بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

چهارشنبه 11 بهمن ماه 1391 ـ  30 ژانويه 2012

 

اپوزیسیون خارج کشور در محاصرهء جمهوری اسلامی

امین موحدی

جا انداختن ادبیات پادگانی در گفتمان سیاسی اپوزیسیون خارج کشور جایی‌ که باید الگویی برای درون کشور از حیث دموکراسی باشد، نهایت آرزوی جمهوری اسلامی بوده و هست تا بتواند بدین‌وسیله هم مردم داخل کشور را به آنها بی‌‌اعتماد سازد و هم اینکه موجب واگرایی گروه‌ها و افراد سیاسی در خارج کشور از همدیگر شود.

چند روز قبل خبری خواندم مبنی بر اینکه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی تلاش و سرمایه‌گذاری گسترده‌ای برای نفوذ در میان اپوزیسیون خارج کشور آغاز کرده است. به نظر مي‌آيد، جمهوری اسلامی  نه تنها چنین پروژه‌اي را از مدتها قبل کليد زده بلکه در اینکار بسیار هم موفق بوده است.

نگاهی‌ به روند شکل گیری جریانات و گروه‌هاي سیاسی هم‌سو و برگزاری انواع و اقسام کنفرانس، کنگره و شوراهاي متوالی‌ و متوازی که ظاهراً  هرکدام با دست آویزی متفاوت به میان آمده‌اند نشان می‌دهد که استراتژی رژیم ایجاد سر در گمی و رقابت حذفی در ميان اپوزيسيون خارج کشور  می‌باشد.

البته هرگز این ادعا را نداریم که افراد و شخصیّت‌های حاضر در این گروه‌ها و جریانات سیاسی همگی‌ وابسته به جمهوری اسلامی می‌باشند بلکه منظور، [گروهی از] ایجاد کنندگان و گردانندگان اصلی‌ پشت پرده چنین جریاناتی می‌باشد که همواره مورد سوال بوده است  و حساب افراد از حساب انرژی محرکه و منبع مولد تولیدات سیاسی بی‌ اثر به حال اپوزیسیون و روند مبارزه، از همديگر کاملأ جدا می‌باشد.

وقتی‌ از رقابت صحبت می‌شود باید آن‌را امری مثبت دانست اما وقتی‌ رقابت به شکل حذفی پيش رود به‌نحوي‌که گروه یا فردی اقدام به حذف رقیب نماید این موضوع تبدیل به معضلی جدی می‌شود که اساس روح  ادعای مدعیان یعنی‌ دموکراسی  در آن نقض می‌شود.

چگونه ممکن است فرد یا گروهی ادعای دموکراسی و مبارزه دمکراتیک داشته باشد اما از روش‌های حذفی در مشی مبارزاتی خویش استفاده کند؟ این امر تنها به یک شکل ممکن است و آن اینکه چنین جریانات به ظاهر مخالف استبداد دینی حاکم بر ایران و خواهان استقرار دموکراسی، توسط اتاق فکر وزارت اطلاعات رژیم شکل گرفته شده باشد. با این روش و ظهور و حضور ناگهاني افرادی با تفکّرات حذفی و افراطی در میان اپوزیسیون و حتی به عنوان افراد مورد اعتماد در کنار تشکیل دهندگان و  سخنگویان شورا‌ها و کنگره‌ها و افراد برجسته سیاسی، میتواند جای بحث فراوان باشد.

جا انداختن ادبیات پادگانی در گفتمان سیاسی اپوزیسیون خارج کشور جایی‌ که باید الگویی برای درون کشور از حیث دموکراسی باشد، نهایت آرزوی جمهوری اسلامی بوده و هست تا بتواند بدین‌وسیله هم مردم داخل کشور را به آنها بی‌‌اعتماد سازد و هم اینکه موجب واگرایی گروه‌ها و افراد سیاسی در خارج کشور از همدیگر شود.

و البته در این‌ راه نیز موفق شده است. روزی نیست که در سایت‌ها و رسانه‌های خارج کشور کسی‌ متهم به خیانت نشود، روزی نیست که در تلوزیون‌ها و رسانه‌ها شاهد فراخوانی توام با تهدید نباشيم تهدیداتی نظير اينکه هرکس  به آنها نپيوندد خيانتي غير قابل بخشش مرتکب مي‌شود و به اصطلاح تاریخ در مورد آنها قضاوت خواهد کرد و از این قبیل «اتهامات تهدیدی» غير اخلاقي ديگر.

توجه شما را به چند مثال مشهود در ارتباط با تاثير شکل گيري اين جريانات بر افزايش ادبيات پادگاني وتهديد وتخريب منجر به واگرايي نيروها در خارج کشور جلب می‌کنم:

ببینید در طی‌ یک‌سال اخیر ميان طیف سلطنت‌طلبان چه انشقاق عظیم و عجیبی‌ رخ داده است، این گروه که تا یک‌سال قبل حول محور شاه‌زاده رضا پهلوی جمع بودند ناگهان  به گروه‌های کوچکي  نظیر هوادران راستین شاه‌زاده رضا پهلوی، سلطنت‌طلبان، پادشاهی پارلمانی‌طلبان، پهلوی‌طلبان و گروه‌های ریز و درشت دیگر تبديل شده‌اند، یا اینکه اگر نگاهی‌ به روند شکل گیری شبکه سکولار‌های سبز بیاندازیم که حقیقتا در نوع خود حرکت بسیار موثری  بود و توانست نور امیدی در دل نیروهای سکولار انداخته وتا حدود زيادي آنها را گرد يک ميز جمع نمايد، ناگهان با پدیده‌ای‌هايی موازی با خود همچون سکولار دموکرات‌، سکولار  فدرال، سکولاریزم و دموکراسی و حقوق بشر برای ایران، کنگره دموکراسی خواهان سبز ایران و...روبرو  مي‌شود، حزب مشروطه که حزبی ریشه دار و قدیمی‌ می‌باشد ناگهان مواجه با انبوهی از گروه‌های ریز و درشتی می‌گردد که کلمه مشروطه را با خود یدک می‌کشند نظیر سازمان پرچمدران انقلاب مشروطیت، سازمان مشروطه‌خواهان ایران خط مقدم و... جبهه‌ ملی‌ رانگاه کنيد که با انبوه احزاب و تشکل‌های رنگارنگ ملي روبه رو مي‌باشد نظیر سازمان جوانان جبهه‌ ملی‌ خارج کشور، اتحادیه ملی‌ برای دموکراسی ایران،جبهه ملی‌ با پیشوند‌ها و پسوندهای فراوان و شاخه‌های مختلف... و همین‌گونه سازمانها و تشکل‌هايي با اسامی دمکراتیک و دمکراسی و جبهه‌ و جنبش  نظير جبهه‌ آزدیخوهان مردم ایران، جنبش بختیاری، جنبش رهاي بخش لرستان، جنبش آذربایجان،جنبش  کوروش جبهه متحد بلوچستان و جنبش فرزندان رستم و زال و الي آخر که در همه آنها نه تشکیل دهندگان گروه‌ها معلوم هستند و نه اعضای آنها.

و در این میان بسیار قابل توجه است که عمده ادبیات به کار رفته توسط این گروه‌ها و افراد، ادبیاتی پادگانی و تحکّم‌آمیز است که گاه در طرفداری از افراد سیاسی یا گروهی خاص علیه دیگران به کار می‌برند تا آنجا که به طور مثال وقتی‌ آقای نوری علا به تحلیل شرایط زندگي سیاسی شاه‌زاده رضا پهلوی و مشکلاتی که ایشان با آن روبه رو هستند مي‌پردازد، ناگهان افرادی به طرف‌داری از رضا پهلوی بر می‌آیند با ادبیاتی بسیار رادیکال و تند بر علیه آقای نوری علا، به‌طوری که در نگاه اول چنین استنباط می‌شود که گويا آقای نوری علا مخالف سر سخت شاه‌زاده بوده و اینان به هوا خواهی شاه‌زاده قدم به میان گذشته‌اند!

اين درحالي‌است که همگان می‌دانیم در حسن نیت و خوشبینی آقای نوری علا به شاه‌زاده رضا پهلوی هیچ شکی‌ نیست و این‌را حتا شاه‌زاده رضا پهلوی هم به خوبی‌ می‌دانند و در قبال انتقادات و تحلیل‌های نوری علا هرگز حالت تدافعی به خود نمی‌گیرند اما بر عکس شاه‌زاده، هوادران ایشان نه تنها سریع به لاک دفاعی فرو می‌ر‌وند بلکه بلافاصله از حالت دفاعي به تهاجم روی می‌آورند و در این راه از چنان ادبیاتی استفاده می‌کنند که آدمی‌ از حیرت انگشت به دهان می‌ماند و نمی‌داند که اینان قصدشان دفاع از رضا پهلوی است یا تخریب ایشان؟ قصدشان خط و نشان کشیدن به نوری علا مي‌باشد یا اینکه می‌خواهند نوری علا را مایه عبرت دیگران سازند؟!

بر هیچ اندیشمندی پنهان نیست که  برخورد پادگانی و استفاده از ادبیات تهاجمی نه تنها کمکی‌ به هم‌گرایی نمی‌کند بلکه به واگرایی بیشتر نیز می‌انجامد، مگر اینکه هم‌گرایی مدّ نظر حمله‌وران، هم‌گرایی پادگانی باشد که سود این نیز عاید جمهوری اسلامی خواهد شد تا به مردم داخل کشور نشان دهد که دموکراسی و واگرایی و اتحاد حقیقی‌ در میان اپوزیسیون خارج از کشور وجود خارجی‌ ندارد.

با این تفاسیر  و با این همه نفوذ و پیشروی  تفکر پادگانی که از طرف اتاق فکر  وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طراحی‌ و به مورد اجرا گذاشته شده است، اگر اندکی‌ دیر به خود آییم  از اپوزیسیون ریشه‌دار  خارج کشور، اثری باقی‌ نخواهد ماند و به جای آنها گروه‌ها و افراد دست ساز رژیم جایگزین خواهند شد. اگر به‌خود نيامده و در صدد جلوگيري از نفوذ فيزيکي وپيشروي فرهنگ پادگاني جمهوري اسلامي بر نياييم، ديري نخواهد پاييد که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان.

30 مهر 1391

http://www.khodnevis.org/index.php?news=20038

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه