بازگشت به خانه  |   پيوند به نظر خوانندگان

از ميان نوشته های

مجيد محمدی

جمعه 3 شهريور ماه 1391 ـ 24 ماه اگوست 2012

 

نظریه‌ء ریسمانی سیاست

مجید محمدی

پس از انفجار بمب در مسجد امیرالمؤمنین شهر زاهدان در خرداد سال 1388 که ده‌ها کشته و زخمی بر جای گذاشت مسئولان جمهوری اسلامی دولت امریکا را متهم به دست داشتن در این انفجار کردند، با این توجیه که گروه جندالله (عبدالمالک ریگی) از سوی دولت امریکا حمایت می شود.

به همین ترتیب، عملیات ادعایی گروه‌های عرب مخالف دولت ایران در خوزستان توسط مقامات اطلاعاتی و انتظامی ایران به پای دولت انگلیس نوشته شد. (سایت خبرگزاری مهر، 8 بهمن 1384) مقامات جمهوری اسلامی ایالات متحده را نیز مسئول جان 48 ایرانی ربوده شده در سوریه دانستند. (علی لاریجانی، فارس، 17 مرداد 1391) روحانیون اقتدار گرا (مثل احمد جنتی و محمد تقی مصباح یزدی) همواره منتقدان خود را ایادی امریکا و اسرائیل که با چمدان دلار دریافت می کنند نامیده‌اند.

با بالا گرفتن بحران و خشونت در منطقه‌ی خاورمیانه، از جمله جنگ میان اسراییل و حزب الله لبنان و جنبش‌های جهان عرب، شاهد موجی از تحلیل‌های سیاسی در برخی رسانه‌ها امریکایی و ایرانی بودیم که حزب الله لبنان را عامل دست نشانده‌ء ایران، اسراییل را عامل دست نشانده‌یء امریکا، یا مخالفان اسد را دست نشانده‌ء عربستان و ایالات متحده در منطقه معرفی کرده و بر پایه‌ء این تحلیل به نتیجه گیری‌ها و سیاست گذاری‌هایی متفاوت می پرداختند.

بر اساس همین نوع تحلیل‌هاست که نو محافظه کاران امریکایی از حمله به ایران برای ریشه کن کردن حزب الله از لبنان، و اقتدارگرایان ایرانی از مبارزه با امریکا برای ریشه کن کردن اسراییل از منطقه سخن می گویند. ماشین سرکوب قوای قهریه در ایران هر روز با همین نوع اتهامات از سوخت پر می شود. در این تحلیل‌ها سوریه جاده صاف کن کمک ایران به حزب الله لبنان، انگلستان جاده صاف کن کمک همه جانبه‌ء امریکا به اسراییل، و نیروهای دمکراسی خواه جاده صاف کن استکبار معرفی می شوند. آنکه ریسمان را به دست دارد قدرت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌ای و آنکه با این ریسمان حرکت می کند عروسک خیمه شب بازی نام می گیرد.

 

تمثیل به جای تحلیل

تنها یک نشانه یا خبر برای اثبات هر جزئی از این نظریه‌ء ریسمانی کافی است: راه زمینی سوریه به لبنان، یا خبر سوخت گیری هواپیماهای امریکایی حامل سلاح برای اسراییل در اسکاتلند، یا سفر دانشگاهیان و فعالان سیاسی به کشورهای غربی برای شرکت در کنفرانس‌های علمی/ آموزشی، یا سفر مخالفان اسد به عربستان سعودی. باورمندان به این نظریه که ایران و امریکا را به ترتیب ریسمان گردان‌های حزب الله لبنان و اسراییل و مخالفان اسد در براه اندازی و تداوم جنگ و بحران و شورش در منطقه یا امریکا و انگلیس را عوامل بمب گذاری در ایران معرفی می کنند، دنیای سیاست و روابط درونی آن را به یک نمایش عروسکی تشبیه می کنند و از این تشبیه به سیاست گذاری و توصیه می رسند. بر این اساس، بدون چراغ سبز غربی‌ها جنبش معترضان اسد در سوریه، بدون حمایت ایران حملات حزب الله به اسراییل، و بدون چراغ سبز امریکا حملات هوایی اسراییل که منجر به کشته شدن صدها لبنانی از جمله کشتار کودکان معلول و زنان در قانا شد غیر ممکن بود.

قائلان به این نظریه در هر حرکت عامل دست نشانده، اثر انگشت حامی را جستجو می کنند. این نظریه‌ء ریسمانی تا چه حد مقرون به واقعیت است؟

این نظریه با جانشین کردن تمثیل به جای تعلیل و تحلیل و فهم روابط و پویایی‌های اجتماعی، از سازوکارهای درونی روابط قدرت در جامعه‌ی اسراییل و لبنان و ایران و سوریه، نظام داد و ستدی روابط حزب الله لبنان و ایران، پویایی درونی روابط اسراییل و امریکا، و نقض حقوق اقلیت‌های قومی و دینی در ایران و نقض حقوق مردم سوریه غفلت می کند. نه اسراییل عامل گوش به فرمان امریکا در منطقه است، نه حزب الله عروسک کوکی جمهوری اسلامی، نه ارتش آزاد سوریه دست نشانده ی دول غربی و عربستان و نه گروه‌های قومی ایرانی عروسک کوکی امریکا و انگلیس.

هر یک از این روابط بر مبنای راهبردها، منافع و ایدئولوژیهای مشترک شکل گرفته‌اند و با یک یا چند رویداد یا فشار خارجی و اعمال زور یا اعمال خشونت آمیز علیه سیاستمداران یا شهروندان عادی از هم نمی گسلند. نه حملات یازدهم سپتامبر 2001 توانست افکار عمومی جامعه‌ی امریکا را متوجه حمایت یکسویه‌ی سیاستمداران امریکایی از اسراییل و تجدید نظر در این سیاست کند، نه کشتن 20 هزار سوری با حمایت جمهوری اسلامی مردم سوریه را به خانه‌ها فرستاده و نه حملات نا متوازن اسراییل به لبنان و مواضع حزب الله و تهدیدهای گاهگاهی مقامات اسراییلی مبنی بر حمله‌ی نظامی به ایران توانسته است دولت جمهوری اسلامی را از حمایت از حزب الله باز بدارد. همچنین بمب گذاری در زاهدان یا اهواز و عملیات نظامی در کردستان موجب تجدید نظر دولت جمهوری اسلامی در رفتار با اقوام ایرانی نشده است.

اسراییل همچنان از دنبال کردن نقشه‌ی راه که آمریکایی‌ها از آن رسما حمایت کرده اند سر باز می زند و حزب الله نیز در شرایطی به گروگانگیری سربازان اسراییلی دست زد که ایران درگیر مذاکرات و چالشهای مربوط به بحران غنی سازی هسته‌ای بود و معلوم نیست جنگ حزب الله و اسراییل در این شرایط به نفع ایران عمل کرده باشد.

همچنین حزب الله لبنان در سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی خود بسیار باز تر از طرف ایرانی خود عمل می کند. از سوی دیگر مشخص نیست خشونت‌های قومی در ایران در جهت منافع دولت‌های غربی در منطقه عمل کرده باشند یا مخالفان اسد در آینده در سمت و سوی دمکراسی‌های غربی قرار گیرند.

 

دولت محوری

نظریه‌ی ریسمانی در سیاست بین الملل و منطقه‌ای تنها عوامل موثر در صحنه‌ی روابط بین الملل و مناطق جغرافیایی را دولت‌ها می داند و از جدی گرفتن نقش جداگانه‌ی عناصر غیر دولتی و مستقل مثل میلیشیا، نهادهای مدنی، احزاب سیاسی، رسانه‌های مستقل، و گروههای فشار و مرجع از یک سو و مطالبات انباشته‌ی مردم از سوی دیگر سر باز می زند.

حزب الله علاوه بر یک گروه میلیشیایی و یک حزب سیاسی در لبنان یک گروه فشار است که انواعی از نهادهای مدنی را حمایت و تقویت می کند و انواعی از نهادهای خیریه و رفاهی زیر چتر آن عمل می کنند. نگاهی به مواضع سیاستمداران لبنانی در شرایط پس از شروع درگیریها در سال 2006 به خوبی نمایانگر ریشه دواندن و جایگاه عمده‌ی حزب الله در سیاست داخلی لبنان است. مقامات لبنانی سنی و مسیحی علی رغم داشتن انتقادهایی از حزب الله هیچگاه حاضر به انتقاد از حزب الله در برابر دوربین‌های تلویزیونی و میکروفون‌های خبرنگاران در شرایط جنگی نشدند. به همین لحاظ و با توجه به واقعیات عینی جهان امروز ریشه کن کردن اسراییل از منطقه به همان میزان غیر واقع بینانه و اتوپیایی است که ریشه کن کردن حزب الله از لبنان.

همچنین نابود کردن مطالبات قوم کرد یا بلوچ در ایران همان قدر غیر واقع بینانه است که نابود کردن مطالبات سیاسی نیروهای مذهبی در دوران پهلوی. هنگامی که مدرسه‌ی دینی یا مسجد اهل سنت در سیستان و بلوچستان توسط حکومت با خاک یکسان می شود زمینه‌ی اجتماعی برای فعالیت گروه‌های خشونت طلب و بمب گذاری فراهم می آید و اتهام به بیگانگان در واقع سرپوش گذاری بر خشونت حکومت نسبت به یک گروه است. در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای رهبر حکومت انگشت اتهام را به سوی اسرائیل نشانه رفت در حالی که همه‌ی دستگاه‌های امنیتی مستقیما زیر نظر رهبر و بیت وی هدایت می شوند و حذف نیروهای خودی هر روز توسط خود رهبری مورد اشاره و تبلیغ قرار می گیرد. این مورد به شدت سخنان قائلان به نظریه‌ی ریسمانی را در موارد دیگر مثل انفجار زاهدان یا ربودن شدن 48 ایرانی در سوریه زیر سوال می برد.

بنا به ادعای مفامات متهمان انفجار زاهدان در عرض کمتر از بیست و چهار ساعت بدون محاکمه اعدام شدند: "سه متهم انفجار روز پنجشنبه مسجد علی‌بن ابی ‌طالب شهر زاهدان که 25 کشته و ده‌ها زخمی برجا گذاشت، اعدام شدند... این افراد به دخالت خود در این انفجار تروریستی «اعتراف» کردند." (روابط عمومی دادگستری سیستان و بلوچستان، سایت رادیو زمانه، 9 خرداد 1388). اما حسین علی شهریاری نماینده زاهدان در رابطه با خبر اعدام 3 نفر که از عاملان بمبگذاری مسجد علی بن ابیطالب که از سوی خبرگزاری فارس منتشر شده گفت: این سه نفر عاملان این بمبگذاری نبودند بلکه اشراری بودند که حکم اعدام آنها قبلا صادر شده بود. (سایت امروز، 10 خرداد 1388)

همان طور که اسراییل با توجه به روابط قدرت و نظام بین الملل پس از جنگ جهانی دوم در منطقه شکل گرفت حزب الله نیز بر اساس مقتضیات جامعه‌ی تحت اشغال لبنان در دهه‌ی هشتاد و ارتش ازاد سوریه در عکس لعمل به جنایات رژیم اسد شکل گرفته است.همان طور که نهاد دولت ملت در دوران مدرن در ایران شکل گرفت و انحصار قوه‌ی قهریه را به دولت سپرد هویت‌های قومی و گروهی و بحث از حقوق نیز در دوران مدرن شکل گرفته و قابل نادیده گرفته شدن نیستند. دیدگاهی که از تمسک به دیپلماسی و گفتگو برای حل بحرانهای ملی، منطقه‌ای و بین المللی سر باز می زند و بر اساس یک جانبه گرایی و نظامی گری به دنبال رسیدن به اهداف خود است چاره ای بجز حذف یکی از طرفهای درگیر با توجیهات ایدئولوژیک یا عروسک و عامل خواندن طرف مورد انکار و برچسب زنی و پرونده سازی برای دشمن خود ندارد.

 

تقلیل همکاری به دست نشاندگی

نظریه‌ی ریسمانی هیچگاه به بررسی علل و ریشه‌های منازعات و بحرانها نمی پردازد و پرداختن به آنها را حاشیه روی و انحراف از صورت مسئله می نمایاند؛ این نظریه تحویل سلاح و کمک مالی را با دست نشاندگی مساوی تلقی می کند؛ و تنوع و چندگانگی نیروها در هر یک از طرفهای درگیر و مطالبات آنها را به تحلیل خود از تحولات راه نمی دهد.

این نظریه، مبنایی محکم برای نادیده گرفتن برخی طرف‌های درگیردر منازعه در پیش بردن دیپلماسی و تنش زدایی فراهم می کند. برخی از اعضای بلند پایه‌ی حزب دمکرات امریکا که نوری المالکی، نخست وزیر عراق را قبلا عروسک دست نشانده‌ی دولت بوش معرفی می کردند پس از انتقاد وی از اسراییل در حملات گستره به لبنان ضد سامی معرفی کردند و برخی از نمایندگان دمکرات از حضور در سخنرانی وی در کنگره‌ی امریکا سر باز زدند. نگاه به سیاست بین‌الملل و منطقه‌ای به عنوان نمایش عروسکی موجب می شود که یک شخص در آن واحد عروسک دولت بوش و ضد یهودی معرفی شود.

این نظریه بر بنیاد این گفته‌ی بعضا نادرست استوار است که "دوست دشمن من، دشمن من است" که بازیگری در دنیای سیاست را به دو طرف اصلی و عوامل دست نشانده و منازعات را به جدالهای دو قطبی تقلیل می دهد.

اقتدارگرایان ایرانی و نو محافظه کاران امریکایی، استادان و قهرمانان این نوع نظریه پردازی بوده‌اند.

http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/08/post-261.html

 

https://newsecul.ipower.com/

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630