جمعه گردی امروز مصادف شده با حلول روز نو، ماه نو و سال نو. و
ولولهء بهار چنان در چانم بر پا است که فرصت تمرکز و پرداختن
تفصيلی به موضوعی معين را از من می گيرد. پس به دو سه مضمون کوتاه
«نوروزی ـ اوينی!» می پردازم و شما را در تمام سال ديگری که همين
فردا آغاز می شود به دست مهربانی های آنها که دوستتان دارند می
سپارم...
يک کودک يا جوان ـ حتی اگر در مدرسه نخوانده باشد که نوروز چه
معنايی دارد و از کجا آمده است ـ اين را با حس ها و عاطفه های
خود درک می کند که نوروز يعنی بنفشه و سنبل، يعنی ديد و بازديد،
يعنی بوسيدن ها و شادی کردن ها. و از نيايش های کنار سفره هفت
سين می فهمدکه نوروز يعنی آرزوی بيرون رفتن نفرت و سياهی و بدی و
دروغ از جان ها و آرزوی روشن شدن دل ها با مهر و دوستی و عشق. پس
روشنايی نوروز در جانش می نشيند و تا هميشه با او خواهد بود.
استواری تاریخی و نیرومندی سهمگین نوروز نه در شکوه رویایی و
سترگی خاطره انگیز «جشن
سدهء مردآویژ»
که در همین سادگی و صفا و صمیمیت سرشته و پیوسته به آن است.
نوروز را سفرهء هفت سینی بس است.
هفت سینی که خوان راستی، مهر و خرد می گستراند تا در سایهء آن
آشتی و گذشت و بخشش و بردباری بر ستیز و کینه توزی و دشمنی و بخل
و حسد چیره شوند.
نوروز پشتوانه و پشتیبان روح و روان و خرد و گمان جمعی ما
ایرانیان است که در سایهء چیره و سترگ آن، فرهنگ و هویت کهن ملی
مان به سان سبزهء سفرهء هفت سین هر سال دوباره می روید و
برافراشته می شود.
این سبزه و این سفره درفش زنده و استوار بودن ملت ایران در جای
جای گیتی ست.
سبز و سپید و سرخ همواره در این سبزه و سفره هم چون تابش زرد
خورشید و آبی نیلگون خلیج پارس و دریای مازندران برقرار و
ماندگار بوده و هست.
بسیار گفته شده و می شود که نوروز، بزرگترین جشن ایرانیان، و دیگر
مردمانی که دارای فرهنگ ایرانی می باشند، دارای ریشه های دینی است،
و با ادیان ابراهیمی و بویژه دین اسلام پیوند دارد. این سخنان
نادرست و بی پایه ای می باشند، که در درازای سده ها، پس از دست
یازی بیگانگان بر سرزمین های ایرانی، ساخته و پرداخته شده است،
بگونه ای که امروز این جشن باستانی، نماد تاریخ و فرهنگ کهن
مردمانی، که خود از پیشتازان گسترش دانش و تمدن در جهان می باشند،
را با مشتی خرافه و رفتار ناسره در هم آمیخته اند.
با آغاز سال نو، انقلابیون دیروز ایران سیامین بهار را تجربه
میکنند؛ این موضوع میتواند دلالت بر این داشته باشد که «نظام
نوپای جمهوری اسلامی ایران» اینک به درخت تناوری تبدیل شده، اما با
نگاهی به چالشها و مشکلات پیش روی این نظام سیساله، به آسانی
میتوان پی برد که باید روزهای پرالتهابی را در انتظار نشست. سال
1387 که به گفتهی رهبر ایران قرار بود سال «نوآوری و شکوفایی»
باشد، همچون ده سال پیش، فقط شعارهایی شد که در تبلیغات
وزارتخانهها، ادارات و نهادها تجلی یافت و در این میان حتی دولت
با بازتاب چند خبر ویژه، همچون آزمایش موشک یا دستآوردهای هستهای
نیز نتوانست تنور «نوآوری و شکوفایی» را گرم کند.
=====================
کوتاه و گويا====================
دستچين عيد:
خارجی ها کم کم احمدینژاد را می پرستند
محمد ناصر سقای بیريا
خبرگزاری
انتخاب: حجتالاسلام محمدناصر سقای بیريا،
مشاور امور روحانيت محمود احمدینژاد، که در جمع مسجد دانشکده فنی
دانشگاه آزاد اراک سخن میگفت، با بيان اينکه کار
ديپلماتيک جمهوری اسلامی بسيار ديدنی است گفت: «آقای محرابيان را
آقای احمدینژاد مامور کردند بروند ونزوئلا. آقای محرابيان نقل
میکند ما آمديم تماس گرفتيم ونزوئلا ديديم هيچ کس نيست، هيچ
ادارهای تلفن را بر نمیدارد. شب ژانويه بود همه رفته بودند. آمدم
به آقای احمدینژاد گفتم هيچ کس نيست. من پيام به کی ببرم بدهم،
هيچ کس پاسخگو نيست؟ آقای احمدینژاد به آقای محرابيان گفت پرواز
میکنی میروی کاراکاس آنجا میپرسی میبينی چاوز کدام شهر است. هر
شهری هست تو برو آنجا. محرابيان گفت ما همينطور در ابهام پرواز
کرديم رفتيم کاراکاس. ساعت
۱۱:۳۰
شب به وقت کاراکاس رسيديم آنجا. از طرف سفارتخانه يک ساعت بعد به
ما خبر دادند آقای چاوز در کاخ رياست جمهوری منتظر شما است.پنج تا از وزرايش هم احضار کرده بود. سراسيمه
آمد در جلسه گفت چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ گفتم به غزه حمله شده،
نمیدانيد؟ گفت حمله شده باشد، غزه به ما چه ربطی دارد؟ محرابيان
گفت يک ساعت و نيم با او صحبت کردم. آخر به او گفتم اگر به ونزوئلا
حمله بشود شما انتظار داريد جمهوری اسلامی بيايد حمايت کند؟ گفت
بله. گفتم خوب نسبت ما و غزه هم همين است. چاوز گفت: "ها!" وقتی
فهميد، اولين قدمی که برداشت، ما هم به او پيشنهاد نکرديم، اخراج
سفير اسرائيل از ونزوئلا بود. محرابيان گفت فردا
۸
صبح ما در فرودگاه بوديم، ديديم خبری نشد. اخبار چيزی نگفت. يک
مرتبه ديديم خبر را قطع کرد، خبر فوری، خبر فوری. خود چاوز آمد پشت
تلوزيون گفت که محرابيان اينجا بوده و ما ديشب با هم جلسه داشتيم و
اين هم نتيجهء جلسه ما!
شما ببينيد که
پيش از اين کسی در دنيا جرات اين را نداشت که حتی هولوکاست را
انکار کند، کسی جرات نداشت سفير آن کشور را اخراج کند. بعد دو سه
کشور ديگر کارهای مشابه انجام شد و اين فضا را ايجاد کرد برای آقای
اردوغان که آن سيلی نهايی را به رئيس رژيم صهيونيستی بزند».
مشاور امور روحانيت احمدینژاد با بيان اينکه خدا روزهای بسيار
پرشکوهی را به ما توفيق داده تا ببينيم گفت: «شما پايتان را از
ايران بيرون بگذاريد، کسانی که از ايران بيرون رفتند میگويند،
خارج از مرزها مردم ديگر نزديک است آقای احمدینژاد را بپرستند.
ايشان از داخل بيشتر مشهورند». (آرشيو)