|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
دوشنبه 12 فروردين ماه 1392 ـ 1 آوريل 2013 |
ترور شخصیت، تئوری هدفمند سیستم امنیتی
اشکان رضوی*
سیستم امنیتی هر کشوری تابع تجربه و آزمون و خطا در برخورد با مسائل امنیتی است که در حوزه کاری آنها به عنوان آسیب های امنیتی تعریف شده است. بر این اساس سیستم های امنیتی در برخورد با مخالفان و منتقدان خود با توجه به شرایط سوژه و هدف، سیاست وِیژه ای را در پیش می گیرند.
سرویس امنیتی رژیم ایران هم از این قاعده مثتثنی نیست و بعد از سی و چهار سال در مواجهه و رویایی با مخالفان، از تجربه و آزمودگی کافی برخوردار شده است. در برهه ای از تاریخ حکومت اسلامی شاهد هستیم که مخالفان و، به تعبیر رژیم، ضد انقلابیون با کوچکترین تحرکی بازداشت شده و به زندان انداخته می شدند و احکام طولانی زندان و یاحتا اعدام دریافت می داشتند. اما به مرور زمان رژیم دریافت که این گونه برخورد ها هزینه ای سنگین را بر حاکمیت تحمیل خواهد کرد و در مجامع جهانی نیز چهره ای مثبت از رژیم ارائه نخواهد شد. بر این اساس و با توجه به تجربه های گذشته رژیم شیوه جدید دیگری را در دکترین امنیتی خود برای رویا رویی با تعدادی ازمخافان در دستور کار خویش قرار داد.
تئوری جدید در صورت برنامه ریزی و هدفمند بودن می توانست نتایجی به مراتب بهتر از زندان و سرکوب و یا اعدام داشته باشد.
ترور شخصیت کم هزینه ترین و تاثیر گذار ترین شیوه به عنوان یک تئوری امنیتی برای بسیاری از مخالفان در پیش گرفته شد. در این نوع شیوه ی برخورد،مخالف و یا ضد انقلاب نیازی نبود که به زندان انداخته شده تا چهره شده و در افکار عمومی به عنوان یک قهرمان مطرح گردد. هیچ نوع برخورد قهر آمیز علنی در این شیوه اعمال نمی شد. فشارهای سیستم امنیتی به صورت غیر علنی در حوزه های مختلف بر فرد اعمال شده و از سویی دیگر شایعاتی به صورت گسترده از سوی عوامل سیستم درباره سوژه پخش می شود.
این شایعات بسته به شرایط فرد مورد نظر می تواند در حوزه های مختلف از قبیل اقتصادی و اخلاقی و سیاسی مطرح شود اما غایت همه این شایعات یک هدف را دنبال می کند وآن ایجاد شبهه وابستگی سوژه به سیتم امنیتی است. در این شیوه فرد مورد نظر علاوه بر اینکه از سوی دوستان و فعالان سیاسی دیگر بایکوت و ایزوله می شود به لحاظ روانی نیز ممکن است توان ادامه فعالیت در چنین شرایطی را نداشته باشد و به صورت اتوماتیک دچار فرسایش روانی شده که به تعبیر تشکیلاتی در جایی ببرد. و در این هنگام است که سرویس امنیتی به هدف خود مبنی بر شکستن سوژه رسیده و سوژه دیگر از شرایط تهدید امنیتی برای دستگاه خارح می شود و البته ممکن است تا مدتها همچنان تمام رفتار های سیاسی و اجتماعی او رصد شود.
اما مهمترین مقوله که به باور من هدف غایی سرویس امنیتی می تواند باشد این نکته است که سوژه به شدت ایزوله شده و یک بایکوت سیاسی مطلق نسبت به او از سوی فعالین سیاسی دیگر اعمال شود. در این شرایط بهترین زمان برای برخورد با فرد است. چون فرد عملا از سوی دوستان و یا هم حزبی های خود به شدت طرد شده و یا آنقدر جو شایعات نسبت به او سنگین است که کسی جرات حمایت از او را نخواهد داشت و هزینه حمایت از چنین فردی با این شرایط قطعا بسیار بالا خواهد بود.
در این مقطع سیستم امنیتی وارد فاز برخورد عملی با فرد می شود و بازداشت او در یک سکوت مطلق انجام شده و حتا پس از بازداشت باز سیستم امنیتی برای به محاق بردن هر گونه واکنشی اینگونه القا می کند که بازداشت فرد به صورت هدفمند از سوی دستگاه برای احیاء چهره و اعتبار شخص زندانی است.
بازی بسیار ساده و البته هوشمندانه است. به همین راحتی بسیاری از فعالین و مبارزین سیاسی عملا از صحنه مبارزه حذف می شوند بدون اینکه رژیم متحمل پرداحت هزینه ای شود.
و اما در سوی دیگر ماجرا سیستم امنیتی برای مشروعیت بخشی و کسب اعتبار برای مهره های خویش ممکن است فردی را به صورت مقطعی بازداشت کند و به عمد نیز مواردی را مبنی برشرایط زندان و یا حتا شکنجه شدن قهرمان داستانش مطرح نماید.رشد بادکنکی متدوالی که این روزها متاسفانه بسیاردرفضای سیاسی ایران شاهد هستیم.اپوزسیون سازی و چهره سازی در کنار صادرات اپوزسیون به عنوان یک خط امنیتی دنبال می شود. ضربه هایی که از طریق این بازی امنیتی به مبارزین وارد می شود به دلیل پی آمدهای سیاسی و اجتماعی گسترده به هیچ عنوان قابل قیاس با برخوردهای حذفی و فیزیکی نیست. همه چیز و همه کس در ابهام قرار می گیرد. اعتماد عمومی از مبارزین واقعی سلب می شود. هدایت گر هر کنش و واکنش سیاسی سرویس امنیتی است. اگر هم نباشد این تلقی و برداشت نا درست به دلیل همین ابهامات عامدانه و هدفمند در جامعه بوجود می آید.
بی تفاوتی جامعه را نسبت به زندانیان سیاسی و اخبار مبارزین و اپوزسیون با 10 سال گذشته قیاس کنید. به هیچ عنوان دیگر از آن اعتماد عمومی نسبت به مبارزین خبری نیست. همه نسبت به هم مشکوک هستند. هر کس فعالیت بیشتری داشته باشد و حضورش در این عرصه بیش از دیگران باشد بیشتر در مضان اتهام است. و از جهتی دیگر رادیکال ترین افراد در این حوزه نیز ممکن است متصل به سیستم باشند.
دو آتشه هایی که فاقد اصالت و سبقهء سیاسی و مبارزاتی هستند به یک باره مانند قارچ سبز می شوند و همه جا تلاش می کنند حضوری فعال و پر رنگ داشته باشند. طیفی خطرناک که در حال القای این نکته هستند که مشروعیت آنها بیش از دیگران به دلیل همین شجاعت است!؛ شجاعتی که در پس خود ممکن است یک نوع بازی چند لایه را تعریف کرده باشد. عوامل رژیم بسیار زیرکانه خودشان را به سیاسیون و افرادی نزدیک می کنند که در جامعه از جایگاه و اعتباری برخوردار هستند. گاهی برای اینکه مشروعیت سیاسی کسب کنند آنچنان در بیان مواضع سیاسی رادیکال عمل می کنند که بی گمان یک فعال سیاسی مستقل به دلیل محدودیت ها توان چنین کاری را ندارد. آنها پای ثابت همه جلسات و برنامه های سیاسی اجتماعی هستند. گرفتن عکس در کنار افراد شناخته شده و انتشار آن در رسانه ها برای مشروعیت گرفتن از جمله کارهای متداول این طیف است. به حکم ماموریت همه جا حضور دارند. رژیم ممکن است به دلیل در نظر گرفتن پارامتر صبر امنیتی یک فرد را مدت های طولانی در کنار افرادی پرورش دهد. بازی بازی مشمئز کننده ای است. ترور شخصیت مبارزین واقعی هم عموما توسط همین افراد برای از میان بدر نمودن دیگران پیش برده می شود.آنها بنا به دستورات دریافتی و محکم نمودن جایگاه خود به کثیف ترین شیوه های ضد اخلاقی برای تخریب و ترور بهره می گیرند.
اما عوامل پیش برنده این تئوری تخریب شخصیت در جامعه سیاسی دو گروه می توانند باشند:
1- نیروهایی که عملا و رسما عامل سیستم هستندو به صورت هدفمند این شایعات را دامن می زنند.
2- عواملی که به صورت نا آگاهنه در دام این بازی می افتند که باید به این گروه دوم مزدوران بی جیره و مواحب گفت.
به هر روی باید با این پدیده و بازی امنیتی زیرکانه برخورد نمود تا در دام آن گرفتار نشویم.دقت داشته باشیم افرادی که در پی متهم کردن دیگران هستند بیش از دیگران علامت سئوال بالای سرشان است. سیستم هدفمندانه برای سفید ماندن عواملش این خط را دنبال می کند که دیگران را متهم به وابستگی نماید. برخوردهای پلیسی و پچ پج کردن و به دیده مشکوک نگاه کردن به دیگران از جمله شاخصه هایی است که عموما مامورین آگاهانه به آن تظاهر و تلاش می کنند با این رفتارها به جو بی اعتمادی دامن بزنند. و در این شزایط است که گرفتار شدن مبارزین در این بازی ممکن است پی آمدهای غیر قابل جبرانی داشته باشد.ترور شخصیت غیر انسانی ترین شیوه حذف و برخورد با مخالف است. و در صورت عدم آگاهی و برخورد خردمندانه موثر ترین راهکار امنیتی برای رژیم محسوب می شود. و اینگونه است که متاسفانه در ایران هیچ کار گروهی در حوزههای سیاسی نمی تواند به سر انجام برسد.و به جرات باید بیان داشت که 34 است نتوانسته ایم یک تشکیلات و اپوزسیون منسجم داشته باشیم.باید اعتراف کنیم رژیم و سرویس امنیتی اش هوشمندانه تر از نیروهای مبارز و اپوزسیون عمل کرده اند. حقیقت تلخ است اما باید پذیرفت و از دل این حقیقت تلخ راهکار شیرین را پدید آورد. شرایط اپوزسیون در برون و درون مرز به خوبی بیانگر عمق فاجعه است. هنوز نتوانسته ایم به صورت تئوریک با بازی های امنیتی رژیم برخورد نماییم.
تروریست های شخصیت، بسان تک تیر اندازهای ماهر کمین کرده اند تا هر آیینه مبارزین را نشانه بگیرند. آنان ممکن است در کنار خود ما باشند. در جمع ما و گاهی با نقاب مبارز و دلسوز تر از ما نقش دایه ی مهربان را بازی کنند. شناختن این تروریست ها کار چندان دشواری نخواهد بود اگر بخواهیم خردمندانه و با هوشیاری رفتار نماییم.
زبانی که فرمان آتش می دهد محترم تر از زبانی است که تهمت و افترا می زند.
پاینده ایران
*هموند سازمان مهندسان جبهه ملی ایران
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.