|
دوشنبه 11 دی ماه 1391 ـ 31 دسامبر 2012 |
بازگشت اصولگرایان به اصلاح طلبان!
ثمینا رستگاری در نشريهء اعتماد
اختلاف اصولگرایان و احمدینژاد حرف تازه ای نیست. از روز اول روی کار آمدن محمود احمدینژاد در سال 84 اصولگرایان استخوان در گلو و خار در چشم، عملکرد و رفتار او را نظاره کردهاند؛ از اینکه آنها بیش از 5 میلیون بدنهء اجتماعی ندارند را شنیدهاند تا اینکه رای احمدینژاد رای به اصولگرایی نبوده است. شکستن تابوهایی چون دوستی با مردم اسراییل توسط یک مقام رسمی را دیدهاند تا اصرار به ابقای مشایی به رغم مخالفت تام بزرگان اصولگرا. اصولگرایان تمام این سالها این اختلافات را به مثابه اختلافی درون خانوادگی تعبیر و تحمل کردهاند چرا که حذف رقیب اصلاح طلب شان برای آنها مهمتر بوده است؛ رقیبی که در انتخابات ریاستجمهوری سال 76 با چنان فاصله ای از آنها پیشی گرفته بود که امید پر کردن این فاصله در یک بازی رقابتی معمولی برای اصولگرایان متصور نبوده است و بعد از آن عزم آنها برای حذف این رقیب جدیتر شد و تحمل کردن عملکرد احمدینژاد که در قالب هیچ گروه شناختهشده ای طبقه بندی نمیشد هم آسانتر جلوه کرد و هم کمهزینهتر.
احمدینژاد برای آنها مردی بود با سبد رأیی معلق و بدنهء اجتماعی که در بزنگاه هایی مثل قهر يازده روزه هیچگاه وفاداری به او نشان نداده بود.
اما اکنون به نظر میرسد که اصولگرایان به نتیجه دیگری رسیدهاند. آنها اینک در آستانهء انتخابات ریاست جمهوری خود را در مقابل احمدی نژاد تنها می بینند. سخنان او در برنامهء زنده تلویزیونی به مثابه آخرین قطره ای بود که این جام را لبریز کرده است و بعد از آن اصولگرایان سیاست انفعال و انتظار را کنار گذاشتهاند. آنها فهمیدهاند رقیبی که خود را با او طرف کردهاند قصد ترک زمین را ندارد یا حداقل قصد ترک بیسر و صدای آن را ندارد. او برای انتخابات برنامه دارد و وزارت کشور هم دست اوست، میتواند و میخواهد با یک امضا پول یارانهها را چند برابر کند و در برابر همهء این امکانات، اصولگرایان هیچ کاری نمیتوانند بکنند. آنها سه دهه است که هواداران مشخص و البته محدود خود را دارند و حالا کاندیدای مورد حمایت دولت با مصادره شعارهای رادیکالترین طیف اپوزیسیون میتواند تعدادی از آرای منتقدین را هم به سمت خود بکشاند.
دقیقاً در این لحظه است که اصولگرایان به یاد رقبای قدیم و شناسنامهدار خود افتادهاند؛ کسانی که مطالبات شان سال هاست معلوم و مشخص است. کسانی که هر لحظه ریل عوض نمیکنند و میتوان گفت حداقل دو دهه است که بر یک مدار ثابت حرکت میکنند. به همین دلیل است که امروز شاهد تغییر ادبیات اصولگرایان در طیف وسیعی، از عسگراولادی گرفته تا علمالهدی، هستیم. آنها امروز نه تنها حرفهایی چون «ملت کار را یکسره خواهد کرد» احمدینژاد را در تلویزیون شنیدهاند که عزل ناگهانی تنها زن کابینه هم روز پنجشنبه به گوششان رسیده و بیش از هر وقت دیگری به این باور رسیدهاند که احمدینژاد به هیچ عنوان خیال آرام نشستن ندارد.
برای اثبات ادعای این نوشتار کافی است سخنان اصولگرایان را روز پنجشنبه و جمعه با هم مرور کنیم.
محمدرضا باهنر صراحتا اعتراف میکند که احمدینژاد برای انتخابات برنامه دارد و در حالی که این نکته را در سخن و جلوی دوربین انکار میکند دم خروس فعالیتهایش بیرون زده است: «رییسجمهور اگرچه میگوید که برای انتخابات کاری نمیکنم اما وقتی دم خروس را میبینیم این امر را باور نمیکنیم و روشن است که احمدینژاد برای انتخابات برنامه جدی دارد.... ممکن است احمدینژاد بگوید که من به انتخابات نظر ندارم اما ما وقتی پر شور شدن یارانهها و سهام عدالت را در کنار برخی جملاتی همچون اینکه ملت در انتخابات آینده کل انرژی خود را تخلیه کرده و کار را یکسره میکند برداشت دیگری داریم.» او در سخنرانی خود در همایش 9 دی جبههء پیروان خط امام و رهبری نمیتواند حرفهایی را که از تلویزیون و از زبان احمدینژاد شنیده است فراموش کند: «اخیراً در صحبتهای رییس جمهور نکاتی مبنی بر اینکه این چه حقی است که افراد بر رأی مردم اثر میگذارند، دیده میشود اگر منظور وی انتقاد به نظارت استصوابی باشد ما در این مساله از اول انقلاب با توده ای ها و نهضت آزادی ها مشکل داشتیم اما بالاخره صلاحیت افراد را باید عده ای تشخیص دهند».
بادامچیان هم از این واهمه صریحتر پرده برداشت: «افراد، گروههای مسالهدار و جریان انحرافی، قصد دارند وارد فضای انتخاباتی شوند و شاید استکبار جهانی نیز از آنها استفاده کند و فضای انتخابات را به سمت تخریب چهرههای معتمد و حرمت شکنی پیش ببرد.»
عسگراولادی، سیاستمدار کهنهکار مؤتلفه هم در این همایش حضور دارد. او وقتی پشت تریبون میرود حرفهایی را که یک هفته است بر آنها تاکید میکند صریحتر بر زبان میآورد. او روز پنجشنبه تاکید میکند که نباید موسوی و کروبی را به راحتی از دست بدهیم. او حتی پاسخ خوئینی را هم میدهد و میگوید «به موسویخوئینیها میگوییم که ما از شما میخواهیم از فتنه تبری بجویید نه از آقایان موسوی و کروبی». دغدغهء این روزهای عسگراولادی را باید در سرمقاله ای پیدا کنیم که برای روزنامه رسالت مینویسد. او دست به قلم شده است تا علیه جریان انحرافی روشنگری کند و توضیح دهد این جریان با خط امام و رهبری زاویه جدی دارد: «به آنها توصیه میکنیم که به آهنگ ولایت توجه کنند چرا که معتقدیم انحراف خطوطی است که نظام ما را به بیغوله میبرد».
در مقابل چنین جریانی، که از فحاشی به هاشمی کسب هویت کرده، عسگراولادی به یاد روزهای گذشته میافتد و لازم میبیند به تمام حضار یادآوری کند هاشمی کیست یا کارنامهء موسوی چگونه بوده است: «امروز نحوهء بعضی از برخوردها با آیتالله هاشمی قابل قبول نیست اگرچه جمعی از برادران صمیمی ما نیز چنین برخوردهایی را کرده باشند. من با آیتالله هاشمی در زندان قبل از انقلاب بودم و دیدم که هاشمی در زمان غربت اسلام از هیچ کاری کوتاهی نکرد. آیتالله هاشمی مجتهدی است که نظرات خاص خود را دارد. من نمیپذیریم که هماکنون خطی با عنوان خط ضد هاشمی یا ناطق نوری باز شود». اساساً نباید کسانی را که سابقهء زیادی در انقلاب دارند به راحتی از دست بدهیم. ما موسوی و کروبی را سران فتنه نمیدانیم اما معتقدیم که اهل فتنه دور آنها جمع شدهاند».
عسگراولادی، با تاکید بر اینکه من موسوی و کروبی را اهل فتنه نمیدانم، گفت: من با هر دو این افراد سالها کار کردهام، بهگونه ای که یک سال وزیر موسوی بودم و سالها در کنار کروبی در کمیتهء امداد قرار داشتم. بنابراین معتقدم که اینها افرادی هستند که از ابتدای انقلاب بودهاند و ما نباید آنها را اهل فتنه بدانیم». او حتی سخنان آیت الله جنتی را هم به نفع آنها تفسیر میکند و میگوید: «آقای جنتی نیز منظورش اهل فتنه بود و اشاره ای به اسامی افراد نکرده است».
در آن سر طیف میتوانیم به افرادی مانند علمالهدی برسیم. او که سخنران مراسم 9 دی 88 بود و معترضین را با لفظی مناقشه برانگیز نام برد امروز نظر دیگری دارد. او بعد از سه سال کروبی و موسوی را از اتهام پاره کردن عکس امام تبریه میکند و میگوید: «دیدیم که در روز دانشجو وارد دانشگاهها شده و عکس امام (ره) را پاره کردند، در حالی که نه کروبی و نه میرحسین موسوی هیچ یک اهل عکس امام پاره کردن نبودند، حتی اهل توصیه به این کار هم نبودند. بنابراین قصد نداریم به این افراد، فتنهگر و فتنه انگیز لقب دهیم چرا که مسلمان هستیم و نمیخواهیم به مردم لقب و نسبت ناروا داده و تهمت بزنیم». او همچنین تاکید میکند که «رسالت مقام معظم رهبری ایجاد بصیرت است؛ بنای حضرت آقا بر حذف جریانها و عناصر و انسانها نیست؛ رهبری تنها قصد دارد در مردم بصیرت ایجاد کند».
آیا قصد ما از کنار هم قرار دادن این موانع این است که نتیجه بگیریم اصولگرایان یک شبه متوجه شدند که رویکردشان در مقابل اصلاح طلبان اشتباه بوده است، اشتباه کردهاند که کمر به حذف آنها بستهاند و سه سال است با انواع و اقسام اتهامات نیمی از بدنه انقلاب را کنار گذاشتهاند؟ شاید این تفسیر ممکن باشد اما بیش از حد ساده انگارانه به نظر میرسد و... آنها تمام این سالها فرصت مناسبی برای شناخت احمدی نژاد و سیاست ورزیش داشتهاند اما همیشه ترجیح داده اند که خود را به ندانستن بزنند و درست آن هنگامی که تا برخورد جدی با او یک قدم فاصله نداشتند عقب نشینی کردند و در لاک دفاعی فرو رفتهاند. واقع گرایانه ترین تحلیلی که در حال حاضر میتوان ارائه داد این است که اصولگرایان از رفتن آرای اصلاح طلبان به سمت احمدی نژاد نگرانند و به این یقین رسیدهاند که کاندیدای مورد حمایت او با مصادرهء بخشی از شعارهای اصلاح طلبان و همچنین ژست منتقد بودن میتواند از رقیب اصول گرای خود با فاصله زیادی جلو بیفتد.
در چنین شرایطی آمدن اصلاح طلبان به میدان برای جمعآوری آرای آن دسته از هوادارانی که پای صندوق میرسند ضرورت پیدا کرده است. آنها به خوبی درک میکنند که در این نبرد نمی توانند بر احمدی نژاد غلبه کنند اما از طرف دیگر باید مراقب باشند میوهء سه سال مبارزه آنها به دامن اصلاحطلبان نیفتد. بنابراین آنها وقتی از اصلاح طلبان سخن میگویند بعید به نظر میرسد منظورشان رهبر این جریان باشد که با حضور در صحنه میتواند حادثهء دوم خرداد را رقم بزند؛ آنها احتمالاً از اصلاح طلبی سخن میگویند که به اندازهء معین بتواند از آرای کاندیدای مورد حمایت احمدی نژاد کم کند و بازی اصولگرایان با آن فرد را به دور دوم بکشاند. البته، به موازات تلاش کسانی مثل عسگراولادی، هجمههای گسترده ای را هم میتوان دید که از هراس اینکه مبادا پروژهء «معتدلین اصولگرا» به ثمر بنشیند هر روز از هر تریبونی که به دست میآورند برای زیر سوال بردن کسانی که کارنامهء کاری شان به اندازهء عمر انقلاب است استفاده میکنند.
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.