بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

دوشنبه 23 ارديبهشت ماه 1392 ـ  13 ماه مه 2013

نقش «آجا» در رکود روند اتحاد اتحادهای جمهوریخواهی

فریبرز ستاری

تاریخچه اندیشه جمهوریخواهی درایران:

آموزه های سیاست مدرن و علوم اجتماعی غرب روشن کرده که گرانیگاه اندیشه های سیاسی جدید غرب مبانی فلسفی داشت؛ مبانی فلسفی ای که بنیادهای اندیشهء سیاسی خود را صرفاً ناظر بر قدرت سیاسی معنا نکرد. اندیشه ورزان غرب درگذرتاریخی ـ فرهنگی خود برداشت ها واستنباط های خودرا بربنیاد های معرفت شناسی قرار داد . به بیانی دیگر کوشیدند تا اندیشه های نوین را با جوهره فلسفی در هم آمیزند . مواجهه وآمیختگی مفاهیم سنتی فرهنگ وسیاست وحکمرانی، در نتیجه آمیزه ای از سنت ونوازیی را پدید آورد . مهیا شدن ترکیب مزبور مشروطه خواهی، لیبرال دمکراسی، سوسیال دمکراسی ومارکسیسم را طراحی و به توالی اجرائی کردند . اما آیا درایران سیر جدال تاریخی سنت ونوازئی بهمان منوال که درغرب طی شد صورت گرفت ؟ آنچه که از جمهوریخواهی وساختار جمهوری درتاریخ معاصر ایران بدست می آید، گویای پیشینه ای است که با انقلاب مشروطیت وتجربه نا فرجان دوران مشروطیت را بر چهره تاریخ نواندیشی ایران نشاند . می تواند گسست، ناشی ازضعف اندیشه ورزان درامر بهم آمیختگی دووجه سنت ونو می باشد. درمشروطیت و پس ازآن مفاهیم سیاسی مدرن پراهمیتی چون مشروطیت حاکمیت ملی، پارلمانتاریسم یا دمکراسی پارلمانی درعرصه سیاست میهن مطرح می شود. اما ازیکسو آگاهی و فهم نخبگان ایران و بدنبال آن تعجیل آنان با وجود بی کفایتی دولتمردان آن روزگاران و چرخه ی دیکتاتوری و بی ثباتی سیاسی ادواری فرصت لازم را در خدمت تدقیق مفاهیم مدرن غربی بر جامعه ایران قرارنداد. سیر جدالی دو جانبه نظیر مواضع حاکمیت های استبدادی ازیکسو و نخبگان عجول از سوی دیگر مجال نداد تا مباحث سیاسی از مسیر مبانی فلسفی بنیادهای اندیشه سیاسی از مسیر مبانی فلسفی بنیادهای اندیشه سیاسی بر روان اجتماع نقش بندد وچاره ای نیز نبود تا مانع شود که مولفه های سیاست مدرن ناظر برقدرت نگردند.

در فصل دیگر تاریخچه اندیشه جمهوریخواهی ایران هر قسم و شکل جمهوری عنوان می خوانیم که رضا شاه از جمهوری می گفت، جمهوری مهاباد در دوم بهمن 1324 (ریه دو بندان) و حکومت فرقه دمکرات در آذربایجان که این دو تجربه در نهایت وجه المصالحه دولت شوروی سابق و دولت مرکزی ایران قرار گرفت. تجارب تلخ زیانبار جمهوری مهاباد و فرقه دمکرات آذربایجان سبب شد تا هر مطالبات وخواسته های جمهوری یخواهی با انگ حمایت دولت های خارجی سرکوب گردد. بنابراین درایران با وجود پیشینه حدود بیش ازیک قرن بر بستر توضیح و تبیین نظری و فکری صورت نگرفت، بلکه به مثابه اهرم ناظر بر قدرت سیاسی مطرح گردیده بود. بنابراین اگر مباحث دیر پای تئوریک در زمینه مفاهیم مدرن بویژه جمهوری را در حوزه عملکرد اندیشه ورزان شاهد نبوده ایم می تواند ناشی از دیکتاتوری فردی، موروثی بودن سلطنت و همچنین طرح های جزم اندیشانه و رادیکالی نحله های گوناگون پیکارگران عرصه سیاست بوده باشد.

بنابراین ادعای اینکه گفتمان جمهوریخواهی کوشش منحصر به فرد ما جمهوریخواهان چپ باشد نپذیرفتنی است. بنابراین در سیر جدال تاریخی ارکان استراتژی بقرار مردم، حکومت (پوزیسیون) و منتقدین و مخالفین ساختار حاکمیت (اپوزیسیون) برای اولین بار نهاد جمهوری با انقلاب بهمن 57 متحقق می شود، گرچه تلاش سه جانبه و همسو به استقرار جمهوری پارادوکسیکال جمهوری اسلامی انجامید. اما خصلت تناقض مند آن تنها نمی تواند ثمرهء ناسازگاری بنیادی با دموکراسی و جمهوری باشد چرا که در فرهنگ اصطلاحات سیاسی ایران واژه های جمهوری، جمهوری مذهب قبل از شکل گرفتن جمهوری اسلامی وجود داشته اند. در نمونه تاریخی جمهوری مذهب آمده در نوشته های آقای آدمیت می خوانیم که سید طباطبائی روحانی برجسته مشروطیت درمسجد شاه زبان به شکوه می گشاید: «ما از دولت جز عدل و قانون نخواسته ایم حالا بعضی می گویند ما مشروطه طلب یا جمهوری طلب می باشیم."

اعلام می کند سیاستمدار دینمدار دیگری جمهوریت دولت با مقصود ما منافاتی ندارد چه ما اجرای قانون اسلام و تنظیم ادارات دولتی را خواهانیم ». حامد الگار ادعا می کند که مترداف دانستن مشروطه خواهی و جمهوریخواهی شاید ناشی از شتابزدگی درمعنا کردن مولفه های سیاست مدرن بوده چنانچه در ایران در برهه ای کوشیده شده است میان مشروطه خواهی و جمهوری خواهی رابطه ای ناگستنی برقرار گردد.

 

اتحادهای جمهوری طلبی:

چرخه حرکت جمهوری اسلامی از فاز تشکیل تا 1376 باعث شد تا با روی کار آمدن دولت اصلاح طلب حکومتی؛ بخش قابل توجهی از اپوزیسیون (بویژه بخش چپ خارج کشور) مشی مسالمت جویانه را سر لوحه عمل سیاسی قرار دهند. بنابراین طرح گفتمان جمهوری خواهی با ویژگی و شاخص های اصولی جمهوری مدرن از دوم خرداد 74 بیشتر رخ می گشاید. در سخن کوتاه می توان تشکیل اتحاد جمهوری خواهان ایران، جنبش جمهوریخواهی دمکرات و لائیک، اتحاد برای دمکراسی یا اهالی منشور 91، اتحاد برای پیشبرد سکولار دمکراسی سازمان جمهوریخواهان منشعب از «اجا» همگی برای ایران را، باید گونه های متفاوت جمهوریخواهی اپوزیسیون خارج کشور تلقی کرد. اما در نگاه دقیق تر می توان اتحاد جمهوری طلبی را ازعملکرد «اجا» و «جدل» آغازکرد؛ ضمن اینکه اهالی منشور 91 یا اتحاد برای دمکراسی ایران در اوان تاسیس، ره به جائی نبرد. «اجا» از بدو تاسیس شعار اتحاد اتحاد ها را مطرح کرد. اما نه تنها نتوانست با نحله مشابه و قدرتمند خود از جمله «جدل» همگرائی را پیش ببرد بلکه در پرتو رفتن به راه اتحاد با دیگر جمهوریخواهان با غیرهموند شرائطی را پیش روی گشود که در فرجام با ریزش نیروها روبرو شد. ریزش نیروهایی که به صورت موردی وگروهی از «اجا» انشعاب و یا خارج شدند. بیشترین ضعف «اجا» را می توان در عدم تمایل تقویت همگرائی در خصوص متحدین واقعی را نشان داد. چنانچه رفتگان فردی از اجا به هم سخنی و اتحاد با سلطنت طلبان رسیدند و رفتگان گروهی از «اجا» سازمان جمهوریخواهان ایران «سجا» را تشکیل دادند و در ادامه ریزش، تشکل «اپسدا» درآمریکا تشکیل شد. سیر و سفر پردازشی درگذشته و آسیب شناسی تاریخی «اجا» را پایان می دهم و به زمان حال بازمی گردم. در ادامه بررسی تاریخی - تحلیلی، به بحث راه اندازی گوی رقابت درعرصه تشکل جمهوریخواهاه توسط «اجا» می رسیم. بررسی ی که می تواند در ترسیم سیمای آینده یا فردای «اجا» و دیگر اتحادهای جمهوریخواهی ذی اثر باشد.

 

نشانه های اوجگیری یا افول در فضای جمهوری خواهی:

«اجا»، «جدل»، «سجا» که از زمره تشکل های گسترده تر از دیگر سازماندهی های جمهوریخواهانبه شمار می آیند، مدتی است با هم و در کنار هم نشستن را پیشه کرده اند؛ این رویداد نیکوست. بنابراین رقابت و کورس برگزاری همایش اجا با توجه به تقدم تاریخی برگزاری «جدل» درراستای پنجمین نشست سراسری نشان از چه دارد؟ جدل همزاد «اجا» ست و پیوند مستحکم بین این دو تشکل باید مستحکمتر شود. ترکیب دعوت از سخنرانان و قلت سخنرانان هموند در دهمین سالگرد تاسیس «اجا» مبهم است. اگر ملاک سنجه آنها، امر حمایت نچندان مطمئن اصلاح طلبان حکومتی داخل کشور از عناصر اصلاح طلب و سبز آمده به خارج کشور است حرجی بر آن نیست. اگرسنجه محبوبیت رویکرد آنان نزد لایه های طبقه متوسط جامعه ایران است. خلاف واقعیت جاری است. اگر ملاک شما ازائتلاف با ملی ـ مذهبی ها واصلاح طلبانی نظیر مزروعی است؛ بدون تردید باید نپذیرید که قطعاً عناصر شاخص جمهوریخواه داخل کشور ازما حمایت علنی نخواهند کرد.

سنگ بزرگ همایش سالگرد چگونه؟ با چه سیاستی و کدام ساز و کار محور برقراری ارتباط بین جنبش جمهوریخواهی وجنبش های اجتماعی را اجرائی خواهد کرد؟

ترکیب سخنرانان وگرایشات سیاسی آنها بزعم جمهوریخواهی بودن، چندان تاثیری بدنبال نخواهد داشت. «اجا» ازرهگذر جلب نظر اصلاح طلبان و سبزها تا چه میزان قادر به تغییر رویکرد آنها نسبت به جدائی دین از ساختار سیاسی موجود یا آتی می باشد؟ رویکرد سلطنت که بود؛ اما نگره پان ترکیسم را نیز به جمع خود برده اند. آیا جمع ناهمگون سخنرانان ریزش نیروها را بدنبال نخواهد داشت و باعث دوری بیشتر چپ های جمهوریخواه ازاجا نخواهد شد؟

«اجا» میتوانست در طول حیات و فعالیت سیاسی در خارج کشور تشکیلات گسترده ای مانند کنفدراسیون دانشجویان و دانش آموزان قبل از انقلاب را بسازد تا جمهوری اسلامی را خواه از مسیر اصلاح رفتار سیاسی یا اصلاحات از بالا به چالش بکشاند. عواملی نظیرعدم

اتحاد یکپارچه جمهوریخواهان با هم و جدائی هرکدام (اجا ـ جدل و سجا) میل به ائتلاف با جریانات گوناگون منتقد رژیم جمهوری اسلامی نظیر اصلاح طلبان حکومتی و سبزها، مشروطه خواهان، گروهای سیاسی شبه جمهوریخواه تجزیه طلب و رادیکال، در شرائطی که «اجا» علیرغم مشرب پلورالیستی چرا صرفاً برقراری ارتباط با مشروطه خواهان، اصلاح طلبان وسبزها را در دستور کار دارد که تاکنون موفقیت چندانی نداشته باشد. چرا «اجا» قادر نشد قابل ملاحظه ای از ترکیب جمعیتی ایرانیان خارج کشور را متوجه برنامه خود سازد؟ پاسخ به علت بی توجهی آنها به اپوزیسیون و بخش عمده آن اجا یعنی بی تحرکی مردم خارج کشور نیز نافی ضعف «اجا» درزمینه مزبور نیست. علت این واقعیت را باید درآسیب شناسی روند دهسالگی این تشکل بزرگ و مدعی پیدا کرد. سخن از ناتوانی صرف «اجا» نیست؛ بلکه سخن بر سر آن است که آنها نسبت به هویت وماهیت خود دچار توهم شده و تا زمانی که در چنبره آن باشد توانائی فراتر ازهمایش های گذشته را نخواهد داشت.

تنها اتحاد جمهوریخواهان ایران یا در بیان اختصاری «اجا» از جمهوری مدرن نمی گوید. همه می گویند؛ «جدل»، سجا و «اتحاد برای پیشبرد سکولار دمکراسی ایران» - اپسدا ـ و غیره، همه و همه ازجمهوری مدرن می گویند. همه آنها باور فرهنگ دینی مردم را فهمیده اند ولی مرزبندی مشخص با جدایی دین از سیاست را دارند. برخی از زوایای کم و زیاد خود ساختار حقوقی و به رسمیت شناخته توسط نهادهای بین المللی و دول جهانی را تحلیل کرده اند و بخشی کماکان شکل جمهوری آرمانی و مطلق گرای خود را محور می دانند و ساختار حقوقی برسمیت شناخته جمهوری اسلامی را به چالش کشیده و مشی جمهوری خواه را از زاویه اصلاح رفتار رژیم یا تغییر جزئی ساختار فراتر رفته و درصدد اجرای شعار جمهوریخواهی با گذار از جمهوری اسلامی گامی برداشته و هرکدام از شیب های اتحادها در زمینه جمهوریخواهی با وجود زوایای متفاوت از ساختار حقوقی رژیم جمهوری اسلامی فعالیت می کنند. اما همگی حوزه سکولاریسم یا لائیسیته را در فهم ناظر برقدرت سیاسی می بینند، فهمی که باعث می شود تا واکنش جمعیت کثیر حامی جریانات دینمدار اصلاح طلب را نسبت به سکولاریسم و یا جدائی دین از سیاست را نبیند. بنابر این واقعیت مزبور چشم اسفندیار سیاست ورزان و کنشگران بویژه چپ جمهوریخواه می باشد که باعث خواهد شد تا نه تنها ساختارسیاسی حاکمیت موجود، بلکه توده هائی از مردم دینمدار را در برابر مولفه مدرن قراردهند.

 

انتخابات:

پرسش اصلی از «اجا» در همایش دهسالگی در مورد انتخابات خرداد ۹۲ آن است که «اجا» چه موضعی نسبت به انتخابات خرداد ۹۲ خواهد گرفت؟ آیا امکان تحریم انتخابات یازدهمین ریاست جمهور وجود دارد؟ گمان نمی رود که اجا از رهگذر حضور عناصر شاخص خود، نظیر فرخ نگهدار و دیگر مهمانان اصلاح طلب، بر گرایش تحریم انتخابات غلبه خواهد کرد؟ در قطعنامه کنگره ۱٣ «سازمان فداییان - اکثریت» از خاتمی دعوت می شود که ورود خود به عرصه انتخابات را مشروط به رفع حصر از رهبران سبز و آزادی زندانیان سیاسی اصلاح طلب اعلام کند. اگر شرکت در انتخابات سال ۹۲ در دستور کار قرار گیرد قطعا «اجا» و هرگونه تشکل مسالمت جوی هموند چپ جمهوریخواه که موضوع شرکت در انتخابات و حمایت از اصلاح طلبان حکومتی که در صف انتظار اجازه ورود به ثبت نام هستند سبب خواهد شد تا بر تمامی شعارهای پیگرانه قبلی مبنی بر تقلب در مارش آرا و مهندسی کردن انتخابات قلم بطلان کشیده اند.

کافی است «اجا» نگاهی به پایگاه اجتماعی خود در ترکیب جمعیتی طبقات و اقشار جامعه داخل کشور بیاندازد. بعد از انتخابات 88 لایه های مدرن طبقه متوسط به فاز انتخابات زده گی وارد شده اند؛ فازی که تا در غلطیدن به عرصهء سیاست زدگی فاصلهء چندانی ندارد. بنابراین هرگونه اصرار در جلب نظر آنها در بازگشت به عرصهء انتخابات بی حاصل است و باعث سوق دادن آنها به فاز سیاست زدگی شان خواهد شد. فضای سیاسی موجود عرصهء انتخابات حاکی از آن است که شمشیر داموکلس رد صلاحیت کاندیداهای نظیر خاتمی در ضمیر کاندیدای شاخص اصلاح طلب کابوسی ایجاد کرده است که بدون تردید هرگونه کوشش برای اعلام حضور در عرصه کارزار انتخابات خرداد 92 با رد صلاحیت روبرو خواهد شد؛ منطقی به نظر نمی آید. در صورت اصرار کاندیدای مشخص برای ثبت نام، خود به خود دروازه بازگشت خود به درون عرصه قدرت را خواهد بست و آرزوی تندروها مبنی بر پرتاب نمودن کاندیدای شاخصی چون خاتمی به خارج از حلقه قدرت ساختار سیاسی را بدون دشواری می شود.

به نظرمن هرگونه تبلیغ ما در خصوص شرکت در انتخابات، خواه مشروط و غیر مشروط، باعث کسب امتیازی نخواهد شد و ورود به میدانی که امکان پیروزی کاندیدا را تضمین نماید، وجود ندارد. پس بهتر آن است سکوت اتخاذ کرد تا زاویه نگاه مبنی بر شرکت یا بالعکس را در هاله ای از ابهام قرار دهیم.

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه