|
دوشنبه 29 آبان ماه 1391 ـ 19 نوامبر 2012 |
سخنرانی های صبح یکشنبه
کاوه آهنگری: دموکراسی یک منش است
صبح یکشنبه، دومین و آخرین روز از کنفرانس پراگ با سخنرانی از پیش تعیینشده برخی حضار شروع شد.
در نخستین سخنرانی، کاوه آهنگری گفت: «اگر بخواهیم یکی از اشکالاتی که به تز انتخاباتی مطرح می شود را بیان کنیم باید به بعد معرفتی و بسترشناسی آن بپردازیم؛ زیرا تز انتخابات آزاد سنخیت کاملی با بستر ایران که رنگین کمانی و متفاوت از گونه های مختلف است، ندارد. نقطه حرکت من، قبول تکثر است. تکثر ویژگی ایران است پس شیوه اداره خود را می خواهد. هیچوقت به صراحت گفته نشده که سرزمین مشترک، اداره مشترک می خواهد. اداره مشترک در ایران معاصر اجرا نشده است. این اداره مشترک شاملیت و جامعیت دموکراسی را بیشتر خواهد کرد. اگر تنوع و رنگارنگی جامعه ایران را در نظر بگیریم، نمی توان به رای اکثریت معتقد بود و به نوع نوین دموکراسی پایبند بود، رای اکثریت به دیکتاتوری اکثریت خواهد انجامید. خصوصا در ایران که تجربه و تمرین دموکراسی را نداشته است. ما مهندسی سیاسی میخواهیم که احزاب و تشکل ها که پایه های اصلی دموکراسی هستند، وارد گفتگو شده و آن را تمرین کنند».
آهنگری افزود: «من بر اسم خاصی تاکیدی ندارم اما ویژگی خیلی مهم این است که با هم در گفتگو باشیم اما به شکل تشکیلاتی. نمیتوان به سیستم سیاسی توجه کنی اما به تشکیلات نیاندیشی. بحث کم کردن نقش افراد نیست اما در وضعیت بحرانی امروز ایران تنها یک راه وجود دارد که باید برخورد تشکیلاتی عمیقی کرد. وقتی در ایران شیعه و سنی داریم، همیشه سنی به خاطر اکثریت شیعه حذف می شود. مساله مهم دیگر، بالانس قدرت است. وقتی به آرای عمومی مراجعه می کنید بالانس قدرت را از بین می بریم. قدرت نه فقط به معنای وزیر بودن یک کرد است، بلکه ایران یک مکانیزمی است که باید تمام طبقاتش امکان و شانس تولید و بازتولید سیاسی اجتماعی و فرهنگی را داشته باشد تا این قطعات با هم یک تولید ملی داشته باشند؛ اما این را در ایران نمی بینیم و نه به لحاظ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بالانسی را شاهد نیستیم».
وی گفت: «مساله دوم مراجعه به آرای عمومی برای حل و فصل مشکلات است. وقتی احزاب و گروه ها وارد گفتگو میشوند اگر به نتیجه نرسند، مشکلات را می نویسند و به رای عمومی میگذارند اما ما این را نداریم. این نوع عنوان کردن انتخابات آزاد نشان از عدم برخورد تشکیلاتی با بحران سیاسی ایران است. من با عنوان شخصی به این کنفرانس دعوت شدهام نه با عنوان عضو رهبری حزب دمکرات کردستان یعنی به نوعی اتمیزه کردن جریانات سیاسی. ایران در شرایطی هست که به لحاظ بین المللی و داخلی نیاز به برخورد تشکیلاتی دارد. راه حل انتخاب یک فعل است و نمی تواند استراتژی باشد بلکه استراتژی باید دمکراسی باشد. دمکراسی ظرفی است که امکان و شانس آزادانه و برابر را برای تمامی اعضای جامعه فراهم می کند و بیشتر از این هم برای ایران قبول ندارم. یک ایران بیشتر در جهان نداریم پس باید فرم سیستم و مدل خاص خودش هم ایجاد شود. سقوط رژیم و هر نوع انتخاب آزادانه دیگری منجر به دموکراسی نمی شود زیرا دموکراسی منش است. ما مشکل در منش داریم. ما چون دمکرات نیستیم متحد نمی شویم در حالیکه این اتحاد بوجود نمی آید برای دمکراسی تا وقتی که در درون ما این دموکراسی بوجود نیاید».
مجید محمدی: تشکیل اتاق فکر
مجید محمدی، دومین سخنران صبح یکشنبه بود. وی گفت: «همان طور که جمهوری اسلامی در داخل کشور به دلیل بحران اعتماد مبتنی بر امپراتوری دروغ و تقلب است و بحران اعتماد در میان مردم دارد، اپوزیسیون هم دچار این بحران اعتماد، اما از نوعی دیگر است. بحران اعتماد یکی از بزرگ ترین مشکلات مخالفان برای بسیج مردم و کسانی است که در داخل کشور ناراضیاند. اعتماد صرفا با مخالفت با نظام سیاسی موجود به دست نمیآید. به نظر من دوره حاضر، دیگر زمان اینکه یک خمینی سوار بر هواپیما وارد ایران شود به سر آمده است».
محمدی گفت: «روشنترین و اجراییترین وجه برنامه اپوزیسیون برای جلب اعتماد مردم، ایدئولوژی یا وجه سیاسی بدیل نیست. چون در این زمینه همه چیز عرضه شده و چیز بدیلی نمانده است. آنچه که ملموس است و می تواند به جامعه ایران عرضه شود، پالیسی است. ما به مجموعهای از سیاستهای اداره کشور در حیطههای مختلف نیاز داریم که میتواند باعث تغییر گفتمان در میان گروهها و گفتوگوی آنان باشد. مردم زمانی که صحبت از مطالبات آنها میکنید، میگویند که برنامه اپوزیسیون برای زندگی واقعی ما چیست؟ این یعنی آنکه سیاستهای اپوزیسیون چه تاثیری روی زندگی روزانه و روزمره مردم خواهد داشت. امروز نیاز به این داریم که به جای نوعی کنش سیاسی سنتی مبتنی برهویت و ایدئولوژی، کنشهای سیاسی را موضوع محور کنیم. اگر سیاستمحوری به عنوان محور اصلی مطرح شود، پروژههای خاصی از دل این مساله به وجود خواهد آمد که میتواند باعث فعالیتهای بیشتر اپوزیسیون باشد. چون اپوزیسیون نیاز به مجموعهای پروژه دارد. این پروژهها که با کار کارشناسی هم به وجود آمدهاند، میتواند افرادی از گرایشها و ایدئولوژیهای مختلف را کنار هم قرار دهند».
وی افزود: «مراحل این فعالیت بدین شکل خواهد بود که ابتدا گروهی سی یا چهل نفره که در حیطههای کارشناسی فعالیت دارند و میتوانند در یک موضوع متمرکز باشند، تشکیل میشوند. ما امروز ظرفیت مالی و اجرایی تشکیل اتاق فکر را کم داریم، اما این سیاستها می تواند در نهایت منجر به تشکیل اتاق فکر شود. بدون اینکه جهت گیری ایدئولوژیک نقش چندانی داشته باشد، می تواند نقش پوششی برای اپوزیسیون فراهم کند. متون برآمده از اتاق فکر میتواند در اختیار گروههای سیاسی قرار بگیرد و مجموعه اینها ما را از سیاست هویت محور یا ایدئولوژیک محور دور و به سیاستبرنامه محور نزدیک می کند. آنگاه به جای بحث بر سر موضوعاتی که رابطهای با زندگی روزمره مردم ندارد، درباره مسایلی میتوان حرف زد که با مسایل روز مردم در ارتباط است».
محسن خاتمی: خطر جنگ وجود دارد
محسن خاتمی در سومین سخنرانی صبح یکشنبه گفت: «با وجود آنکه خطر وقوع جنگ میان ایران با غرب و اسراییل بسیار زیاد است، اپوزیسیون جمهوری اسلامی به این مساله به عنوان یک خطر جدی نگاه نمیکند. اپوزسیون مایل نیست که جنگ و صدمات مالی و جانی بسیار زیاد ناشی از آن را تصور کند. چون این مساله برای همه فاجعه است. جنگ جمهوری اسلامی و عراق، در ذهن همه ما وجود دارد و مایل نیستیم جنگی به مراتب سنگینتر از آن را در ذهن تصور کنیم».
وی افزود: «درباره ایران خطر دو نوع جنگ وجود دارد: جنگ بین کشورهای غربی و اسراییل با ایران و جنگ بین کشوهای مسلمان و بروز جنگ میان شیعه و سنی. یکی از دلایل بروز جنگ، در تصمیم رژیم برای به دست آوردن سلاح هستهای نهفته است. هدف تمام سیاست خارجی جمهوری اسلامی، برقراری خلافت شیعه است و تصور میکند که برای این کار به سلاح هستهای نیاز دارد. اگر خامنهای و اطرافیانش تلاش برای رسیدن به بمب را ادامه دهند، وقوع جنگ حتمی است و مقصر این مساله نیز خود خامنهای است. خطر دیگر برای بروز جنگ، سیاست استعماری کشورهای غربی است. اما جمهوری اسلامی همواره آتش بیار این معرکه بوده و در تنور این جنگ دمیده است. سیاستهای جمهوری اسلامی، کشور را در شرایطی قرار می دهد که دنیا در برابر جنگ مقابل ایران بی تفاوت باشد».
خاتمی گفت: «شکل جنگ در صورت شیعه و سنی، در ابعاد وسیع رخ خواهد داد و تعداد زیادی از کشورهای اسلامی را با خود درگیر خواهد کرد. در این صورت صنایع جنگی کشورهای غرب و شرق به کار خواهد افتاد و تمام پولهای ملل ساکن در منطقه به دنبال سلاح جنگی خواهد رفت. مسبب این جنگ هم جمهوری اسلامی است که رژیم سوریه را مورد حمایت همه جانبه قرار داده است. از اشاره به خرابکاری در یمن و کویت و لبنان و … نیز میگذریم».
خاتمی در پایان گفت: «اگر از این مقدمه عبور کرده و قبول کنیم دیر یا زود احتمال بروز جنگ وجود دارد، وطیفه اپوزیسیون است که این مساله را مدنظر قرار دهد. آسانگیری است که بدون توجه به سیاستهای جمهوری اسلامی، اعلام کنیم در صورت بروز جنگ ما در جبهه جمهوری اسلامی و برای استقلال ایران خواهم جنگید. این مساله هیچ ارتباطی به منافع و استقلال ایران ندارد. این افراد، این مساله این را در نظر نمیگیرند که ایران با جمهوری اسلامی یکی نیست. نابود کردن اقتصادی و اجتماعی و ناامنی و … شیوه این حکومت است. ما اینجا باید بتوانیم ضمن مخالفت با هر جنگی علیه ایران، از حالا مردم را به حالت دفاعی وارد کنیم. به آنها رهنمودهای لازم را بدهیم، و برنامهریزیهای لازم را برای حالت دفاعی انجام دهیم».
علیرضا نوریزاده: ایران و روندهای سیاسی جاری در منطقه
علیرضا نوریزاده در چهارمین سخنرانی گفت: «میخواهیم به دومینوی جدیدی که در خاورمیانه بر اساس تقسیم جدیدی سیاسی جغرافیایی ایجاد شده، به شکل خلاصه نگاهی داشته باشیم؛ که در این میان نقش امیر قطر و کمکهای مالیاش برجسته است اما جمهوری اسلامی ذوق زده فکر کرد تحولات دنیای عرب امتداد انقلاب است و در اولین قدم هم ورشکستههای اخوان مسلمین به جمهوری اسلامی رفتند که پرچم اسلام ناب بالا میرود و پول گرفتند. اما وقتی در میدان تحریر شعارهای ضد شیعه اوج گرفت و برخورد مرسی را با خود دیدند متوجه شدند بازی دیگری در جریان است و همین طور وقتی آتش به سوریه آمد فهمیدند طرح اسلام کرواتی سنی در برابر اسلام ناب محمدی شیعی در منطقه قرار گرفته است و اوباما هم به شدت دنبال همین طرح است و از شواهدش می توان به بیرون کردن تاثیربرانگیز حسنی مبارک اشاره کرد. همان بساط را در پاکستان دیدیم؛ اسلام به اسلام بن لادن تبدیل شد. آمریکا امروز که سفیرش در لیبی کشته شد به خود آمد که چه می توانست بکند اما جنبش های آزادمنش را به آغوش اسلامیها هل داده و آنها را تقویت کردند. راشد غنوشی 25 سال در لندن آرزویش یکبار دیدار از تونس قبل از مرگش بود اما امروز حاکم تونس شد؛ کشوری مدرن با جامعه مدنی قدرتمند و زنان آزاده».
نوریزاده گفت: «آقای مرسی در مصر سیاستی به کار برد که آنجا را اخوانستان کرد. به جای این که اخوان جزئی از حاکمیت باشند شد اخوانستان. کشوری بنام قطر بازی زشتی در جریان اپوزیسیون سوریه انجام داد که من شاهد آن بودم. قطر نزدیکترین روابط را با اسرائیل دارد؛ اسرائیل و قطر دفتر نمایندگی در کشور هم داشتند و نخست وزیرها در رفت و آمد بودند. چطور این قطر که بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا بعد از آمریکا است می شود حامی حماس و حرکت های اسلامی؟ روحیه عظمتطلبی یکی از دلایل آن است که کویت در دهه هفتاد هم همین روحیه را داشت و در دعوای شوروی چین و پادرمیانی کرد. امروز قطر که گاز و پول دارد می خواهد نقش های بزرگ بازی می کند. اما فراتر این قطر اجرای سیاستی را دارد که پشت آن امریکا و اسرائیل به نوعی بلسینگ آنهاست. این سیاست تقسیم منطقه بر مبنای نژادی است».
وی افزود: «در مورد حماس می گویند قطر آمد که حماس را از ایران جدا کند. یک سیاست تلخی در حال اجراست. شورای ملی سوریه از نخبگان و بهترین فرزندان جامعه سوریه بودند از دکتر برهان و جورج و باسط و … کرد و عرب و مسیحی و درزیی و علوی همه بودند. چرا شورا جلو نرفت زیرا در شورا اخوان مسلمین سلطه کامل نداشتند و ترکیه به نوعی بعد قطر به شدت جلوی کمک به شورا را گرفته بودند در نتیجه شورا فلج شد. کلینتون گفت شورا نمایندگی ندارد و ضربه نهایی را زد. طرح ریاض سیف را برای ایجاد اتحاد موقت گفت تصویب کنید و شورا قبول کرد و از اعضا 250 به 400 رسید و تنوع بیشتر شد و ترکیب کامل انسانی شد. جورج صبرای مسیحی رئیس شد و قرار بود طرح ائتلاف اتفاق بیافتد که امیر قطر وارد بازی شد. دولت سوریه 900 میلیون دلار پولش را ضبط کردیم این پول آزاد می شود اما به آن شرط که معاذ الخطیب رئیس شود. تهدید کردند در غیر این صورت از کمک مالی خبری نیست».
وی در پایان گفت: «این تجربه تلخ باید درسی برای ما باشد اگر فردا در ایران زمینه هر حرکتی ایجاد شد تردیدی نکنید شیخ حمدها پیدا میشوند. ما نه پول داریم و نه امکانات. اگر به روز واقعه برسیم دسته چک ها رسید چه باید کرد. میخواهیم یک تلویزیون راه بیاندازیم که امیدوارم راه بیافتد اما باز هم چاره نیست و باید به دعواهای خودمان بیاندیشیم و به مرحله هایی بیاندیشیم که در آن مراحل چه باید کرد».
محمدجواد اکبرین: مسئوليتِ سياسى، مدنى و اخلاقى اپوزيسيون
نوشته شده در نوامبر 18, 2012
محمدجواد اکبرین در سخنرانی ششم صبح یکشنبه گفت: «ما وقتى درباره انتخابات آزاد و ساير كنش ها يا واكنش هاى سياسى بحث مى كنيم ناشى از مسئوليتى سياسى است كه در شرايط فقدان حكومت دموكراتيك براى خود تعريف مى كنيم با اين پيش فرض كه دموكراسى خواهى مى تواند كشور را از بحران سياسى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و حتى روانى موجود نجات دهد و ما خود را مسئول مى دانيم كه براى رسيدن به دموكراسى به يك همگرايى برسيم. حالا در شرايطى كه تنش در منطقه و مسئله جنگ، همواره به عنوان يك احتمال ناگوار مطرح مى شود و به دلايلى كه خواهم شمرد اصلا احتمال كمرنگى نيست يادآورى مسئوليت هاى سياسى، مدنى و اخلاقى، ضرورى تر از هميشه است و توجه به آموزش امنيت جانى و اقتصادى شهروندان در صورت وقوع جنگ نخستين وظيفه مدنى و اخلاقى ماست، در شرايطى كه اسرائيل بارها مانور شهرى آموزش زيست در شرايط جنگ برگزار كرده، هيچ اتفاقى در اين سوى ماجرا نيفتاده و اين حاصل اغفال حكومت و غفلت ما در يك پيوند ناخواسته است».
وی افزود: «نگرانى دورافتادن از واقع بينى بخشى از مسئوليت سياسى و اخلاقى ماست. برخى با اين مقدمه كه شعارهاى دينى حاكمان و ادعاى مقاومت در برابر فشارها حقيقتِ اعتقادى ندارد به اين نتيجه مى رسند كه در صورت فشارها براى بقاى خودشان عقب نشينى خواهند كرد و وارد مذاكره با غرب خواهند شد و شرايط تغيير خواهد كرد، در حالى كه وجه ايدئولوژيك ماجرا كمرنگ تلقى مى شود. در حالى كه مبانى ايدئولوژيك رهبر جمهورى اسلامى روشن به نظر مى رسد، اما ما به جاى اينكه به سيره و مسير شخص او نگاه كنيم به احتمالات و برداشت ها و حتى خبرهاى ناموثق حساب باز مى كنيم».
اکبرین گفت: «آقاى خامنه اى هم نظر فقهى اش روشن است هم منظر سياسى اش؛ رهبر جمهورى اسلامى،در مبناى فقهى بر خلاف ديگر فقيهان، قائل به جهاد ابتدايى است يعنى اگر بقيه فقيهان مى گويند فقط جنگ دفاعى جايز است و شيعه تا قبل از ظهور امام دوازدهم، حق شروع جنگ ندارد آقاى خامنه اى مى گويد علاوه بر جنگ دفاعى، شروع جنگ هم جايز و مشروع است. به لحاظ پروژه سياسى در برابر غرب، او در سال 1379، يعنى 12 سال پيش و در اوج دولت خاتمى، در سخنرانى معروفى كه دستور توقيف مطبوعات را در آن صادر كرد، به صراحت گفت كه اگر دشمن بيشتر فشار بياورد در ايران صلح امام حسن اتفاق نخواهد افتاد بلكه حادثه كربلا تكرار خواهد شد، در ماه هاى اخير هم گفتند ما در شرايط بدر و خيبر (از جنگ هاى صدر اسلام) هستيم، پس تكليف نظرى او در مسئله جنگ، روشن تر از تكليف عملى جهان در برابر ايران است».
وی در پایان گفت: «در اين شرايط، به نظر مى رسد اين چهار نكته، در صدرِ مسئوليت همزمانِ سياسى، مدنى و اخلاقى اپوزيسيون باشد: آموزش شهروندان در آمادگى براى جنگ، مذاكره مستمر و همه جانبه با غرب از سوى نهادهاى مدنى و سياسى، مفاهمه با نيروهاى خواهان تحول در داخل كشور و استفاده از تجارب تغيير در خاورميانه و واقع بينى و اظهارات مستند درباره بهار عربى. تقليل موضوع دستاوردها و دولت هاى برآمده از بهار عربى به چيزهايى مثل ثروت امير قطر، همان قدر معتبر است كه جمهورى اسلامى تمام تلاش هاى ما را به انجام سفارش هاى مالى موساد و سيا تقليل مى دهد».
گلاله شرفکندی: بررسی موانع مشارکت گسترده زنان درفعالیتهای سیاسی
گلاله شرفکندی در هفتمین سخنرانی به موضوع زنان پرداخته و گفت: «مساله برابری جنسیتی هیچ زمانی مساله اصلی کسی نبوده و به رسمیت شناخته نشده است در نتیجه همیشه سوسیالیسم و دمکراسی و بعد مسائل ملی مطرح بود و گفته شد زمانی که آزاد شدیم مساله زنان را حل خواهیم کرد. جنس گفتمان سیاسی در خاورمیانه مردانه است، کلمات مردانه بوده و گفتمانی به اسم زنان نداریم. اگر خانمی وارد این عرصه می شود باز هم گفتمان مردانه را انتخاب میکند. باید سیاه مشق بزند تا گفتمانی را در آینده خلق کند».
وی افزود: «مساله برابری دغدغه کدامیک از شماست؟ امروز مساله تبعیض جنسیتی یکی از اتفاقات مهم در ایران است. من سیاسی ام و عضو کادر رهبری حزب دمکرات کردستان ام اما اینجا بحث زنان را می گردانم. ارجحیت برای من زنان است اما آیا جامعه سیاسی هم چنین تصوری دارد؟ در دو روز این کنفرانس گفته شد که 25 درصد شرکت کنندگان زنان هستند و رئیس جلسهها را از زنان انتخاب کردند. در کدامیک از این میزگردها ها زنان نظر اصلی دادند؟».
شرفکندی گفت: «با ذهنیت سیال اگر بنگریم از توانایی زنان میگویید و معتقدید توانایی سیاسی زنان به علت نداشتن تجربه زیاد نیست. اما دلیل آنجاست که زنان از تجربیات سیاسی خاطره خوشایندی ندارند، بعد از انقلاب با زنان چه کردیم؟ مشکل دوم عدم اعتماد به گفتمان سیاسی است. سیاست گریزی زنان مساله بعدی است که زنان خود را فعال حقوق بشر معرفی میکنند. پیروی زنان از مردان در رفتار یا باورهای سیاسی و خوانده شدن زنان بر اساس مردانشان از معضلات زنان است به طوری که من به اسم همسر برادر عموی خود شناخته میشوم. من به شرفکندی بودن افتخار می کنم اما گلاله هستم. با توجه به این که موانع مشارکت سیاسی زنان بعد جهانی داشته و مختص به ایران نیست؛ محافظه کاری زنان از نظر سیاسی مورد بعدی است. سیاست قمار بزرگی است و زنان به راحتی وارد این قمار نمی شوند».
وی افزود: «حواله دادن مسائل مورد توجه زنان به قلمرو مسائل خانوادگی نکته مهمی است که وقتی به حقوق زنان میرسد از آنجا که هزینه زیادی باید پرداخت شود مسائل خانوادگی مطرح میشود. مشکلات امثال من مضاعف است زیرا علاوه بر زن بودن کرد هم هستم در نیتجه من دچار دو تبعیض شدم یکبار هویت من به عنوان زن مورد تبعیض واقع میشود و یکبار به عنوان تهرانی و فارس نبودن. خواست های من جنس دیگری و مبنی بر در آمیختگی هویت زنانگی و هویت ملی است.
شرفکندی در پایان گفت: «راهکارهایی که برای مشارکت سیاسی زنان مطرح میکنم عبارت است از اعتماد سازی عملی به طوری که از شعار پرهیز کنیم. مکانیزم تبعیض مثبت اما نه برای داشتن سیاهی لشکر. درصد قائل شدن مهم است اما نه این که سیاه لشکر باشد. شعارها و ارجحیت دادن به مساله برابری و رفع تبعیض، از حاشیه در آوردن مشارکت سیاسی زنان، تخصیص وقت و نیروی کافی جهت تسهیل حضور، مشارکت زنان در زمینه های اصلی، پرهیز از قیومیت گرایی که نگویید بیچاره زنان و کردها که این بدترین حالت است که من نتوانم با شما همکاری کنم،حضور مردان در زمینه برابری جنسیتی، پرهیز از کلی گویی به طوری که به من نگویید کنوانسیون حقوق بشر و امثال آن، من مشخصا جزئیات می خواهم هر وقت توانستید جزئیات را بگنجانید می بینید زنان خودشان خواهند آمد».
حسین علیزاده: موج چهارم دموکراسی در خاورمیانه
حسین علیزاده به عنوان هشتمین سخنران، گفت: «ناظران سیاسی برای تحلیل تحولات خاورمیانه، نقطه آغاز حرکت را تحولات تونس در نظر میگیرند. اما واقعیت این است که تحولات خاورمیانه از سال 2009 و ایران آغاز شد. یک خاورمیانه جدید آغاز شده است. اما نکته آن است که اکنون آنها در بهار عربی هستند و ما در زمستان ایرانی. به غیر از ترکیه و اسراییل، کل منطقه خاورمیانه از نوع دیکتاتوری بودند و در این میان دیکتاتوری دینی که ما در ایران دچار آن هستیم، بدترین نوع دیکتاتوری در شکل دینی است. باید توجه کرد که اعتراضها در خاورمیانه در کشورهایی رخ داده که حکومتهای پادشاهی یا جمهوری داشتند رخ داده و تغییرات در کشورهای با نوع حکومت جمهوری بوده است».
علیزاده گفت: «در این میان بهار عربی و اعتراضهای ایران تشابهاتی وجود دارد. در هر دو مورد، شاهد رویارویی مردم با حاکمان بودیم، در هر دو رویکرد مردم به دموکراسی و حقوق بشر بود ودر هر دو مقابله با سانسور اجتماعی از طریق شبکه های اجتماعی انجام شد، فیسبوک وتوییتر و … ببینید که بسیاری از اتفاقات در این کشورها از طریق فیسبوک رخ داد. نکته بعدی آن است که میرحسین موسوی، در آغاز بهار عربی گفته بود که دامنه شعار مردم در ایران به مصر و شعار «الشعب یرید اسقاط نظام» رسیده است. باراک اوباما هم در پیامی گفته بود نیروهای امید در میدان تحریر قاهره، ابتدا در تهران دیده شد».
وی افزود: «نکته آن است که در ابتدای بهار عربی، این تحولات ایران بود که روی کشورهای عرب اثر گذاشت، در حال حاضر اما این تحولات و اتفاقهایی که در کشورهای عربی رخ داده روی ایران تاثیر میگذارند. برای همین بود که برای ما ایرانیها این سوال مطرح شد که چرا «تونس تونست، اما ما نتونستیم»».
علیزاده در پایان گفت: «باید توجه کنیم که ما در ایران چهار موج دموکراسیخواهی داشتهایم: مشروطه، ملی شدن نفت، انقلاب، انتخابات 88. پیش از این هانتیگتون هم در کتاب موج سوم دموکراسی خود، به بررسی موجهای مختلف دموکراسی در جهان پرداخته و سه موج را شناسایی کرده است. اکنون میتوان گفت که موج چهارم دموکراسی در خاورمیانه آغاز شه است. نکته جالب آن است که ایران اکنون در دو موج دموکراسی است: موج چهارم دموکراسی خواهی در خاوریمانه و موج چهارم دموکراسی در ایران. این دو موج تحول خواهی با هم منطبق شده است. اکنون و با این شرایط ما یک راه بیشتر نداریم: اتحاد برای دموکراسی».
نسرین محمدی: جامعه یارسان، سازمان سیاسی تشکیل داده
نسرین محمدی در نهمین و آخرین سخنرانی صبح یکشنبه گفت: «من به نمایندگی از جامعه یارسان در این کنفرانس حضور دارم و پیام زن یارسان را به کنفرانس پراگ میرسانم. یارسانها از کردهای اهل حق هستند. اما ما باید به نقطه واحد و سرزمین مشترکی که داریم، بیشتر فکر کنیم. بسیار گفته شده که ما کردها تجزیه طلبیم. من از طرف خودم و سازمان رهبری یارسان اعلام میکنیم که ما نه تجزیهطلبی کردستان را میخواهیم و نه مایلیم از ایران جدا شویم. ما خواستار حقوق خود و حاکمیت بر سرنوشت خودمان هستیم. فرهنگ ما در سیستم جمهوری اسلامی از میان رفته و بسیاری حتی نمیتوانند به زبان کردی صحبت کنند یا بنویسند».
محمدی گفت: «من امروز پیام زن یارسان را برای کنفرانس پراگ میخوانم. به نام جامعه یارسان، به خصوص جامعه زنان تحت ستم برای شرکت این بنده در گردهمایی تشکر کنم. من به نمایندگی از زنانی صحبت میکنم که زمانی پرچمدار آزادی بودند، اما شرایط استبداد و فرهنگ بیگانه ما را به شرایطی رساند که زن یارسانی، از حقوق خود محروم مانده است. زن یارسانی 900 سال پیش در تصمیم گیریها نقش داشتند. 750 سال پیش زنان دارای نقشهای اساسی در تصمیم گیریها بودند. اما به دنبال حکومت بیگانه بر ایران، و در نظامی مردسالار، این حقوق از میان رفته است. در 33 سالی که از حکومت ننگین جمهوری اسلامی میگذرد، زنان دارای هیچ حقی نیستند. در طول سالهای گذشته اعمال خشونت و تضییع حقوق زنان، به شکلهای مختلف ادامه داشته است. انواع قتلهای ناموسی، ضرب و شتم همسر، ازار جنسی و … از جمله مواردی است که جایگاه زنان را در سطوح مختلف اجتماعی و سیاسی کم کرده است. اکنون زنان در ایران نقششان در رابطه با وفاداری نسبت به شوهر، پدر یا هر مردی که سرپرستی آنان را بر عهده دارد، تعریف میشود. زنان اساسا تنها در چهارچوبی میتوانند آزاد باشند که مرد برایشان معین میکند».
وی افزود: «با انقلاب 57 جایگاه اجتماعی زنان هر روز کمتر از دیروز شد. با تغییر قوانین مختلف از جمله قانون اساسی و قوانین قضایی، جایگاه اجتماعی زن به گونهای پایین آمد که زن صرفا به ابزاری برای تامین خواستههای مرد تامین شد. از سوی دیگر حکومت این محدود کردن زنان را در لفافه دین پیچید و به این ترتیب هرگونه خواست آزادی برای زن را مخالف امنیت ملی و دین معرفی کرد. با حاکم بودن این فرهنگ، برای بسیاری از مردان اینکه زن به عنوان شهروند درجه دو تلقی شود، امری عادی است. بسیاری نگه داشتن زن در چهارچوب خانه را امری عادی تلقی کردند و برای زنان مسالهای به غیر از رسیدگی به امور خانه و زاد و ولد متصور نمیشوند».
محمدی در پایان گفت: «نسبت زنانی که این قوانین ضد زن را میپذیرند، چندان هم از مردان کمتر نیست. بنابراین مردان پیش از آن که عامل اصلی خشونت علیه زنان باشند، خود قربانی این سیستم هستند. اگر بخواهیم در فردای ایران آزاد، همه با هم شرکت کنیم، باید همه ملیتها و گروهها را در این امر شریک سازیم. جامعه یارسان خارج از کشور سازمان سیاسی خود را تشکیل داده و دیگر اجازه نخواهد داد که درباره سرنوشت آنها بدون حضور خودشان تصمیم گیری شود. از تک تک شما درخواست داریم که در مسایلی که درباره ایران است، ما را هم در ایران ببینید. امیدواریم در ایران آزاد و در کنار ملیتهای مختلف با هم زندگی کنیم».
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.