آشنائی با نسخهء اول پيش نويس قانون اساسی نوين ايران
کار گروهی ِ «حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران»
مدتی است سايت جديدی به نام «حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران» ـ برای تهيهء يک پيش نويس قانون اساسی برای حکومت آيندهء ايران ـ آغاز بکار کرده است که متأسفانه هويت واقعی گردانندگان آن بر ما روشن نيست، هرچند که آنها اهداف خود را به روشنی شرح داده و، با وجود واژهء «سبز» در نام سايت شان، عدم وابستگی خود به احزاب و گروه های مختلف را بيان داشته اند. بهر حال، در نظر گردانندگان سايت سکولاريسم نو، کاری که آنها انجامش را بر عهده گرفته و روشی که برای پيشبرد آن اتخاذ کرده اند نشان از تسلط فنی آنان بر کارشان دارد و واجد ارزش های فراوان و موافق با اهداف سايت ما برای برقراری يک حکومت سکولار (جدائی ايدئولوژی ها و مذاهب از حکومت) است. لذا کار آنان را ـ تا اينجا! ـ تأئيد کرده و از همگان دعوت می کنيم تا در بحث سازنده ای که در اين سايت برقرار شده شرکت کنند. پيوند ثابت به اين سايت در ستون پيوندهای سکولاريسم نو قرار داده شده است و ما مداماً آنچه را که در آن سايت می گذرد زير نظر خواهيم داشت. برای ديدن اين سايت لوگوی زير را کليک کنيد:
نامه ای به حقوقدانان جنبش سبز
شکوه ميرزادگی
خانم ها و آقايان، حقوقدان های گرامی
تهيه و تنظيم پيش نويس يک قانون اساسی نوين هميشه يکی از مهمترين کارهايي بوده که مردمان با فرهنگ کشورهای پيشرفته، با ياری حقوقدان های خود، در شرايط معلق يا دگرگونی ( آن چنان که ايران امروز ما در آن قرار دارد) انجام داده اند. برای انجام چنين کاری به شما تبريک می گويم. و مايلم دو نکته را با شما در ميان بگذارم.
1 ـ چرا نبايد مردم کسانی را که دست به چنين کار بزرگی (يعنی تهيه و تنظيم قانون نوين اساسی) می زنند بشناسند؟ من درک می کنم که ممکن است نام برخی از شما برای مردمان پيش داوری بوجود آورد ولی به نظر من اين پيش داوری به مراتب کم ضررتر از آن است که مردمان با افرادی پشت پرده، هر چند محترم و دلسوز، روبرو باشند.
2 ـ در پيش نويس قانون اساسی نوشته شده به وسيله ی شما به يک مساله بسيار مهم ـ که اتفاقا ربط مستقيم و مهمی با آينده سرزمين ما دارد ـ توجه نشده است. و آن «حفظ ميراث طبيعی و ميراث فرهنگی» ايرانزمين است. در کشورهای پيشرفته حفظ و نگاهداری اين ميراث (که از يکسو از نفت گرفته تا منابع آبی، جنگل ها و خاک سرزمين و، از سوی ديگر، ميراث فرهنگی و تاريخی، بعنوان روح و هويت مردمان يک سرزمين را شامل می شود) از وظايف دولت هاست و در قوانين اين کشورها به آن توجه شده است اما در پيش نويس شما اين موارد مورد توجه قرار نگرفته است.
الف: در مورد ميراث طبيعی: اگرچه در اصل چهل و دوم پيش نويس شما از بهره برداری منابع طبيعی و توزيع آن، و در اصل چهل و چهارم از حفظ محيط زيست به عنوان «وظيفه ای عمومی» ياد شده است اما ـ به شهادت آن چه که در اين سی ساله شاهد بوده ايم ـ اين گونه پيش بينی های غير مستقيم و کلی و بی تضمين عملی نمی توانند جلوگير دست اندازی ديگران به اين ميراث ها شوند. هم اکنون کشورهايي چون روسيه و جمهوری های تازه به استقلال رسيده اطراف آن از يکسو، و کشورهای اطراف خليج فارس، از سوی ديگر، با دست انداختن بر منافع ايران در اين آب های بين المللی و نيز آلوده کردن و برداشت های غير استاندارد از آن ها مشغول سلب مالکيت و تخريب دایم اين ميراث ها هستند. همچنين باز گذاشتن دست بخش خصوصی داخل و خارج ايران در امر برداشت های غير اصولی از اين منابع با پشتوانه ی کامل دولت ايران انجام می شود. و اين در حالی است که عموم (يا حداقل اکثريت مردم آگاه و علاقمند)، و به خصوص بسياری از حقوقدان های ايران، به طور مرتب به اين روش ها اعتراض کرده اند. بنابر اين، پرسش اين است که آيا وقت آن نرسيده تا برای حفظ و نگاهداری اين منابع در قانون اساسی کشور پيش بينی های مؤثر و عملی صورت گيرد؟
ب: در مورد ميراث فرهنگی و تاريخی: در همه ی کشورهای متمدن، به خصوص کشورهايي که چون ايران ميراث تاريخی و فرهنگی عمده ای دارند، حفظ و نگاهداری از اين ميراث ابتدا از وظايف دولت و سپس از وظايف سازمان ها و موسساتی است که يا زير نظر دولت کار می کنند و يا داوطلبانه از جانب مردمان علاقمند بوجود آمده و دولت ها در تحقق اهداف شان به آن ها کمک می کنند. متاسفانه در سی سال گذشته، و به خصوص در چند سال اخير، چپاول اين ثروت های ملی از يک سو و تخريب و نابودی آن ها از سويي ديگر سر توقف نداشته است. فقدان توجه کارآمد به حفظ ميراث فرهنگی و تاريخی در قانون اساسی يک کشور می تواند نتايج زيان باری به دنبال داشته باشد. به خصوص که شما، به عنوان حقوقدان های جنبش سبز، حتما توجه داشته اید که رهبران راه حفظ نظام جمهوری اسلامی در اين «جنبش» در هيچ شرايطی حاضر نبوده اند که حتی يک کلمه در مورد ضرورت حفظ و نگاهداری آثار فرهنگی و تاريخی سرزمين مان بر زبان آورند؛ و حتی، در حال حاضر، سخنی در نکوهش حذف بخش هايي از تاريخ ايرانزمين از کتب درسی بچه ها و نوجوانان ـ تحت عنوان غيرعلمی و عوام فريبانه ی «حذف سلسله های شاهنشاهی» ـ از آنان شنيده نشده است. يعنی در واقع اپوزيسیون و پوزيسيون مذهبی در اين مورد خاص همسو و همراه بوده اند. من فکر می کنم که سکوت شما در اين مورد نيز بی شک از اهميت کاری که می کنيد بشدت می کاهد.
با مهر و احترام
شکوه ميرزادگی
12 نوامبر 2009
پاسخ حقوقدانان
سرکار خانم ميرزادگی
سلام
از نکات مطرح شده توسط شما بسیار سپاسگزاریم. تمرکز ما بر روی مسائل عمده حقوق بشر و سازوکارهای مربوط به روابط قوا از حیث رعایت و تضمین این حقوق و جلوگیری از بازگشت استبداد و بسیاری نکات دیگر مانع از توجه متناسب و شایسته به امور مربوط به میراث تاریخی و فرهنگی شد. دوستان دیگر هم به درستی این تذکر را به ما دادند. تصویری که شما ارائه فرمودید بدون شک مبسوط ترین و جامع ترین موارد را در این خصوص در خود جای داده است که از این جهت با توجه به سوابق درخشان و تخصص شما جای تعجبی ندارد. این مجموعه را چراغ راه خود قرار خواهیم داد. حتماً قبل از گنجاندن عبارات اصل های مرتبط با این موضوعات مهم، با شما از طريق ایمیل ثبت شده تان تماس خواهیم گرفت تا از تخصص شما بهره بگيريم. دست در دست هم به سوی آینده ای روشن باید رفت.
در مورد هويت این مجموعه عنایت شما را به توضيحات مندرج در بخش “در باره ما” در ستون سمت چپ همین وبلاگ جلب می کنیم. افسوس که بعد مسافت، شرایط امنیتی و ضرورت حفظ و مداومت کار جمعی محدودیت های زیادی را بوجود آورده ما را از موهبت آشنائی مستقیم فعلاً محروم کرده است.
با احترام
حقوقدانان جنبش سبز مردم ایران
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|