|
جمعه 24 آذر ماه 1391 ـ 14 دسامبر 2012 |
سرانجام حلقه احمدینژاد چه خواهد شد
حسن شريعتمداری
من فکر میکنم هنوز برای گمانه زنی دربارهء اینکه آیا احمدی نژاد خواهد توانست مشایی یا کاندید دیگر تیم اش را برای انتخابات ریاستجمهوری آینده از کانال شورای نگهبان عبور دهد یا نه زود است؛ چون قرائن حاکی از آن است که مقایسهء قدرت او با قدرت رهبری در حالتی نیست که رهبری تسلطی آمرانه بر او و تیم اش داشته باشد.
با وجود همهء حدسها مبنی بر اینکه اصول گرایان خواهند توانست احمدی نژاد را برای سوال به مجلس بکشانند او توانست سرانجام و به هر ترتیب رهبر را علیرغم میل اش به حمایت از خود وادارد. همچنین در همایش جایگاه قوه مجریه در قانون اساسی صحبت هایی توسط احمدی نژاد صورت گرفت که هر چند از لحاظ حقوقی صحیح است اما از لحاظ تناسب قوا نشان از رابطهء بسیار عجیبی بین قدرت ریاست جمهوری و رهبری دارد.
او آشکارا گفته در نظامی که رئیسجمهور توسط مردم انتخاب میشود او نمایندهء مردم است و نه رهبری که با رای بلاواسطه مردم انتخاب میشود. بنابراین وقتی رهبری در موقعیتی نیست که در مقابل این حرف او بایستد و یا نتواند احمدی نژاد را توبیخ کند یا با حکم حکومتی او را متوجه کند که باید تابع رهبر باشد، بعید نیست احمدینژاد از همین اهرمی که الان برای فشار در اختیار دارد برای عبور کاندیدای مورد نظر خود دوباره استفاده کند. ولی اگر نتواند و شورای نگهبان همهء کاندیداهای او یا کسانی که به عنوان پلان شماره دو انتخاب کرده (که اگر مشایی را به هر ترتیب توانستند رد صلاحیت کنند آنها را معرفی کند) را هم رد کنند؛ مسلماً باید آماده این باشیم که نه فقط پس از انتخابات بلکه در مسیر انتخابات و در روزهای انتخابات درگیریها بسیار شدید شود.
اما اینکه این درگیریها چقدر شدید شود و یا احمدینژاد چقدر توان عملی برای درگیریهای خیابانی یا فیزیکی یا بسیج مردم یا تکیه به بخشهایی از سپاه یا مردمی که در سفرهای استانی برای خودش دست و پا کرده دارد هنوز، حداقل برای بنده، روشن نیست.
من حدس نمیزنم که نیروهای غالبی در اختیار او باشد ولی شاید بتواند طوری سازماندهی بکند که هزینهء این حذف را برای رهبری و نظام غیرقابل تحمل کند.
به نظر میرسد آنچه که احمدی نژاد از رهبری در زیر بغل دارد و نیز مصالح آقای خامنهای و بیت رهبری مجموعاً تعادل نیرویی را به وجود آورده که احمدی نژاد تاکنون توانسته هم دوام بیاورد و هم خواستههای خودش را پیش ببرد.
این افشاگری، که البته ما نمیدانیم چیست، باید چیزی باشد که آقای خامنهای ترجیح میدهد حتی با توهین به او و زیر سوال رفتن واضح موقعیت رهبریاش هزینهء این افشاگری را نپردازد. در حقیقت این راز سر به مهر چیزی است که هزینهء آن بسیار بیشتر از هزینهء مطالبی است که احمدی نژاد در همایش جایگاه قوهء مجریه گفت. در حقیقت این مطالب اگر افشاگری نیست اما کمتر از آن هم نیست.
او علناً میگوید بر حسب همهء قوانین انتخاباتی دنیا، در نظامی که رئیس جمهور با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود او نمایندهء مستقیم مردم است نه رهبری که با رأی مجلس خبرگان انتخاب میشود. این صحبت را دربارهء مجلس هم میکند و میگوید مجلس حداکثر سی درصد آرای مردم را دارد و آرای رئیس جمهور بسیار بیشتر است، بنابراین رئیسجمهور بر مجلس هم تفوق دارد. اگر این حرف ها افشاگری نیست اثر سیاسیاش کمتر از افشاگری هم نیست.
اثر سیاسی این حرف ها این است که شخص اول مملکت من هستم و رهبر جمهوری اسلامی نیست. وقتی رهبر جمهوری اسلامی در مقابل چنین بیان واضحی سکوت کند و نتواند از عهدهء احمدی نژاد برآید (البته باید منتظر بود و در روزهای آینده عکسالعمل ایشان را دید) نشانگر این است که احمدی نژاد آنچه را که در نهان دارد هزینهء فاش کردن اش بسیار بیشتر از کاری است که اکنون میکند و همین کاری هم که اکنون میکند کاری است که بسیار برای رهبر پرهزینه است.
من دیگر برای آقای خامنهای آن قدرت فائقه و تعیین کننده را نمیبینم. اگر به نفع اوست که باقیماندهء این دوره از ریاست جمهوری احمدی نژاد آرام بگذرد، قطعاً به نفع احمدی نژاد، اگر بنای حذف او و یارانش پس از ریاستجمهوریاش را داشته باشند، نیست و درگیری را نه مثل دورهء بنیصدر که با ابتکار عمل حزب جمهوری اسلامی صورت گرفت؛ این بار این درگیری به وسیله او و دوستان اش ایجاد خواهد شد و در صورتی که بخواهند او و دوستان اش را حذف کنند هزینهء کار را بسیار بالا میبرد و زیاد میکند. پس باید منتظر حوادث باشیم و ببینیم اولاً مبارزات جدی انتخاباتی که اکنون پیش افتاده چقدر در هفته های آینده شدید خواهد بود و ثانیاً تم و مضمون انتخاباتی چه خواهد بود.
به نظر من تم انتخاباتی به مذاکرات بی پرده با غرب منتقل خواهد شد و رقابت دو جناح بر سر اینکه کدام شان چه پیشنهادهایی میدهند و چگونه این موضوع را در صحنهء داخلی میفروشند و همچنین درگیری بر سر اینکه جایگاه چه شخصی در نزد مردم به عنوان نمایندهء جمهوری اسلامی تثبیت شده است و افشاگری راجع به یکدیگر و راجع به جنایتهایی که قبلاً صورت گرفته است. همهء اینها ممکن است ابعاد تازهای به خود بگیرد و کار را به جایی بکشاند که گذار آرام از آن حتی اگر ترجیح آقای خامنهای باشد ترجیح اصول گرایان نزدیک به ایشان نباشد. بنابراین حدس من این است که ما روزهای پر التهابی را در پیش رو خواهیم داشت.
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.