که عمدتا محل سکونت ملیت های غیر فارس زبان ایران می باشد. دلایل و عوامل این مشکل و راهکارهای برون رفت از آن نه تنها توسط فعالان سیاسی و فرهنگی ملیت ها، بلکه با مشارکت فعالان سیاسی و فرهنگی مرکز نیز باید به بحث و تبادل نظر گذاشته شده و امکان هر چه فراگیر تر شدن جنبش و کاهش توان سرکوب حاکمیت را فراهم آورد. نادیده گرفتن این مشکلات به بهانه امکان تضعیف اتحاد ائتلاف های حداقلی جنبش و اولویت بندی خواسته ها و موکول کردن مسئله گروه های ملی، زنان، کارگران و غیره، به آینده ای مبهم که هرگز فرا نخواهد رسید، هیچگاه ایران را به دمکراسی و آزادی نرسانده و نخواهد رساند... >>> ==================
آنچه نامزدهای انتخاباتی در تبلیغات خود درباره «تغییر» در سر داشتند، موضوع دیگری ست. لیکن آنچه جامعه از «تغییر» میفهمید، دست کم در طول هفت ماه گذشته روشن و شفاف شده است. اعلام پیروزی احمدینژاد در آن رأیگیری، سبب شد تا این شفافیت سریعتر صورت گیرد: یک حکومت عرفی و سکولار که در آن دین از دولت از جدا باشد تا راه برای تأمین آزادیهای مبتنی بر دمکراسی و حقوق بشر باز شود. این امر در نظام ولایت فقیه که فقط «مطلقه» نباشد یا «مشروطه» باشد و یا «شورایی» باشد، امکان ندارد. رژیم با هر فشاری که بر جنبش آزادی- و دمکراسی خواهانه مردم تحمیل میکند، ضرورت گذار به یک حکومت غیردینی را بیش از پیش به نمایش میگذارد. >>>================== پراکندگی مخالفان حافظ دیکتاتورهاست
باید پرسید رژیمی با چنین پرونده و سوءسابقه چگونه خواهد توانست در برابر موج مقاومت عظیمی که طی چند ماه گذشته موجب اعجاب و تحسین جهانیان شده است مقاومت کند؟ اگر امروز نظر سنجیها از« هشتاد درصد خواستار سرنگونی نظام» سخن میگویند نباید موجب تعجب کسی باشد. این نارضائی عمیق سالیان سال است که در میان ایرانیان به انحاء گوناگون خودنمائی کرده است. شاید آنچه شرایط امروز را با دوران گذشته متفاوت میکند همان گوهر و کیمیائی است که سالها همه در جستجو و انتظار آن بسر میبردند. اما تاریخ نشان داده است که در اکثر موارد رژیمهای خودسر و دیکتاتور بیشتر از اختلاف میان مخالفان برای بقای خود سود بردهاند تا قدرت سرکوبگرشان. >>>
================ |
تولد ندا، نماد پرپر شدهء نسل جوانی که به جستجوی حکومتی سکولار برخاسته بر همهء ايرانيان آزاديخواه و دموکرات خجسته باد
مردم ایران با درخواست جدایی دین و دولت به میدان نیامدند، آمدند كه آزادی رأی و دمكراسی بخواهند ولی سؤالی كه دست تاریخ به سرعت پیش رویشان نهاد این بود كه برای رابطهٌ مذهب و سیاست چه فكری كرده اید؟ دمكراسی پدیدهٌ ساده و بسیطی نیست كه فرضاً، چنانكه برخی تصور میكنند، با برقراری آزادی عقیده و بیان و برگزاری انتخابات آزاد بر قرار گردد. این پدیده ابعاد بسیار دارد ولی مفهوم محوری آن برابری است. وقتی قرار است دمكراسی در جایی تأسیس شود تحقق برابری سیاسی است كه مد نظر قرار میگیرد ولی از آنجا كه نابرابری در هر جامعه ای شكل و توجیهات خاص خود را دارد، پس زدنش هم از همان زاویه انجام میپذیرد و باعث می گردد كه كوشش های طالبان دمكراسی، در عین تبعیت از منطقی مشترك، با هم تفاوت داشته باشد. در ایران امروز نابرابری سیاسی اساس و توجیه مذهبی دارد و به همین دلیل همیشه روشن بوده است كه برپایی دمكراسی مستلزم حل این مشكل است. >>>
دیکتاتور به کمتر از تسلیم مطلق راضی نیست اگر آقای موسوی خواسته است با بیانیه ۱۷ خود راهی مسالمت آمیز برای برون رفت از بحران پیش پا بگذارد اکنون پاسخ خود را گرفته است. او میبیند که ولی فقیه به چیزی کمتر از تسلیم مطلق راضی نیست. او یا میتواند با ولی فقیه باشد یا موضع او علیه ولی فقیه تلقی خواهد شد. سیاست او نادرست نبوده است. او با صدور این بیانیه و پاسخی که اکنون میگیرد به بسیاری در درون حاکمیت نشان داده است که خامنهای اهل سازش و مصالحه نیست و تمامخواه مطلق است. اکنون کسان کمتری از درون حاکمیت او را مسئول بحران فعلی خواهند شناخت. او با این کار خود آب به لانه مورچگان ریخت و یکی دو هفته آنان را به سرگیجه انداخت. اکنون که آنان به خود آمده و به راه پیشین خود افتادهاند تکلیف او و سایر خواص نیز روشن شده است: ولی فقیه کمتر از تسلیم مطلق شمایان را نمیپذیرد. >>>
آقای كديور؛ چهار راه جمهوری شما دو راه بيشتر ندارد! در واقعيت امر، دسته بندی کديور را میتوان بصورت طيف گستردهای توصيف كرد كه در يك سوی آن استبداد دينی موجود و در سوی ديگرش گرايشات دمكراتيك سكولار جای گرفته است. در اين طيف هرچقدر از انتهای گرايش سكولار دور تر میشويم و به انتهای ديگر طيف نزديك تر میگرديم تبعيضات آشكار و پنهان بيشتر و چماق استبداد دينی پر زور تر میگردد. از اين روی بايد گفت كه چهار راه جمهوری آقای كديور دارای دو راه بيشتر نيست كه يك طرف به استبداد دينی و طرف مقابل به دمكراسی سكولار ختم میشود. .. كديور در بخشی از نوشتهی خود "مقدورات" موجود در برابر جنبش سبز را واكاوی كرده است. به باور وی برای اجرای پيش نويس قانون اساسی يعنی حذف ولايت فقيه و يا جمهوری سكولار لازم است قانون اساسی ولايی موجود كاملا ً تغيير كند. از آنجا كه جنبش سبز جنبشی اصلاحی و مسالمت آميز است ابتدا در مرحله اول بايد نظام ولايی را وادار سازد كه از تفسيرهای فاشيستی از قانون اساسی دست كشد، نظارت استصوابی را حذف كند، رهبر را در برابر مردم پاسخگو كند و راه را برای انتخابات آزاد باز نمايد. تنها در اين صورت است كه با داشتن مجلسی مستقل میتوان قانون اساسی را تغيير داد و جمهوری بدون ولی فقيه و يا سكولار را برقرار ساخت. در اين جاست كه بيانيه شماره ١٧ موسوی میتواند بعنوان پيشنهادی كه مرحله اول را عملی سازد مورد توجه و پشتيبانی قرا میگيرد >>>
در باره خشونت و راه های مقابله با آن اصلاح طلبان حکومتی در داخل و خارج کشور خود را طلايه داران ِ مبارزه ی بی خشونت و مسالمت آميز در ايران معرفی می کنند. اما متاسفانه اکثر آن ها در پس اين طلايه داری سياستی را دنبال می کنند که چيزی جز ذبح شرعی مسالمت جويی در قربانگاه خشونت نيست. اين مجموعه با بر خوردی کليشه ای و يکسان نمايانه ی ِ افکار و کردار حکومت اسلامی با "استعمار انگليس و آپارتايد افريقای جنوبی و تبعيض های حکام امريکايی نسبت به سياهان"، و نيز قلب و مصادره به مطلوب ِ نظرات گاندی , ماندلا و لوترکينگ, نادرستی و منع حقوق شهروندی و حقوق بشری ِ دفاع از خود و مقاومت در برابرخشونت های تجاوزگرانه را تبليغ و ترويج می کنند. اينان با ارايه درک و شناختی يک جانبه و کج و معوج از پديده ی "خشونت" شهروندانی را که در برابر تجاوزگران از حقوق خود دفاع می کنند و يا کسانی که بر اين حق شهروندی مردم پای می فشارند را افرادی که :" خشم و نفرت و کينه و انتقام می پراکنند" معرفی می کنند. >>>
شعری از افشين بابازاده
هدف دشمنان اين است که ولايت فقيه را از بين ببرند
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا) آيتالله مصباح يزدی، رييس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی، در ديدار جمعی از دبيران استانهای سراسر کشور وابسته به حزب موتلفه اسلامی با اشاره به ابعاد فتنه از ابتدای تاريخ اسلام اظهار کرد: «مهمترين مسالهای که بايد در جريانات اخير توجه داشته باشيم همان سخنان مقام معظم رهبری است که به کسب بصيرت تاکيد کردند و همه ما میدانيم که داشتن بصيرت در مسائل اجتماعی و فتنههای گوناگون گوهری بسيار گرانبهاست... بصيرت در افراد مختلف مراتبی دارد و اينطور نيست که کسی بصيرت کامل داشته باشد و يا اصلا بصيرت نداشته باشد... هرکس بايد به بصيرت خود بيفزايد و ما خداوند را شکر میکنيم که در راس هرم حکومت اسلامی، مقام معظم رهبری است که بصيرتاش از همه مدعيان بيشتر است و اين نعمت آنچنان بزرگ است که هرچه قدر هم شکر کنيم کم است... افرادی که در مقابل ما هستند میگويند ما اهل بصيرت هستيم زيرا هوش، تحصيل و تجربه علمی و عملی ما در ارتباط با مراکز علمی دنيا بيشتر است. اما چگونه بايد فهميد که آنها اهل بصيرت هستند يا ما؟ زمانی که مقام معظم رهبری میفرمايند اهل بصيرت باشيد مخاطب اصلی آنها هستند و اين مسالهای صاف و عريان است که در يک سو مقام معظم رهبری و در سوی ديگر آنها قرار دارند. پايهء اصلی بصيرت فکر است... بصيرت به معنای بينش عمقی در مقابل بينش سطحی است، گاهی انسانها درباره حوادث گوناگون سريع قضاوت میکنند و لايه ظاهری را میبينند بلکه بصيرت اين است که لايههای زيرين حوادث را درک کنيم. متاسفانه عدهای وجود دارند که خواستههای خود را در زير لايههای گوناگون حوادث پنهان میکنند و هنرشان اين است که از اين راه مردم را فريب میدهند. زمانی که در مقابل افرادی قرار میگيريم که چنين شيطنتهايی دارند بايد حواس خود را جمع کنيم و سعی در شناخت لايههای زيرين داشته باشيم... قرآن راهی را به ما نشان میدهد که در فکرمان اشتباه و مغالطه نکنيم و آن اينکه در مسائل مختلف محکمات و متشابهاتی وجود دارد و بايد از محکمات شروع کرد و به سراغ يقينها رفت و در پرتو محکمات، متشابهات را تفسير کرد. دشمن از ابتدای انقلاب اسلامی هر روز به شکلی به دنبال زير سوال بردن روح اسلام و ولايت فقيه بوده و همه هدف دشمنان ضربه به اين دو اصل است... دشمن با اصل اسلام دشمنی میکند و دشمنی آنها با ولی فقيه به اين دليل است که ولی فقيه نماينده امام و نماينده خدا است. مشکل دشمنان اين است که ولايت فقيه را نمیتوانند بخرند، ولی فقيه از هيچ چيز نمیترسد، ايران خاری در چشم دشمنان است و آنها اعتراف کردهاند که در مقابل ايران نتوانستهاند کاری کنند و همه هدفشان اين است که ولايت فقيه را از بين ببرند... متاسفانه در ردههای پايين جامعه ضعف بصيرت وجود دارد و بايد به سراغ همان مسالهای که مقام معظم رهبری تاکيد کرد که کسب بصيرت است حرکت کنيم».
آرشيو روزانهء مقالات يک هفتهء گذشته:
شماره 776 ـ جمعه 2 بهمن 1388 ـ 22 ژانويه 2010
آيا قطار به انتهای تونل نزديک می شود؟ جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
بیانیهء دومين گروه خواستار جدائی حکومت از مذهب
روايتي از ديدار پوتين با خامنه ای مهدي صفري، سفير اسبق ايران در لندن
شماره 775 ـ پنج شنبه 1 بهمن 1388 ـ 21 ژانويه 2010
تفاوت و ارتباط بين خواست و گفتمان در جنبش های اجتماعی
ریال ایران تنها از واحد پول سائوتام و ویتنام با ارزش تر است
شماره 774 ـ چهار شنبه 30 دی 1388 ـ 20 ژانويه 2010
اصلاحاتی كه ما میگوییم از رواج سکولاریسم در جامعه جلوگیری میكند
موهای زنان پیاده نظام دشمن اند
نباید با ازدواج مجدد مغرضانه برخورد شود منيژهء نوبخت ـ الهام امين زاده ـ مريم بهروزی
شماره 773 ـ سه شنبه 29 دی 1388 ـ 19 ژانويه 2010
روزنامهء صبح
اولين همايش ِ «خودجوش ِ» حاميان رئيسجمهور در پشت درهاي بسته تالار كشور
شماره 772 ـ دو شنبه 28 دی 1388 ـ 18 ژانويه 2010
دو مقاله ار مفسران اصلاح طلب مذهبی داخل کشور
|
================ ================ ================
================ ================
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>> ================ ================ ================ ================ ================ =========== =========== =========== =========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است. ======
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است. ======
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند. ====== آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند». ======
====== ====== |
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |