|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
چهارشنبه 18 ارديبهشت ماه 1392 ـ 8 ماه مه 2013 |
کجایند جمهوری خواهان سکولار دموکرات؟!
DavidET
عدم همبستگی، سازماندهی، سردرگمی و بی رهبری جمهوریخواهان سکولار دموکرات را در چند دلیل عمده میتوان خلاصه کرد:
- پیشینه تاریخی: زیر سلطه استبداد، تبادل افکار آزاد نیست. عدم داشتن پایههای اصلی دموکراسی و ارتباطات مانند آزادی بیان، مطبوعات، اجتماعات و احزاب به مردم اجازه تبادل نظر، سازماندهی و یادگیری آن را نمی دهد. این عدم تبادل نظر باعث دور شدن انسان ها، افکار و گروهها از یک دیگر و جدایی، گسستگی و شک به یکدیگر می شود. تنها با تبادل افکار است که همبستگیهای مشترک شکل میگیرد. همینطور سازماندهی و برنامه ریزی تشکیلاتی و حزبی نیازمند تمرین و یادگیری ست، تمریمنی که در جوامع زیر سلطه استبداد جایز نبوده و نیست. جمهوری خواهان سکولار دموکرات مانند بقیهء نیروهای ملی به این درد دچار بوده و هستند.
خود محور و جدا بینی: عدم تبادل افکار همچنین انسان ها را به تکروی، خود محور بینی و عدم اعتماد به یک دیگر دچار میکند. نیروها به جای اینکه به نکات،خواسته ها و اهداف عمده مشترک بیاندیشند و بر مبنای آن اصول متحد شوند، تفاوتهای جزئی را دلیل جدایی خود از دیگران میبینند. همچنین چون در فضایی غیر دموکراتیک انسان ها و نیروها اجازه رهبری یا شرکت در رهبری ندارند، هدف اصلی آنان کنترل و رهبری هر حرکت یا اتحادی می شود و نه همبستگی و همکاری.
سابقهء تاریخی: نیروهای مشروطه خواه تا قبل از انقلاب 1357 قدرت را در دست داشتند و رهبری آنان نیز بطور مورثی تعیین شده است. در نتیجه آنان هنوز ریشه سازمانی، تاریخی و رهبری خود را علیرغم اختلافات درونی بر اساس اصول مشترکی حفظ کردهاند. مذهبیون اصلاح طلب هم ریشه در بنیاد جمهوری اسلامی داشته و تا شورش 1388 بسیاری از ارگان های سازمانی و کشوری از رئیس جمهوری به پایین در دست شان بوده و آنان نیز علی رقم بعضی اختلافات، با اساس حفظ جمهوری اسلامی و اجرای قانون اساسی آن، به ادامه حیات سازمانی خود ادامه می دهند. مجاهدین خلق نیز به دلیل ریشه کنترل شده فرقه ای، غیر دموکراتیک و مخروطی از بالا به پایین، تشکل و رهبری خود را دارند.
جمهوری طلبان سکولار دموکرات در هیچ برههء تاریخی در ایران قدرت را در دست نداشتهاند. در دوران شاه جمهوری خواهی جرم بزرگی به شمار میآمد و پس از 1357 نیز جمهوری خواهان غیر مذهبی حق تشکل و بیانی پیدا نکردهاند. در این دو محیط استبدادی و با توجه به دلیل و مقدمه ذکر شده، علیرغم نیروهای دیگر، جمهوری خواهان فاقد تشکیلات و سازماندهی ارگانی بوده و هستند.
با این فقدان آنان هنوز نتوانسته اند بر اساس اصولی مشترک یک هسته اصلی سازمانی تشکیل بدهند. البته گروهها و اتحادهایی وجود دارند لیک اکثرا منطقه یی و بدون تشکیلات اصولی در ایران و سراسر دنیا میباشند. در فقدان این تشکیلات و بدون سازماندهی مرکزی بعضیاز آنان به فعالیت حقوق بشر، بعضی به همکاریهای موضعی با اصلاح طلبان مذهبی یا مشروطه خواهان سکولار دموکرات و بسیاری به آگاهی بخشی و یا تحلیل جریانات پرداختهاند.
اگر پس از کودتای انتخاباتی 1388 روضهء اصلاح طلبی جمهوری اسلامی خوانده شد، انتخابات 1392 مراسم ختم تفکر اصلاح طلبی جمهوری اسلامی خواهد بود. کفگیر اصلاح طلبان مذهبی به ته دیگ خرده و دیگر افکارشان خریداری نخواهد داشت. امروز بیش از همیشه رسالت همبستگی و سازماندهی برای انحلال رژیم اسلامی و برقراری شرایط استقرار نظامی سکولار دمکرات میباشد.
وقت آن است که همهء جمهوری خواهان سکولار از چپ و راست، خواستار سرمایه داری یا سوسیالیسم، طرفدار فدرالیسم یا نه همه و همه... بر اساس اصولی بنیانی و مشترک بدون چون و چراهای متداول متحد و سازماندهی کنند:
1- انحلال رژیم جمهوری اسلامی
2- استقرار نظامی سکولار، دموکرات و بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر.
تالاری مجازی، مثلث شکل و بزرگ را در نظر بگیرید که در آن همه جمهوری خواهان سکولار دموکرات جمع شده اند. در ضلع افقی آن نوشته شده حقوق بشر، در دو ضلع دیگر آن سکولاریسم و دموکراسی. در اطراف این تالار میتوان اتاقهای شیشه ای مختلفی داشت که افکار و گروههای مختلف جمهوری خواه در آن در حال تبادل نظر میباشند ولی همگان بر این سه اصل و در انحلال رژیم اسلامی مشترکند.
دیگر به حرف، دنباله روی و پراکنده کاری نمیتوان بسنده کرد، وقت عمل است و تشکل و تعیین رهبری درونی. زمان اتحاد و همبستگی ست با یکدیگر و با دیگر نیروهای انحلال طلب و سکولار دموکرات. این ندای تاریخ است.
http://www.iroon.com/irtn/blog/1502/
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.