آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 462 ـ جمعه 23 اسفند 1387 ـ  13 مارچ 2009

=======================================================

آبروريزی در سودان، خالی بندی در تهران

مستضعفان! دوباره با شما کار دارند

اسماعيل نوری علا

کاملاً معلوم است که اوضاع کشور، بخاطر بی لياقتی ها، فساد فراگير و ماجراجوئی های ابلهانهء کابينهء محمود احمدی نژاد، رفته رفته شکل اوضاع دوران جنگ را بخود گرفته و فقر و بینوائی به سرعت جامعه را در خود می کشد، بی آنکه از آن درآمد باد آوردهء دوران خاتمی و بخصوص احمدی نژاد چيزی باقی مانده باشد. ميرحسين موسوی، بعنوان متخصص ادارهء دوران عسرت، خود را آماده می کند تا در خرداد ماه آينده، با بوسيدن دست رهبر و ولی فقيه، ناخدای کشتی در گل فرو رفتهء حکومت اسلامی شود.

=======================================================

آوازخواندن، ذات پرنده است!

قدغن های دولتی ، فیلترینگ و جذابیت ِ ممنوعه ها

علیرضا طبیب زاده

در نبود رسانه های آزاد و غیر دولتی همچون تلویزیون، رادیو و حتی مطبوعات شبه منتقد در ایران، تنها اینترنت توانسته است تا حدودی حداقل های یک ارتباط گروهی را برای کاربران خود فراهم آورد. در طول تاريخ، ممنوعيت، سانسور و تهديد همواره به انواع و اقسام مختلف وجود داشته و تمام جوامع، اين محدوديت‌ها را به نوعی به دوش کشیده و می کشند. فيلتر شدن سايت‌ها و وبلاگ‌ها، عدم چاپ بعضی از كتاب‌ها، ممنوعیت استفاده از آنتن های‌ ماهواره‌ای، ممنوعیت ضبط و پخش و شنیدن موسيقی، گزاره‌های اندكي هستند كه قانون و سياست روز به وجود مي‌آورد. اما آيا قانون هميشه انسانی رفتار کرده و آیا قانون حجت بوده است؟

======================================================

آشنائی با روش و زبان خمينيسم

برای آنها که حوصلهء خواندن ادبيات اين مکتب را ندارند

بخش دوم: دهش های رهبر معظم

شهاب ثاقب

پس از مرگ خمينی، سيد علی خامنه ای جانشين او شد و لقب «رهبر معظم انقلاب» را بخود اختصاص داد. او در بيست سال گذشته روز بروز بر قدرت استبدادی خود افزوده و، در عين حال، دهش های جالبی به مکتب خمينيسم داشته که برخی از ويژگی هايش را، با بررسی تکنيک های او در سخنرانی هايش، در اينجا مرور می کنيم.

=======================================================

سنجش دو انقلاب و یک جنبش

مهرداد آبادیان

سی امین سالگرد انقلاب اسلامی فرصتی پیش آورد تا برخی تحلیلگران و سیاسی نگاران ایرانی از نو نگاهی به این رویداد شگفتی انگیز بیاندازند و از دیدگاه های  گوناگون به تجزیه و تحلیل آن بپردازند. در برخی از این تحلیل هاء عمدتا تاریخی،  نظریه ای به چشم می آید که انقلاب اسلامی را در راستا و پیآیند دو  رویداد بزرگ یک سدهء گذشته، یعنی انقلاب مشروطه و جنبش ملی کردن صنعت نفت، می داند. چنین نظریه ای، سه رویداد  نامبرده را نمودهای گوناگون پویش یگانه ای می انگارد که در بن آن خواست های آزادی، دمکراسی و احترام به حقوق مردم نهفته بوده است که البته هیچ کدام نیز موفق به تحقق این خواست ها نشده اند. در این نوشتهء کوتاه، با سنجش «همانندی ها» و «ناهمانندی ها»ء دو انقلاب و یک جنبش می کوشیم درستی یا نادرستی چنین برداشتی را نشان دهیم.

===================== کوتاه و گويا  ====================

شرح يوم الله (روز خدا)

بخشی از سخنرانی خمينی
در سالروز تولد رسول اسلام (سال 1360)

يوم الله واقعی روزی است كه امير المؤمنين، عليه السلام، شمشيرش را كشيد و خوارج را از اول تا به آخر درو كرد و تمامشان را كشت. [خداوند] يك سيلی را وارد مي كند، يك توفانی را وارد مي كند  به اين مردم شلاق مي زند كه آدم بشوند. امير المؤمنين اگر بنا بود مسامحه كند شمشير نمي كشيد تا هفتصد نفر را يكدفعه بكشد... در حبس های ما هم بيشتر از اين اشخاص هستند، كه مفسدند، اگر ما اينها را نكشيم، هر يكی شان كه بيايد بيرون مي رود آدم مي كشد ... آدم نمي شوند اينها... شما، علما، چرا فقط سراغ احكام نماز و روزه مي رويد؟ چرا هی آيات رحمت در قرآن را مي خوانيد و آيات قتال را نمي خوانيد؟ قرآن مي گويد بكشيد، حبس كنيد. چرا شما همان طرفش را گرفته ايد كه صحبت از رحمت مي كند؟ رحمت مخالف با خداست. محراب يعنی مكان حرب، يعنی مكان جنگ. از محراب ها بايد جنگ پيدا شود. چنانكه بيشتر جنگ های اسلام از محراب ها پيدا مي شد. پيغمبر شمشير دارد تا آدم بكشد. ائمهء ما همگی جندی، نظامی بودند؛ همگی جنگی بودند؛ شمشير مي كشيدند، آدم مي كشتند. ما خليفه مي خواهيم كه دست ببرد، حد بزند، رجم كند. همانطور كه رسول الله دست مي بريد، حد مي زد، رجم مي كرد. و همانطور كه يهود بنی قريظه را، چون جماعتی ناراضی بودند، قتل عام كرد. اگر رسول الله فرمان داد كه فلان خانه را آتش بزنيد، فلان طايفه را از بين ببريد، حكم به عدل كرده است. زندگی بشر را بايد به قصاص تامين كرد. زيرا حمايت توده، زير اين قتل قصاصی، خوابيده است. با چند سال زندان كار درست نمي شود. اين عواطف بچه گانه را كنار بگذاريد. ما معتقديم كه مجرم اصولا محاكمه ندارد و بايد او را كشت. تنها بايد هويت آنان را ثابت كرد و بعد آنها را كشت...   (آرشيو)

 
 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630