بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

دوشنبه 11 دی ماه 1391 ـ  31 دسامبر 2012

 

«آنها» وحشت زده اند!

فرهاد جعفری

ابتدا این خبر کوتاه از سایت وابسته به حزب توده را بخوانید:

[اخطار مرگ به احمدی‌نژاد برای تحویل اسنادی که ربوده / در برخی محافل تهران گفته می شود، در روزهای اخیر به احمدی‌نژاد اخطار شده و برای وی زمان تعیین شده تا اسناد و مدارکی که در دوران سرپرستی خود در وزارت اطلاعات، از این وزارتخانه خارج کرده را بازگرداند. این اخطار در گذشته نیز به وی داده شده بود، اما این‌بار برای وی زمان تعیین شده و حتی به وی اطلاع داده‌اند که محل این اسناد که درخارج از ساختمان ریاست جمهوری است اطلاع دارند و در صورت عدم همکاری وی برای تحویل آنها، این محل را خود تخلیه خواهند کرد. و باز گفته می‌شود که برای وی پیغام داده اند: ما نمی‌خواهیم شما چه اکنون و چه پس از دوران ریاست جمهوری در جمع شهدا قرار بگیرید و همکاران و نزدیکان شما که در انتقال اسناد وزارت اطلاعات دست داشته اند به جرم کشتن شما مجازات‌های سنگین بشوند!]

فارغ از درست یا نادرست بودن خبر بالا که توسط سایت مرتبط به حزب توده منتشر شده و از همین‌رو، به اغلب احتمال مصداق «خبرسازی»ست تا «خبر واقعی [به‌ویِژه از آن جهت که خبرساز پیک‌نت گمان می‌برد هنوز دهه‌ء بيست است و مثلاً حمل کتاب‌های کتابخانه‌ی کنگره‌ی آمریکا نیاز به هزاران کامیون دارد نه یک تراشه‌ی کوچک و لابد پس از انتقال، به جایی به همان بزرگی و مساحت هم برای پنهان‌کردنش احتیاج است!]؛ آن‌چه می‌خواهم توجه‌تان را به آن جلب کنم این نکته است که:

این فقط «بخش بزرگی از پوزیسیون 26 سال نخست» (یا همان شبکه‌ی خویشاوندی روحانیون و روحانی‌زادگان و نظامیان متصل به آنان) نیست که نگرانِ افشای اسنادِ تکان‌ دهنده‌ای از خیانت‌ها و فسادهای خود است، بلکه بسیارند نیروهایی در میان «اپوزیسیون» (نمایان) که به‌ مراتب از «افشای اسناد مربوط به خود»، بیش از هر شخص یا گروهِ دیگری وحشت‌زده‌اند. و به‌مراتب؛ بیش از «حاکمانِ 26 سال نخست» از وقوع یک «تحول بنیادین دموکراتیک در ایران» آسیب می‌بینند.

چراکه اگر به دلایل بسیار و خارج از حوصله‌ی این بحث، «حاکمانِ 26 سال نخست» فاقدِ «اعتبار و حیثیت کافی نزد جمهور مردم ایران» هستند؛ «اپوزیسیون ‌نمایان مرتبط با شبکه‌ی خویشاوندی» کماکان خرده ‌آبرویی، پیش ِ این یا آن گروه از شهروندان دارند و با سوء ‌استفاده از همان خرده ‌آبرو و اعتبار است که توانسته و می‌تواند گروهی از عامه‌ی مردم را در مواقع لزوم، با خود (و درحقیقت با «شبکه‌ی خویشاوندی») همراه و همآوا سازند یا نیروی اجتماعی آنان را «برخلاف مصالح جمهور مردم» و برخلافِ خواست و اراده‌ی واقعی آن گروه از مردمان، به‌کار اندازند.

فقط به لحظه‌ای فکر کنید که فهرست بلندبالایی (به ضمیمه‌ی اسناد مرتبط) از اشخاصی (رسانه‌ها، سایت‌ها، گروه‌ها و جریان‌هایی) منتشر شود که در قبال مبالغی کم یا زیاد، در لباس و چهره‌ی اپوزیسیون، در پیوند و همکاری آگاهانه با الیگارشی صنفی ـ خانوادگی؛ انرژی اجتماعی ایرانیان منتقد و معترض به وضع موجود را، همواره به بیراهه برده و موجب «تداوم وضعیت الیگارشیک ـ ایدئولوژیک» می‌شدند!

نگرانی مورد بحث از خبر بالا به‌خوبی هویداست؛ و نیز از مواضع قهرآمیز بسیاری از نویسندگان و رسانه‌های مرتبط به اپوزیسیون نسبت به «محمود احمدی ‌نژاد» در چند سال گذشته و «بایکوتِ شدیدِ رسانه‌ای او و سخنان اش» (به‌رغم محتواهای گاه «بسیار دموکراتیک‌ و اصلاح ‌طلبانه‌»شان)، و نیز «تضعیف و تحقیر او به نفع الیگارشی و رهبرانش».

اما جالب اینکه:

در روزهای اخیر، برخی «آقازادگان متصل به شبکه‌ی خویشاوندی»؛ پیشاپیش به «افشاگری ‌هایی درباره‌ی شبکه‌ی خویشاوندی و حتا اعضای خانواده‌ی خود» دست زده‌اند که قبل از این مشاهده نمی‌شد.

از جمله، یکی از پسران آ.[يت الله] طالقانی؛ طی گفتگوئی افشاگرانه و غیرمترقبه، پشت‌پرده‌ی «برخی مسائل دوران پیش از انقلاب و دوران انقلاب» [از جمله «جنگ خانواده‌های مذهبی برای کسب قدرت اصلی» در سال‌های پیش از انقلاب که به «مرگ موسی صدر» منجر شد؛ ارتباطاتِ معنادار بین هریک از سه خانواده‌ی اصلی با «کشورهای عرب حامی انقلاب اسلامی» (عراق، سوریه و لیبی)، «پذیرش تلویحی صدور فتوا توسط آ. طالقانی علیه بخش منشعب‌شده از سازمان مجاهدین خلق درون زندان در دهه‌ی پنجاه»، «نفوذدادن اعراب در وزارت‌خارجه توسط ابراهیم یزدی»، «دریافت کمک‌های مالی از معمر قذافی توسط موسی صدر»، و حتا به‌طور تلویحی «رافتِ مخصوص ساواک درحق خواهرش اعظم طالقانی» و «امتیازاتِ ویِژه‌ای که خواهرش در زندان از آن برخوردار بوده/ درحالی‌که به قول خودِ این آقازاده "فرزندان مردم در همان حال شکنجه می‌دیده‌اند!"»] را آشکار کرده است که خواندنش را به‌تان توصیه می‌کنم...(1)

در تقریباً هر جمع سیاسی دیگر هم که بنگرید؛ باز هم شاهد چنین «ائتلاف‌هایی خانوادگی» خواهید بود. ائتلاف‌هایی میان «خانواده‌ها و خاندان‌های اشراف‌سالار مذهبی و غیرمذهبی» علیه «حقوق و منافع جمهور مردم».

«خانواده‌»هایی که ممکن است از این یا آن کشور بیگانه‌ی‌ عرب یا غربی، «چک سفیدامضاء» برای قتل و ترور اعضای همدیگر دریافت کنند و محتمل است برای «کسب قدرتِ طراز اول در کشور» به‌ جان یکدیگر نیز بیفتند و در مقطعی، همدیگر را تار و مار کنند؛ اما در وقت لزوم (همانند خرداد 88 و علیه «مردی از جنس مردم» [منظور نويسنده محمود احمدی نژاد است]) با کنارگذاشتن همه‌ی اختلاف‌ها و همه‌ی کدورت‌های تاریخی؛ پشتاپشتِ یکدیگر می‌ایستند تا باز هم این «یک عضو خانواده» باشد که بر «منابع فرصت و ثروت و قدرت» در کشورتان حاکم باشد و منافع آنان را نمایندگی و محافظت کند. حالا چه اهمیتی دارد که آن شخص «نخست‌وزیر محبوب آ. خمینی» باشد که با فرمان انقلاب فرهنگی، زندگی برخی از اعضای همان خانواده‌ها را (به ضمیمه‌ی بسیاری از فرزندان جمهور مردم) متلاشی کرده باشد و مراکز علمی کشور را در تیول نمایندگان طایفه‌سالاری قرار داده باشد؛ یا در دوران حکمرانی او، چندین‌هزار جوان ایرانی (چند عضو همان خانواده‌ها و چندهزار از فرزندان جمهور مردم)، در یکی از نادرترین جمع‌‌کشی‌های تاریخ معاصر جهان) قربانی شده باشند و او هم به حمایت از آن اقدام و توجیه آن برخاسته باشد!

خانواده‌هایی که هریک از اعضاء به‌نام و برجسته‌شان، در پوسته‌ی «مارکسیست»، «سوسیالیست»، «روشنفکر»، «مصدقی»، «نهضتی»، «چریک فدائی»، «مجاهد خلق»، «جبهه‌ی ملی»، «مشروطه‌خواه»، «سلطنت‌طلب»، «لبیرال»، «سکولار»، «حزب‌اله»، «اصلاح‌طلب»، «اصولگرا» و امثالهم فرو می‌روند و به این ترتیب، «چراغ راه»ی می‌شوند برای مردمان ستمدیده و مظلوم اما «شعبه ‌شعبه ‌شده‌»ای که در پی احقاق حقوق‌شان و کاستن از رنج و ادبار تاریخی‌‌شان، خود را به این در و آن در می‌زنند بلکه روزنه‌ی نجاتی برای خود و فرزندان‌شان بیابند.

اما دریغا که در بسیاری از لحظات حساس تاریخ‌شان، به اصلی‌ترین ملاک و معیار در تشخیص «دوست» از «غیردوست» (نمی‌گویم دشمن) و «نیک‌خواه» از «بدخواه» توجه نمی‌کنند و به‌رغم بسیار هزینه‌ها که می‌پردازند تا به «آزادی و برابری» دست یابند؛ اما هربار از جای واحدی سردر می‌آورند: «یک طایفه‌سالاری ظالمانه‌ی جدید»!

چرا؟!... چون «اغلب چراغ‌دارها»شان؛ به‌رغم اختلاف‌های ظاهری و حتا مبنایی که با یکدیگر دارند؛ در یک جای به‌خصوص، با یکدیگر وعده‌ی دیدار برای «توزیع سهم متناسب با ایفای نقش» دارند: «حکومتِ خانواده‌ها»!

پشتِ همه‌ی پیوندها و ائتلاف های داخلی و خارجی عجیب و غریبی که شاهد هستید (و بسیاری طرح و برنامه‌های گمراه‌کننده)؛ فقط یک چیز خوابیده است: «همپیمانی خانواده‌ها و خاندان‌های مذهبی و غیرمذهبی با یکدیگر» به‌منظور «پیش‌گیری از شکل‌گیری یک جمهوری دموکراتیکِ تمام‌عیار». که «ثروت، قدرت و فرصت‌»ها را از «انحصار و مونوپل آنان و فرزندان‌شان» خارج کرده و در دسترس همگان (همه‌ی شایستگان ملت) قرار خواهد داد.

 

افزونه‌: چند پيوند به چند اظهار نظر

* روحانی عضو جناح چپ شبکه خویشاوندی: «اصلاح‌طلبان می توانند اصولگرایان را هم نجات دهند. تنها راه‌حل، انتخابات آزاد است که تصنعی هم نمی‌توان برگزارش کرد. مصلحت نیست بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان مرز قائل باشیم». [اصولاً هرگز مرزی هم نبوده!)

* ناطق نوری: «دور از جوانمردی است که موسوی و کروبی در حصر باشند و من در انتخابات مشارکت فعال داشته باشم.» [واقعاً ها!]

* ابوالفضل قدیانی: «روز نهم دی را "روز نکبت استبداد دینی" نامگذاری کنیم». [برای این‌که در این مورد هم به «وحدت ملی» دست پیدا کنیم، اگر البته «آقایان» موافق باشند؛ یک سی‌ چهل‌ روزی تاریخش را بکشیم جلوتر که «جمهور مردم»‌ هم موافق باشند؟! چطور است؟!]

*حج [ـة لاسلام] حسنی بوشهری، مدیر حوزه‌های علمیه کشور: «"فتنه ۹ دی" بصیریت و زمان ‌شناسی مردم را نشان داد.

* ابوحمزه: «خواص بی‌بصیرت در جریان "فتنه ۹ دی" مقابل ارزش‌های انقلاب ایستادند».[چپ و راستِ الیگارشی، تازه دریافته 9 دی، چه روزی بود و "مالکوم‌ها" چه کردند و این است که تا همین ‌دیروز "یوالله" را روز "نکبت استبداد دینی" و "فتنه: می‌خوانند! سخت هم متعجب هستند که چرا «ایرنا» چنین اخباری را درج کرده و توجه ندارند که ایرنا، مدتی‌ست که در راستای «پروژهء‌ موسوی» (اسب تروایی در دل اسب تروای مردم ستمدیده) کار می‌کند].

* فرمانده کل سپاه پاسداران: «"مخالفان جریان 9 دی" هنوز حضور دارند و برای "تبرئه و بازسازی چهره خود در اذهان عمومی" تلاش می‌کنند».

* نبوی (عضو مجمع تشخیص مصلحت خانواده‌ها/ اخوی طنزپرداز معروف): «احمدی‌نژاد کد انتخابات آزاد می‌دهد!». [مگر انتخابات‌هاتان آزاد نیست؟!]

* سایت حکومتی ـ ضددولتی بازتاب: «بین احمدی‌نژاد و "نظام" یکی را انتخاب کنید!» [ملت انتخاب اش را کرده است و محض خاطرجمعی، خرداد آینده هم رای و نظرش را تحکیم خواهد کرد].

* خبرنویس کیهان: «احمدی‌نژاد کودتای ایدئولوژیک کرده». [کمی دیر متوجه نشدید؟! یا متوجه بودید و در خرداد 88 باید خود را به آن راه می‌زدید؟!]

* محسن رضایی (یکی از سه نامزد دست‌نشانده الیگارشی روحانیون و روحانی‌زادگان و نظامیان متصل): «بنده اگر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودم و یا رئیس مجلس یا قوه قضائیه بودم و امکان حکومتی می‌داشتم،‌‌ همان دو سه هفته اول ماجرای سال هشتاد و هشت را تمام می‌کردم.» [به چه نحو؟! همان‌ طور که در تابستان شصت و هفت، به اتفاق دیگر آقایان، در زندان‌ها، ماجرا را در سه چهار روز تمام کردید؟! کاش می‌گفتید به چه نحو!]

* محمد باقری، عضو فراکسيون روحانيون بهارستان: «برخی رفتار‌های "احمدی‌نژاد"، مانند اقدامات "رضا خان" است».

 

____________________________________________________

(1) – تکه هائی از اين مقاله، به دو دليل ربط مستقيم نداشتن و عواقبی که کار در خارج کشور از لحاظ حقوقی پيش می آورد، بوسيلهء سکولاريسم نو حذف شده و علاقمندان می تواند کل مطلب را در پيوند زير مطالعه کنند:

http://www.goftamgoft.com/?Pn=view&id=1145

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه