|
دوشنبه 29 آبان ماه 1391 ـ 19 نوامبر 2012 |
پنل چهارم:
وضعیت اقتصادی در ایران و فرجام روندهای جاری: فروپاشی و یا..؟
نوامبر 18, 2012
آخرین پنل کنفرانس پراگ به موضوع اقتصاد اختصاص داشته و با عنوان «وضعیت اقتصادی در ایران و فرجام روندهای جاری: فروپاشی و یا…؟» تشکیل شد. در این کنفرانس که مدیریت آن را شاهرخ وزیری بر عهده داشت؛ شهریار آهی، رضا تقیزاده و جمشید اسدی سخنرانی کردند.
شهریار آهی در سخنان خود گفت: «فکر میکنم برای مردم عادی، سیاست خوب سیاستی است که اقتصاد آنها را درست کند. منحنی مشروعیت نظام را که بنگریم بالا رفتن و پائین آمدن مشروعیت نظام ارتباط مستقیم با اقتصاد دارد. در شرایط امروز صحبت از تحریم و فشارهای بین المللی بر اقتصاد ایران و هدفمند کردن یارانه ها است در حالیکه به عقیده من مهمترین عامل که عوامل دیگر تشدیدش می کنند و عامل اصلیست که اقتصاد را آسیب پذیر کرده، بمب بزرگی است که احمدینژاد در اقتصاد ایران کاشت. این بمب هیولای نقدینگی است».
وی افزود: «با توجه به این که در یک اقتصاد سالم، نسبت نقدینگی به تولید ناخالص یک به پنج است؛ قبل از شروع بحران کنونی ارزی چند ماه پیش، این نسبت یک به یک رسید. یعنی کشور می تواند در آستانه تورم آرژانتینی قرار گیرد به این معنا که وقتی غذایی در رستوران سفارش میدهید پول را اول بدهید که تا پایان غذا ارزش پول پائینتر میرود».
به گفته آهی، مهمترین مشکل برای اعتماد و سرمایه گذاری ساختن فرداٰ نوسان شاخصهای اقتصادی است. بعضیها میگویند این نقدینگی علتش هدفمندی یارانه ها بوده است که من مخالفام و ثابت می کنم این طور نیست.
آهی گفت: «حجم نقدینگی ایران در 1384، 67 هزار میلیارد دلار بود. اواخر 91 یعنی امسال به 376 میلیارد دلار رسید. یعنی 5 یا 6 برابر شده است در نتیجه میانگین هندسی رشد نقدینگی به 1.26 درصد میرسد. سال 90 – 91 یعنی سال اول و دوم بعد از هدفمندی یارانهها رشد نقدینگی به ترتیب 15 و 10 درصد شد. نقدینگی بعد از هدفمندی یارانه ها رشد نکرده و از میانگین هندسی این هفت سال پائینتر آمده است. تقصیر از کجا بوده؟ این رقم در سال 85 – 86 اوایل دوره احمدینژاد 40 درصد بوده یعنی در یک سال این رشد را پیدا کرده است. تزریق دلارهای نفتی هم به دو دلیل جوابگو نیست 1. اگر شما صد تومان وارد اقتصاد کنید یا استفاده اجباری بانک های بازرگانی نزد بانک مرکزی 10 درصد باشد به این معناست که این 100 تومان در بانک است و او باید 10 درصد را به بانک مرکزی بدهد و 90 درصد را می تواند به شخص دیگری قرض دهد. احمدینژاد در سال 85 – 86 بنگاههای زودبازده را راهاندازی کرد در نتیجه وقتی بهره بالا باشد مردم قرض نمیکنند. ولی ایشان نرخ بهره واقعی را منفی کرد به این معنا که با قرض گرفتن می توان پول ساخت. و این باعث انفجار نقدینگی است. وقتی این بمب ساخته شد سیستم اقتصادی آسیب پذیر میشود و تزریق دلار به صورت مصنوعی و انتقال دلار این مشکلات بوجود می آید».
وی افزود: «کتابی هست بنام «اقتصاد ایران در تنگنای توسعه» نوشته حمید زمان زاده و صادق حسینی با مقدمهای از دکتر غنینژاد. در مقدمه آمده است: «اختلافها میان اقتصاددانها بیشتر به این بر میگردد: عدهای بر انفعال سختافزارها مانند سرمایه فیزیکی و تکنولوژی تاکید دارند و عدهای در تغییرات نرمافزاری درونی یعنی تحول در نهادها. نهادگرایان جدید از سه دهه پیش به طور جدی در محافل علمی اقتصاد مطرح شدهاند. باور دارند که وارد کردن سختافزارها بدون نهادهای مناسب توسعه مثل بذر پاشیدن در شورهزار است». این نهادها باید درست شوند. سه تای مهم ان عدالت در رقابت، آزادی تجارت، کارشناسی و دیسیپلین مالی مالیاتی است».
آهی در پایان گفت: «علت تمدن کدام است؟ بعضی خواهند گفت، ملت متمدن آن است که راه آهن و کارخانه و هواپیما و از این قبیل چیزها دارد و شهرهایش چنین و چنان است. من میگویم این ها فروع تمدن هستند نه اصل آن، اگر اصل شود، فروع هم تامین میشود اگر نباشد فروع هم از بین میروند. اصل تمدن این است که ملت نمایندگان خود را انتخاب کنند و به آنها مسئولیت قانون گزاری را واگذار کنند و خود مردم آن قانون را رعایت کنند. این سخنرانی محمد علی فروغی شصت سال پیش در دانشکده حقوق دانشگاه تهران است».
پس از آن رضا تقیزاده گفت: «براساس تازه ترین ارزیابی صندوق بینالمللی پول که هفته گذشته انتشار یافت، اقتصاد ایران طی سال جاری تا حدود یک درصد رشد منفی خواهد داشت. وضعیت انقباضی تحمیلی بر اقتصاد ایران ناشی از کاهش درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت (به میزان سالانه تا 50 میلیارد دلار)، کاهش نرخ برابری ریال با ارزهای خارجی، و همچنین کاهش هزینهها و اعتبارات دولتی است. درآمدهای ارزی نفت ایران در مقایسه با سال گذشته روزانه تا 140 میلیون دلار کاسته شده. واحد پول ملی در طول یک سال نزدیک به 70 درصد ارزش برابری خود را نسبت به ارزهای دیگر از دست داده و به عبارت د یگر 300 درصد ضعیفتر شده است. نفت ایران از 4.2 میلیون بشکه رفیت تولید در سال 2010 و تولید 3.8 میلیون بشکه در سال 2011 به 2.7 میلیون بشکته تولید در روز رسیده است. بنا بر اعتراف روز چهارشنبه 14 نوامبر پاسدار ستم قاسمی وزیر نفت جمهوری اسلامی، نفت ایران برای حفظ سقف تولید نیازمند سالانه 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری است».
تقیزاده افزود: «آمار غیررسمی حاکی از کاهش تا 30 درصد ظرفیت تولیدات صنعتی در ایران است. حفظ این سقف کاهش یافته تولید نیازمند واردات 5 میلیارد دلار کالاهای نیم ساخته و قطعه در سال است. هزینه تامین کالاهای بهداشتی، خوراک و دارو 2 برابر هزینه های صنعتی است. هزینه کالاهای مصرفی ساخته شده سالانه به 40 میلیارد دلار میرسد. هزینههای دفاعی ایران که سرانه آن در منطقه پایینتر از کلیه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است، با استناد بر اعتبارات مندرج در بودجه سال 1390 به 5 میلیارد دلار بالغ میشود. نرخ تورم در ساری جاری مطابق آمار رسمی 25 درصد و بنا بر محاسبات واقعیتر تا 50 درصداست. میزان بیکاری در صورت احتساب بیکاری پنهان و خدمات دلالی و بساط داری در شهرها معادل است با نرخ تورم. پاره ای از ناظران وضعیت کنونی را «فروپاشی اقتصادی» معرفی میکنند. دولت از زبان وزیر اقتصاد و دارایی جمهوری اسلامی راه مقابله با کمبود درآمدهای دولتی را «افزایش مالیات» اعلام کرده. نسخه پیشنهادی رهبر جمهوری اسلامی برای مقابله با وضعیت جاری و دشواریهای رو به تشدید توسل به «اقتصاد مقاومتی» است. اجرای نسخه دولت که در آن رنگ شیطنت سیاسی نیزدیده میشود، طبقه متوسط از پای درآمده ایران را ناتوانتر از پیش خواهد ساخت. رویکردی که نسخه پیشنهاد رهبر و به مفهومی دیگر قبول «اقتصاد ریاضتی» مانند طبیعت هر «مقاومت» دیگری یک حرکت تاخیری است و بدون داشتن شانس پیروزی تنها زمان اعتراف به شکست و یا اعلام آن را طولانی میسازد».
وی افزود: «در هیچ یک از دو نسخه عرضه شده راهکار روشن خروج از بحران اقتصادی جاری دیده نمیشود. یکی از دلایل عمده این ابهام پنهان نگاه داشتن بعد سیاسی بحران و مطرح نساختن ارادی ره حلهایی است که میتوانند در شرایط نزدیکتر شدن به فروپاشی مطرح شده و مورد استفاده قرار بگیرند. واقعیت این است که علیرغم ابعاد گسترده بحران، توان رژیم برای پایداری به انتها نرسیده و هیئت حاکمه جمهوری اسلامی وضعیت موجود را قرمز تلقی نمیکند. با برخورداری از صادرات نفت به میزان 40 تا 50 میلیارد دلار در سال جاری و حدود 15 میلیارد دلار درآمدهای ناشی از صادرات غیرنقتی (تولیدات پتروشیمی فرآوردههای نفتی، مواد خام، محصولات کشاورزی و صنایع دستی) و همچنین سرشکن کردن هزینهها مابین طبقه متوسط و مصرف کنندگان، میتواند ادامه وضع موجود را تا یافتن راهی برای خروج از بحران امکانپذیر سازد. اقتصاد ایران هنوز در وضعیت فروپاشی نیست و شمارش معکوس برای فروپاشی رژیم نیز آغاز نشده است».
تقیزاده در توضیح عوامل شکل گرفتن بحران گفت: «شرایط جاری اقتصادی ایران نتیجه مستقیم اعمال تحریمها و همچنین سومدیریت قدرت اجرایی است. در صورت تعدیل تحریمها و تخفیف تهدید جنگ خارجی، فشارهای ارزی تا حدود زیادی کاهش خواهد یافت و بازار مصرف از خرید ناشی از ترس فاصله میگیرد. در صورت تشدید تحریمها و افزایش خطر جنگ، بحران جاری اقتصادی طبیعتا شدت بیشتری میگیرد و قابلیتهای حاکمیت برای مدیریت بحران و پیشگیری از انتقال آن به فروپاشی دشوارتر خواهد شد. مدیریت کلان جمهوری اسلامی هنوز اقتصاد را در وضعیت فروپاشی و امنیت خود را در خطر فوری نمیبیند. در صورت رسیدن به وضعیت فروپاشی، جمهوری اسلامی در رفتاری مشابه با آنچه پذیرفتن قطعنامه 598 شورای امنیت و پذیرش آتش بس با عراق را توجیه کرد به سازش به جامعه جهانی و آمریکا رضایت خواهد داد».
وی افزود: «اولویت اصلی قدرتهای منطقه و فرامنطقهای مخالف با برنامههای اتمی جمهوری اسلامی، کند ساختن حرکت ایران به سمت کسب ظرفیت ساخت بمب اتمی است. هدف راهبردی آنها، یافتن فرصت مناسب (با حداقل هزینه ممکن) برای خنثی ساختن این خطر است. وضعیت اجتماعی ایران، اختناق سیاسی، عدم رعایت ازادیهای فردی و حقوق بشر، ادامه اعدامهایی که توسط رژیم با هدف ایجاد ترس در جامعه صورت میگیرد. اولویتهای اصلی کشورهای خارجی در رباطه با جمهوری اسلامی نیست. در عین حال افکار عمومی در کشورهای یاد شده نسبت به این موضوعها دارای احساس همدردی است. به دلیل باقی ماندن نارضایتیهای گسترده داخلی در وضعیتانفعالی، قدرتهای خارجی آمادهاند که از کنار مشروعیت خدشهدار شده حاکمیت جمهوری اسلامی عبور کنند، در صورتی که فرصت دست یافتن به توافق با تهران بر سر اولویتهای آنها فراهم گردد».
تقیزاده در ادامه گفت: «بیشک در لحظه احساس خطر موجودیت، حاکمیت جمهوری اسلامنی بی اعتنا نسبت به دهها میلیارد دلار هزینههای مستقیمو غیرمستقیم آنها، از حفظ 200 کیلیوگرم اورانیوم با غلظت 20 درصد دست میکشد و به خروج بخش مهمی اورانیوم با غلظت پایین خود از کشور هم رضایت خواهد داد. نوشیدن جام زهر دیگری از سوی رهبران جمهوری اسلامی، در صورت ایجاب مصلحت، و عرضه آن به افکار عمومی نه به عنوان قبول شکست که ایثاری پیامبرگونه، نه دشوار است و نه دور از ذهن. در این معادله کاسبکارانه دو وجهی مابین منافع قدرتهای خارجی و مصالح رژیم حاکم بر ایران، منافع ملی نه مجهول که عامل غایب است».
وی در مورد نقش مخالفان گفت: «کشورهای منطقه و فرامنطقهای در ارتباط با رفتارهای جمهوری اسلامی دارای سیاستهای مطالعه شدهاند. به منظور کاهش مخاطرات و هزینههای ناشی از رفتارهای جمهوری اسلامی، کشورهای همسایه سیاستها و رفتارهای کشورهای بزرگتر را در قبال جمهوری اسلامی رصد میکنند و در صورت لزوم تاثیرگذاری بر روند سیاستهای کشورهای مورد نر را هدف قرار میدهند. مثلا چنانچه اسراییل محتوای توافق احتمالی گروه 1+5 با ایران و یا انجام مذاکرات مستقیم مابین تهران و واشنگتن را بامصالح خود همسو نبیند، از اخلال در روند تلاشهای مقدماتی با توسل به قدرت رسانهها، تماسهای مستقیم سیاسی، لابی کردن و حتی ایجاد بحرانهای جانبی خودداری نخواهد کرد».
وی گفت: «برخلاف دولتهای همسایه، اپوزیسیون خارجی که بخشهایی از آن مدعی تشکیل دولت جانشین حاکمیت جمهوری اسلامی است تاکنون از پرداختن اصولی به چالشهایی که حاکمیت جمهوری اسلامی در داخل و خارج با آن روبهرو است غافل مانده است. موضوع جنگ، موضوع تحریمها، فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی و تلاش تهران برای دست یافتن به انرژی و یا بمب اتمی و یا هر دو، مذاکره با جامعه جهانی با هدف حفظ و یا واگذاری بخشی از چرخه سوخت، ادامه و یا دست کشیدن از غنی سازی اورانیوم، احتمال گردش نظام به راست و اعلام غنی سازی تا 60 درصد و یا برعکس، اتخاد تصمیم برای واگذاری اورانیوم 20 درصد غنی سازی شده و بحران در صنایع نفت، حمایت با مخالفت با ادامه کاهش صادرات نفت خام با هدف ضعیف تر ساختن رژیم و نزدیک ساختن شرایط فروپاشی و یا افزایش صادرات بهمنور کاهش فشارهای اقتصادی علیه مردم و دهها موضوع دیگر از جمله نمونه هایی است که اپوزسیون می تواند و باید نسبت به آنها مطالعه و اتخاذ موضع کند. در شرایطی که جمهوری اسلامی از بسیاری جهات به بن بست رسیده، اپوزیسیون می تواند و باید مسدود نگاه داشتن راه های خروج حاکمیت را از بن بست ها هدف قرار دهد. بحران اقتصادی کنونی ایران در حال تبدیل شدن به یک معضل امنیتی برای رژیم است. اپوزیسیون میتواند و باید در قبال روند کاهشی و یا افزایشی فرسایشی تحریم ها و گسترش احتمالی آن ها به ابعاد سیاسی مطالعه کرده و محدودیت فعالیت نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی در خارج و محدودیت نمایندگی های سیاسی خارجی را در تهران (توسعه الگوی بریتانیا و کانادا) هدف قرار دهد. تعدیل تحریم ها می تواند از راه تخفیف روانی ابعاد بحران، یافتنراه خروج از بن بست را برای رهبری جمهوری اسلامی فراهم سازد».
تقیزاده افزود: «جمهوری اسلامی علاوه بر سوء مدیریت اجرایی، از سوء مدیریت کلان و ضعف بینش راهبردی رد عرصه جهانی رنج می برد. بهره گیری نکردن از فرصت های فراهم آمده در سال 2003 (به بهانه پیمان شکنی و یا ناتوانی جامعه اروپا) در جهت یافتن راه های پیشبرد تدریجی و کم هزینهتر برنامه های اتمی ودر نتیجه رسیدن به شرایط جاری که طی آن تمامی اهرم های تاثیرگذار از اختیار جمهوری اسلامی خارج شده، نمونه ای است از نبودن درک دست نزد رهبران آن. رهبران جمهوری اسلامی تفاوت نبردهای موضعی و روند پیروزی و یا شکست نهایی در یک جنگ را به درستی درک نمیکنند. از دست دادن تاثیرگذارترین اهرمهای قدرت من جمله صادرات نفت که میتوانست روزی به عنوان یک سلاح مورد استفاده قرار گیرد، ولی امروز به نقطه ضعف بزرگ جمهوری اسلامی تبدیل شده نمونه ای است از این دست کوتهبینیها. ایستادگی محاسبه نشده و نامحدود در کنار رژیم اسد بدون داشتن قدرت تاثیرگذاری کافی نمونه دیگری است از داخل شدن بدون محسابه در نبردهای پراکگنده، احساس رضایت از پیروزهای موضعی بدون محاسبه سرنوشت نهایی جنگ. بر این نقطه ضعفها، اختلافهای داخلی نام را نیز میباید افزود. جمهوری اسلامی را میتوان ومیباید تمام مجامع جهانی تحت فشار قرار داد و از نقاط ضعف آن در جهت تقویت صدای مردمو طرح مطالبات آنها استفاده کرد».
وی در پایان گفت: «ادامه وضع موجود ایران با ادامه حاکمیت جمهوری اسلامی یا به مرگ گام به گام و یا انهدام کامل زیرساختهای شهری و اقتصادی کشور میانجامد. اپوزیسیون جمهوری اسلامی در این گذر تاریخی میتواند با قرار دادن مصالح ملی فراتر از منافع گروهی و از این راه متصل شدن به نارضایتی های داخلی در کنار انتظارات عمومی قرار گیرد. شکل دادن به پلتفورمای مشترک مانند دفاع از حقوق زندانیان سیاسی، توقف اعدامها، فراهم امدن شرایط برگزاری انتخابات آزاد که دارای جاذبههای داخلی و خارجی است تنها نقطه شروعی است برای شکل دادن به همگرایی آمرانی و تحقق هدف انتقال قدرت سیاسی از حاکمیت کنونی به مردم».
سومین و آخرین سخنران این پنل، جمشید اسدی بود که در سخنان خود گفت: «از روز گذشته از ستمی که به ایران رفته صحبت کردیم مثل ظلمی که بر هم میهنان کرد یا زنان میرود و من از این فرصت استفاده میکنم تا از ستم و ظلم دیگری بنام ظلم و ستم به اقتصاد نام ببرم. بسیاری باعث نگرانی است که کشوری که حکومتش با «اقتصاد مال خر است» بنیان گذاری شود و رئیس دولتش بگوید «خوشحالم که از اقتصاد نمی دانم» و اپوزیسیونش هم اقتصاد را در اولویت خود قرار نمیدهد. بی توجهی به مساله اقتصاد از اشکالات اپوزیسیون است. تمرکز بحث من بر تحریمهاست».
اسدی گفت: «کمر اقتصاد ایران، شکسته و بر زمین نشسته است، اما این شکستگی پیش از تحریم ها آغاز شد. برای دلسوزان و مهربانان که امروز به اسم میهن پرستی از تحریم و جنگ انتقاد میکنند و معتقدند این کشور ماست نگویید تحریم درست است باید بگویم کمر اقتصاد پیش از تحریمها شکست. زمانی که قرار داد یک میلیارد سیصد هزار دلاری به ترک تشریفات تعبیر شد و به سپاه پاسداران داده شد هنوز تحریمها اتفاق نیافتاده بود. 73 اسکله نامرئی قبل از تحریم ها بود مثل این میماند که لباس شخصی ها جلوی مردم می ایستند و با چماق می زنند در اقتصاد هم نقدینگی به این معناست که جلوی مردم می ایستند و پولشان را از جیبشان میزنند. تحریم ها مزید بر علت شده اما این اتفاقات قبل از تحریمها رخ داده است».
وی افزود: «طبیعی است که من با مرض و استبداد و .. تحریم مخالفام اما مثل تخلف رانندگی است وقتی پدری برای بچه اش کادویی گرفته تا او را شاد کند و برای رسیدن به منزل عجله داشته و چراغ قرمز را در می کند و پلیس او را جریمه میکند حالا از من بپرسید موافقید با جریمه؟ اگر بگوییم نه جریمه درست است یعنی از مهر پدر و فرزند گذشته ام اما اگر بگویم درست نیست یعنی تخلف را تایید کردهام ولی من معتقدم برای مجازات ایران باید تحریم کرد. جامعه بین المللی نشستی دارد، تفسیر می کند، تحریم کرد اما قطعنامهها را گفتند کاغذپاره، تحریم را کمک به رشد اقتصادی خواندند و خامنهای هم جنگ را به سخره گرفت اما من تعجب می کنم که اپوزیسیون را به سخره بگیرد. شورای امنیت شما را مجرم تشخیص داده، اخطار و فرصت داده اما به سخره گرفتند، تحریم را به سخره گرفتند و حالا که مساله جنگ پیش میآید میپرسید آیا با جنگ موافقید یا خیر؟ تحریم ها و فشارش همه ناشی از سیاستهای جمهوری اسلامی و بعد احمدینژاد است؛ در هر سال زمامداری احمدی نژاد یک تحریم علیه ایران اتفاق افتاد درصورتیکه اگر شورا ی امنیت و کشورهای بزرگ را مد نظر بگیریم و اقتصاد ما در هم شکست».
به گفته اسدی، «صنعت نفت ستون فقرات اقتصاد است اما تولید ما کمتر از پیش از انقلاب است. من جمهوری خواه هستم و انتقاد بسیار تندی به کارنامه سیاسی پیش از انقلاب دارد اما این امار است نه نتها در آمد سرانه کمتر است بلکه تولید نفت ما کمتر شده در حالیکه جمیعت افزوده شده تنها شانس بالا رفتن قیمت نفت است. نقدینگی مثل آب ریختن در آش برای مهمان بیشتر است که نه تغذیه و مزه گذشته را ندارد اما به هر کس یک پیاله خواهد رسید اما یک ربع بعد گرسنه خواهید بود. پول زیاد ایران مثل همان آب در آش است. چرا اقتصاد فروپاشید؟ آنچه کمتر رسانه ها به آن توجه میکنند جدای از دانسته های همه مسکن و فولاد و آهن و صنعت و نفت که به زمین نشسته، آنچه نمی دانید فروپاشی کسب و کار و سرمایه در ایران است؛ سرمایه دار مثل نویسنده است که احتیاج به آرامش دارد یا باید از خانه ای به دیگری فرار کند سرمایه داری هم احتاج به امنیت دارد به غیر از تحریم ها و زمزمه های جنگ باشد سرمایه دار فکر می کنید چه دلیلی برای سرمایه گذاری وجود دارد. وقتی صندوق ذخیره ارزی خالی است چه تضمینی وجود دارد که درآمد سرمایه دار در بانک را مصادره نکنند».
وی گفت: «یکی از دلایلی که ارزش ریال شتابان پائین آمده تبدیل ریال به دلار. بسیاری از ما تبعید شدیم و مهاجرت کردیم درنتیجه سریعترین شکل تبعید پول تبدیل ریال به دلار است. وقتی باید دلار بدهد یعنی سرمایه اش از ایران خارج شد. اگر در کشور سرمایه گذاری نشود وضع تولید و بیکاری و تورم مشخص است. مساله دوم سختی داد و ستد مالی در شبکه های بین المللی است. این شبکه ها بی مرز شده اند. مشکل اینجاست که جمهوری اسلامی الان در بسیاری از موراد مجبور شده نفت ما را وقتی می تواند صادر کند یا مجلانی بدهد یا نسیه بدهد که آمار صادرات بدهد در حالیکه پولی پرداخت نشده است. پس خریدار که حاکم پول باید باشد مخلص کسی می شود که پول می دهد. میگویند نفت به ما بدهید و در چنین و هند بگردید و ببینید چه می خواهید و چه نمی خواهید».
اسدی در پایان گفت: «پولی که کشور ما دارد باید آینده ساز شود به مرتب از بین میرود. ماهیت دوگانه کارهای استراتژیک نفت است. انرژی مساله اصلی رشد است. این یک ماهیت دوگانه دارد وقتی سرمایه گذاری هستید که احتیاج به نفت دارید و من اگر فروشنده باشم نگاه نمیکنید من دینم چه ملیت و جنسیت دارم اما اگر فکر کنم آینده کارخانه ام بر شماست اما اینده ای برای شما متصور نیستم سعی می کنم شما را جایگزین کنم. بسیاری از کشورها شروع کردند به تامین و جبرانش از کشورهای دیگر. آیا تحریم های اسلامی جمهوری اسلامی را به سازش با جامعه جهانی تن میدهد؟ بعید می دانم هیچ مساله ای نبوده که جمهوری اسلامی نشان دهد به دنبال مصالحه است. هیچ رژیم سیاسی در جهان فرو نمی افتد بلکه آن را فرو می اندازند. وقتی کسی قرار نیست جای او بنشیند می تواند ابدالدهر دوام بیاورد. مردم می گویند گرسته ایم به زندان می افتد، کارگر فتنه گر اقتصادی خوانده شده است. پول بسیار کم شده است. تنها پایگاه اجتماعی حکومت، مزدورهای هستند که می توانند تظاهرات را به هم بزنند و در قبالش پول بگیرند پس این پول نمی تواند به تمام شهروندان برسد و به کسی می دهند پایگاه اجتماعی شان را تقویت کند».
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.