|
چهارشنبه 10 آبان ماه 1391 ـ 31 اکتبر 2011 |
با کمی هوشمندی میشود حدس زد که بازی خطرناکی آغاز شده است
گفتگو با عباس امیرانتظام
مطلب رسيده از طريق ای ميل
يادداشت: با درود فراوان و آرزوی توفیق برای همه آنانی که دغدغه وطن در دل دارند، لازم میدانم پیش از ارسال پاسخهای کوتاهم به سؤالات مطرح شده از عزیزان بخواهم که با توجه به بیماری اخیر و وضعیت جسمانی شکنندهام قادر به ارائه نظرات تحلیلی، آنگونه که در ذهن دارم و به لحاظ کمی و کیفی مطلوبم
میباشد، نمیباشم و لذا امیدوارم بین خطوط پاسخهایم قابل خواندن و احیاناً مورد قبول عزیزان باشد.
پرسش: تحلیل شما از وضعیت امروز ایران چیست؟ فکر میکنید بزرگترین چالشها و در عین حال فرصتهایی که پیشروی کشورمان قرار دارند چه هستند؟
پاسخ: ایجاد حس علاقه و مسئولیت و تقویت آن در دل هر ایرانی نسبت به منافع کشور و قرار دادن آن در اولویت کامل به طوری که هیچ هدفی بالاتر از حفظ و حراست از آنچه متعلق به این آب و خاک و فرهنگ این مردم است قرار نگیرد. البته باور این اولویت و تائید ضرورت آن پیششرط ترسیم هرگونه شکل دهی به آن است.
پرسش: راه حل مسائل و مشکلات کنونی را در چه میدانید؟ چشمانداز ایران را چگونه ترسیم میکنید؟
پاسخ: کاملاً طبیعی است که با توجه به شرایط حاکم بر کشور چشمانداز فعلی تا حد بسیار زیادی مبهم و ناامیدکننده به نظر آید. لیکن چنانچه حس هر مسئولیت و وطندوستی در ذهن و دل هر تصمیم گیرندهای ملموس و تقویت گردد. هر تصمیمی که گرفته شود نمیتواند جز در حول حفظ منافع ملی و میهنی شکل گیرد. بنابراین با انجام تحلیلی صحیح و واقعبینانه از جایگاه کشور ما در دهکده جهانی، و با توجه به امکانات و منابع بالفعل و بالقوهای که دارد، و با اتخاذ سیاستی مبنی بر همزیستی صلحآمیز و تعامل با سایر کشورها براساس پذیرش واقعیتهای جهان آنگونه که هست، شاید بتوان در بلند مدت
جبران گذشتهها را نمود، البته اگر عزم ملی و تصمیم راسخ در جهت ساختن فرداهای بهتر با بردباری و طاقت لازم به اندازه کافی توأم گردد.
پرسش: خطر حمله نظامی به علت ادامه برنامه اتمی یکی از تهدیدهای اصلی برخی دولتها علیه ایران است. نظر شما در این خصوص چیست؟
پاسخ: حمله نظامی میتواند به عنوان یک گزینه در مناقشات سیاسی و در جهت حل نهایی اختلاف بین طرفین دعوا، چه برابر باشند و چه نابرابر، همواره در نظر گرفته شود. اما در رویارویی با ایران به نظر اینجانب بعید به نظر میرسد که طرفهای مقابل این گزینه را برای حل نهایی مسئله به صلاح خود دانند زیرا سنگینی بار مسئولیتی که عواقب این عمل در بر خواهد داشت برای بسیاری که سودای این ماجراجویایی های سیاسی را در سر دارند از پیش تا حدی قابل تخمین و پیشبینی میباشد! کشور ایران تجربه تلخ جنگ تحمیلی هشت ساله را با عراق و حامیانش پشتسر گذرانده است. لذا آنچه باید به عنوان اثرات پلید جنگ بر یک سرزمین توسط ساکنانش و سایرین تجربه شود، انجام گردیده است. اگر آنانی که این گزینه را در ذهن سبک و سنگین مینمایند بتوانند قبل از تصمیمگیری نهایی فاکتورهای لازم را در نظر بگیرند، و مثلاً قادر به تمیز دادن تفاوتهای کشور ما با کشورهایی چون افغانستان، عراق و... بوده و پیش و پس از آنکه کارنامه عملکرد خود را در سرزمینهای مختلف مرور کرده و از خود بپرسند به واقع به دنبال تحقق کدامین منفعت ملی هستند، شاید در اتخاذ تصمیم نهایی دوبار بیاندیشند!! اگر درایتی وجود داشته باشد کسانی که سودای جنگ در سر میپرورانند با تحلیل نتایج حاصله از هر رویارویی و بررسی بازتابهای داخلی و خارجی هر یک از آنان و نهایتاً قضاوتهای به ثبت رسیده تاریخی باید مسئولیت پاسخگویی به ملت خود و به جهان را پذیرا باشند.
پرسش: تحریمهای بینالمللی شرایط دشواری را همزمان پیشروی حکومت جمهوری اسلامی و جامعه ایران قرار دادهاند. این تحریمها را چطور ارزیابی میکنید؟
پاسخ: بزرگ نمایی غیرواقعی و غیرمنصفانه موضوع «ایران هستهای» در دیدگاه جهانی میتواند توجیه قابل قبولی برای کشورهایی باشد که در تقابل با ایران و در راستای دستیابی به اهداف و منافع خود، مترصد فرصتی بودهاند تا به کارگیری تحریمها را بهترین وسیله برای نیل به هدف خود قرار دهند. اما علت و معلول را هر چه بوده و هست به کناری بگذاریم زیرا واقعیت تلخ این است که این تحریمها، آهسته ولی پیوسته به طور جدی تدریجاً اعمال گردیده و شرایط نابهنجار و غیر عادلانهای را برای کشور و ملت ایران به وجود آوردهاند. به نظر اینجانب این تحریمها شاید در ابتدا خیلی جدی گرفته نمیشد ولی با کمی هوشمندی میتوانست حدس زد که بازی خطرناک آغاز گردیده است. در طول زمان ادامه و تکرار عملها و عکسالعملها چهره واقعی و تلخ حکم غیرضروری و غیرمنصفانه حکام را در ایران واضح و واضحتر کرده و اثرات سوء آن در روند جاری جامعه نمایانتر گردیده است. وضعیت فعلی اجتماعی که نشأت گرفته از شرایط ناگوار اقتصادی و موقعیت سیاسی کشور میباشد روزبهروز فاجعهآمیز نیز میگردد. آنچه از مشاهده نحوه گذران زندگیبخش عظیمی از آحاد ملت به دست میآید نشانگر آیندهای تیره و تار است حتی اگر در کوتاه یا میان مدت باشد. آنچه بر ملت ایران تحمیل گردیده شوخی نیست، بلکه بسیار اسفبار و هشدار دهنده است زیرا نه تنها بر میزان تلخی و ناگواری آن به طور روزانه اضافه میشود و طاقت این ملت بردبار را به چالش میکشد، بلکه اثرات سوء آن تا سالهای طولانی بر ذهنیت فردی و زندگی اجتماعی افراد جامعه سایهای سنگین و ناگوار خواهد افکند. نتیجه اینکه این تحریمهای ناروا و آثار بعدی آنها را باید کاملاً جدی تلقی نمود و هیچ قلبی که برای فردای ایران و ایرانی بتپد نمیتواند نگران
و مشوش از پیامدهای آن نباشد. امید است با درایت و هوشمندی و در نظر گرفتن منافع ملی از یک سو، و دستآوردهای طرفهای مقابل از اعمال این تحریمها از سوی دیگر به تدریج بتوان کشور و جامعه را از بحران فعلی خارج نموده و با اتخاذ تدابیر لازم سنگینی بار عواقب سوء را در آینده، با جلوگیری از شیوع هر چه بیشتر آنها در زمان حال، کاهش داد انشاالله... با آرزوی توفیق.
تهران ـ 3/8/1391
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.