بازگشت به خانه       \پيوند به نظر خواندگان

نوشته های هفتگی

الاهه بقراط

جمعه 23 فروردين ماه 1392 ـ 12 ماه آوريل 2013

 

تکرارِ عادت به نام سیاست

در نخستین روزهای ژانویهء سال 2008 (دی 86)، هنگامی که دور نخست ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد تازه به نیمه رسیده بود و رژیم برای «انتخابات» هشتمین دورهء مجلس اسلامی بازار گرمی می‌کرد، من تلاش کردم نظر خود را دربارهء «تکرار عادت» به مثابه بیماری مزمن و مهلک جامعه سیاسی ایران در مقاله‌ای زیر عنوان «سال‌های موش صحرایی»* مستدل سازم. اینک دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز به پایان می‌رسد. اوضاع از همه نظر و به اعتراف همگان بدتر شده که بهتر نشده است. بیماری مزمن جامعهء سیاسی ایران به سرکردگی برخی «روشنفکران اش» که غیردینی ‌هایش نیز به شدت دینی هستند، باز عود کرده است.

در پاسخ به «تکرارِ عادت» آنها، من بخش‌هایی از آن مقاله را، که گویی برای این شرایط «نیز» نوشته شده است، در اینجا «تکرار» می‌کنم تا از این زاویه نیز ثابت شود که شرایط انجام عملی به نام «انتخابات» در جمهوری اسلامی تا کنون تغییری نکرده است که برخی، که از اطلاق عنوان «بلاهت» بر تکرار عمل‌شان دلخور می‌شوند، انتظار بروز نتیجه‌ای متفاوت را دارند! مگر اینکه همهء تلاش‌ها به کار گرفته شود تا در این شرایط ثابت که سال هاست تکرار می‌شود، تغییری به وجود آید. نخست بندهایی از مقاله شش سال پیش را بخوانیم:

 

«آیا فیلم "روز موش صحرایی" را دیده‌اید؟ شاید در ایران نیز مانند آلمان به جای Gruondhog Day  نام دیگری بر این فیلم (1993) که برندهء چندین جایزه شده گذاشته باشند. موضوع فیلم از یک جشن محلی گرفته شده است. دوم فوریهء هر سال، به نام "روز موش صحرایی" در برخی مناطق کانادا و آمریکا جشن گرفته می‌شود. بنا بر یک سنت نه چندان دیرینه، در این روز ادامهء فصل زمستان و رسیدن فصل گرما پیشگویی می‌شود. آن هم به این ترتیب که مردم محل در یک جشن، یک موش صحرایی بیچاره را که به خواب زمستانی فرو رفته از لانه‌اش بیرون می‌کشند تا او به آنها بگوید زمستان کی به پایان خواهد رسید. اگر هوا آنقدر صاف و آفتابی باشد که موش صحرایی بتواند سایهء خود را ببیند، یعنی زمستان شش هفته دیگر ادامه خواهد داشت، وگرنه تابستان در راه است. قهرمان فیلم "روز موش صحرایی که خبرنگار هواشناسی یک فرستنده تلویزیونی است، در چنین روزی ساعت شش صبح از خواب بیدار می‌شود و می‌رود تا از این روز و پیشگویی موش صحرایی گزارش تهیه کند. ولی این روز (دوم فوریه برابر با چهاردهم بهمن) برای وی به یک کابوس تکراری تبدیل می‌شود. او که بر اثر تکرار فکر می‌کند از هر آنچه در این روز اتفاق می‌افتد پیشاپیش با خبر است، تلاش می‌کند از این "آگاهی" به سود خود و برای به دست آوردن پول و موقعیت و سکس استفاده کند. ولی موفق نمی‌شود زیرا درست است که همه چیز تکرار می‌شود و درست است که خبرنگار هواشناسی هر بار آنچه را در تکرار پیشین اشتباه کرده، این بار انجام نمی‌دهد، لیکن هر تکرار توأم با ناکامی‌های جدیدی ست که وی را از رسیدن به اهداف اش باز می‌دارد و نهایتاً این تکرار به کابوسی تبدیل می‌گردد که نمی‌تواند از آن بیدار شود.

تکرار سیاست

حالا نگاه کنید ما ایرانیان چه اندازه از این تکرارها در زندگی سیاسی جامعه داریم که به زندگی روزمرهء ما تبدیل شده. می‌گویید نه؟ اگر سحرخیز هستید و به رسانه‌های مختلف دسترسی دارید، آنچه را که نه در زمینهء آب و هوای کشور، بلکه در مورد سیاست داخلی و خارجی ایران پیش می‌رود، مرور کنید. خیلی زود متوجه می‌شوید نه روز دوم فوریه، بلکه هر روز برای ایرانیان روز موش صحرایی است و تحلیل‌گران و مفسران و دولتمردان و سیاستمردان در ایران و جهان به زبان های مختلف مشغول پیشگویی مسائلی مانند آیندهء برنامهء اتمی و به راه افتادن نیروگاه بوشهر و هم چنین «انتخابات سالم و آزاد» هستند.

مثلا این خبر را همین امروز مانند یک خبر دست اول که تیتر همهء خبرگزاری های فارسی زبان داخل و خارج است می‌خوانید: «ایران پیشنهاد توقف غنی‌سازی اورانیوم را رد کرد». در سال های گذشته تا کنون چند بار این خبر «دست اول» را خوانده‌اید؟ یا «انتخابات سالم و آزاد» را در نظر بگیرید که هر بار با قیود و صفاتی مانند «نسبتاً» آزاد، یا «رقابتی» و سالم، یا نه تنها «پرشور» بلکه «فعال»، در تمام سال های گذشته تکرار شده و در ده سال اخیر دامنه‌ای یافته است که حتی کسانی که اساساً با یک حکومت دینی و دخالت دین در حکومت مخالفند، چشم و گوش خود را بر روی تفکر، پیشینه و عملکرد مبلغان این نوع انتخابات (مانند رفسنجانی و خاتمی) می‌بندند و می‌خواهند این دو نفر رأی‌گیری مجلس اسلامی هشتم را با دولتی که ظاهراً با آن مخالفت می‌ورزند (و همین دولت مسئول برگذاری رأی‌ گیری ست) این مراسم را برایشان چنان «آزاد» برگذار کنند که نه تنها احمدی نژاد و دولت و همهء آنهایی که وی را بر مسند ریاست جمهوری نشانده‌اند، بلکه اصلاً جمهوری اسلامی با آن «انتخابات» پی کارش برود! 

بعد از مدتی معلوم می‌شود اگر این «انتخابات» آزاد «نسبتاً» هم آزاد باشد، قبول است! بعد هم بدون آنکه آن بیست اصل برگذاری انتخابات آزاد را به روی خود بیاورند «به نام خدا» اعلامیه می‌دهند و نسبت به «سلامت انتخابات» و اینکه مبادا برخی نامزدهای «احزاب موجود» رد صلاحیت شوند اظهار نگرانی می‌کنند! صلاحیت کدام نامزدها و توسط کدام نهاد ممکن است رد شود؟! مگر «کمیتهء انتخابات آزاد» [که از سوی «اصلاح طلبان» تشکیل شده بود] آزادی احزاب سیاسی و رد نظریهء استصوابی را جزو اصول خود برای برگذاری یک انتخابات آزاد قرار نداده بود؟! پس دیگر چه جای سخن و نگرانی از عدم «سلامت» و رد صلاحیت در یک «انتخابات آزاد» است؟!

باری، وقتی در "روزهای موش صحرایی" هر بار ساعت شش صبح با تکرار اخبار ِ برنامهء اتمی و انتخابات آزاد بیدار شدید، سری هم به تکرارهای قبلی بزنید تا ببینید نه این رقبایی که دو سه سال است مجلس و قوه قضاییه و ریاست جمهوری را همراه با جابجایی‌های گسترده در سطوح محلی و کشوری قرق کرده‌اند آمده‌اند که به این آسانی بروند و نه آن رقبایی که برخی به آنها دخیل بسته‌اند از آن موش هایی هستند که از سوراخ حکومت اسلامی خود که سال هاست زیر پتوی گرم و نرم قانون اساسی آن لم داده و به رؤیای زمستانی 22 بهمن فرو رفته‌اند، بیرون بیایند.

تکرار بلاهت

حال باید دید چه تغییرات مثبتی در ساختار و ساز و کار جمهوری اسلامی و «شرایط کشور» پدید آمده که امید برخی را نسبت به «انتخابات آزاد» یا «نسبتاً آزاد» بارور کرده است؟ حجت‌الاسلام محمد خاتمی، رییس جمهوری اسلامی پیشین، چه تغییراتی کرده که بتوان وی را کمی «خارج» از جمهوری اسلامی در نظر گرفت؟ آیا نارضایتی‌های عمومی و وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی و در واقع «موج‌سواری آزاد و رقابتی» درون قبیلهء حاکم را می‌توان به حساب تغییرات لازم برای برگذاری یک «انتخابات آزاد» گذاشت؟ اصلاً این «اپوزیسیون قانونی» که تا کنون بزدلانه در هر شرایطی در رأی‌ گیری ها شرکت کرده است با کدام برنامه، با کدام ابزار می‌خواهد بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی غلبه کند؟ مجلس اسلامی‌اش چگونه می‌خواهد ابتدا با دولتی که آن را «پادگانی» و «طالبانی» نامیده و سپس با مقامات و مسئولان محلی و کشوری که در دو سال گذشته از بنیاد تعویض شده‌اند، کار کند؟ آیا قرار است آنها باز تعویض شوند؟ در این صورت از همین حالا آنها برای اینکه این تعویض صورت نگیرد، تمام نیروی خود را بسیج کرده‌اند و یا در صورت شکست، باید شاهد یک تعویض سراسری دیگر در سطح مقامات و مسئولان بود و این نه انتخابات بلکه فرسایش دوره‌ای کشوری ست که کارشناسان کار مفید روزانهء دولتی را در آن در بهترین شرایط جمهوری اسلامی تنها هفت دقیقه اعلام کرده‌اند...
برای درک این واقعیات لازم نیست ضریب هوشی بالا داشت. ولی برای عدم درک آن، "ضریب منافع" نقشی تعیین کننده بازی می‌کند! و به راستی نیز بر این همه چه می‌توان افزود جز آنکه در این سال های موش صحرایی که خواب زمستانی را پایانی نیست، باز به قول صادق سرمد باید خواند: «ابلهان تکرار عادت می‌کنند/ در گمان خود عبادت می‌کنند»
.

 

تا اینجا، همه‌اش بندهایی از مقالهء شش سال پیش بود! می‌بینید، عادت «انتخاباتی» و عادت «اتمی» چگونه سال هاست تکرار می‌شود؟ حال باید دید کسانی که برای ساختن «حماسهء سیاسی» به میدان خواهند آمد به خاطر مردم است یا برای «رهبر» و علیه «تیم احمدی نژاد»؟!؛ تیمی که به نسبت هشت سال پیش و چهار سال پیش قطعاً ضعیف‌تر نشده است، و رهبری که هرگز تا این اندازه درمانده نبوده است که مجبور شود دست به دامان اصلاح طلبان شود! و مردمی که خسته از هر سه دار و دسته، کاش آنقدر متشکل و هوشیار می‌بودند که بتوانند از این «انتخابات» فرصتی برای خود بسازند.

3 آوریل 2013

-------------------------------

*لینک به مقاله «سال‌های موش صحرایی»

http://www.khandaniha.eu/items.php?id=197

 

برگرفته از کیهان لندن

www.kayhanlondon.com

www.alefbe.com

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.