|
جمعه 3 شهريور 1391 ـ 24 ماه اگوست 2011 |
ایران را چه کسانی تجزیه می کنند؟
رضا حسین بر
ایران را چه کسانی تجزیه می کنند؟
جواب در چند کلمه: ذهنیت تشیع و سیاست ها و رفتار های ناشی از آن. همانطور که شیعگری باعث شد حدود سه و نیم میلیون کیلو متر مربع از خاک ایران در زمان صفویه و قاجاریه جدا شود.
اما توضیحات بیشتر بدهم. یک مقایسهء بسیار کوتاه در بین ذهنیت و فرهنگ تشیع و تسنن به خوبی روشن می سازد که ذهنیت تشیع ایرانی کاملاً بر ضد اهل سنت شکل گرفته است؛ بصورتی که تبعیض را بطور صد در صد در حق اهل تسنن به کار می بندد بدون اینکه هیچ گونه احساس گناه و یا شرم بکند.
این ذهنیت در میان فعالان سیاسی و روشنفکران نیز به شدت پرورش یافته است. برای مثال، بندرت یک روشنفکر ایرانی پیدا می شود که از تبعیض های آشکار و ستم های بیرحمانه نظام نسبت به سنی ها، اقلیت های مذهبی و ملیت ها انتقاد بکند. در عوض، هر گاه سنی ها و یا ملیت ها نسبت به تبعیض و یا ستمی که بر آنها می رود، اعتراض کنند، صدای روشنفکران قلابی در می آید که ایران تجزیه شد؛ و بجای همدردی با مظلومان، آنها را خائن و مزدور می نامند؛ بدون اینکه بیاد آورند که تمام مقامات خودشان را خارجی ها آورده و برده اند.
ضدیت، دشمنی و تبعیض شیعیان علیه سنی ها تا حذف کامل فیزیکی و سیاسی پیش رفته است. کی باور می کند که در تمام دوران مدرن، از صفویه تا کنون، بجز نادر شاه، یک پادشاه سنی در ایران شیعه وجود نداشته است؟ از زمان انقلاب مشروطه تا کنون، یک وزیر، نخست وزیر، رییس جمهور، تیمسار و یا سفیر از میان سنی ها برگزیده نشده است. و، اکنون بیش از 40 سال است که یک خانوادهء شیعه علوی با کشتار هزاران سنی در سوریه حکومت می کند.
حال، یک نگاه گذرا بياندازیم به ذهنیت و رفتار سنی ها نسبت به شیعه ها در دو کشور همسایهء پاکستان و افغانستان تا ماهیت فاشیستی تشیع و صعهء صدر تسنن آشکار گردد.
در پاکستان شیعه ها حدود 10 تا 15 در صد جمعیت هستند. هم اکنون، ریس جمهوری و رئیس ستاد ارتش شیعه هستند. شش ماه پیش نخست وزیر هم شیعه بود. چندین نفر از وزیران هم شیعه هستند. ده ها سفیر شیعه در ممالک مختلف منصوب شده است. رئیس سازمان امنیت هم تا چندی پیش شیعه بود.
این انتخابات و انتصابات بدون توجه به دین و مذهب انجام شده است. فرهنگ تسنن، بطور طبیعی شیعه ها را بخشی از جامعه می داند و هیچ تبعیضی علیه آنان را در ذهن خود نمی گنجاند.
در افغانستان، که شیعه ها حدود 12 درصد جمعیت هستند، معاون ریس جمهور شیعه است. استاندار «بامیان»، که اکثر جمعیت اش شیعه هستند، شیعه می باشد. چندین وزیر شیعه در کابینه حضور دارند. تعداد زیادی شیعه به عنوان مدیر کل و ریس در وزارتخانه های متفاوت کار می کنند.
کسی بطور روزانه به مقدسات شان توهین نمی کند. آنها را به علت شیعه بودن دستگیر، شکنجه و اعدام نمی کنند. جوانان و زنان شان را در مسجد، کوچه و خیابان مورد تجاوز قرار نمی دهند. جلو کار و کاسبی شان را نمی گیرند.
در پاکستان، بزرگترین سرمایه داران شیعه هستند. احترام زیاد دارند. تمام درها بروی شان باز است. اکثر مدیران در بوروکراسی شیعه هستند. بوتو شیعه بود. زرداری شیعه است.
حال ، همین شرایط را با ایران شیعه مقایسه بکنید که عموما رفتار شیعه ها با بلوچ ها، کردها و بقیهء سنی ها چگونه است؟
1. جمعیت سنی ها در ایران به حدود 30 درصد جمعیت ایران می رسد. بیش از یک ملیون سنی در تهران زندگی می کنند. جمعیت زیادی از سنی ها در شهر های کرمان، شیراز، اصفهان، مشهد زندگی می کنند که حق ساختن حتی یک مسجد هم ندارند. در حالی که در اسلام آباد، کراچی و کابل ده ها مسجد شیعه وجود دارد.
2. شیعیان هر سال مراسم عاشورا را در تمام شهر های پاکستان و افغانستان با شکوه و جلال فراوان در مقابل چشمان سنی ها برگزار می کنند؛ در حالیکه سنی ها در ایران حتی نمیتوانند نماز عید فطر را در یک پارک بطور دسته جمعی بخوانند.
3. رادیو و تلویزیون های پاکستان تقریباً تماماً تحت سیطرهء شیعه هاست، اما یک مدیر سنی در کل تشکیلات رادیو و تلویزیون ایران وجود ندارد. در افغانستان هم شیعه ها تلویزیون های خود را دارند ولی سنی ها حق داشتن تلویزیون خصوصی در ایران ندارند.
4. تعصب در میان ایرانیان خارج از کشور از مقامات رژیم هم بدتر است. تلویزیون های بی بی سی و صدای امریکا هم کلاً در اختیار شیعه های متعصب است؛ بطوری که آنها بندرت از سنی ها دعوت می کنند که در تفسیر شرایط ایران مشارکت کنند. بندرت خبری از مناطق سنی نشین پخش می کنند و اگر چیزی پخش کنند، طوری نشان می دهند که به ضرر سنی ها باشد.
چندی پیش، بخش فارسی رادیو فارسی خبری دربارهء یک در گیری در بلوچستان پخش کرد. در اين مورد رژیم طی بیانیه ای اعلام کرده بود که اشرار موجب این درگیری شده اند و سردبیر بخش فارسی آن راديو کلمهء قاچاقچی را هم بدان اضافه کرده بود.
5. شیعه ها در انتشار عقاید خود در پاکستان و افغانستان آزادند ولی در ایران سنی ها نه حق انتشار کتاب دارند و نه حق انتشار مجله و روزنامه.
6. در پاکستان و افغانستان همهء امکانات و تسهیلات برای شیعیان فراهم هست؛ در حالی که در ایران، رژیم با تمام قدرت جلو کاسبی سنی ها را می گیرد. اگر هم چند نفر از جان گذشته، از نهایت گرسنگی، بدنبال فروش کمی بنزین بروند، مورد اصابت گلوله قرار می گیرند.
7. میزان بیکاری در پاکستان و افغانستان در میان سنی و شیعه برابر است در حالیکه در ایران، نرخ بیکاری سنی ها چندین برابر شیعه ها آست.
با همین مقایسهء ساده، ماهیت ظالمانهء روحیهء تشیع و شیعیان و تبعیض هایی که در مورد سنی ها بکار برده اند روشن می گردد.
اما معمای تعجب انگیز در این میان صبر و حوصلهء سنی ها، کردها، بلوچ ها و ترکمن ها است. آن ها تا کی تن به این شرایط خوار کننده خواهند داد؟ دنیای امروز دنیای عزت، غرور، شرافت، حق، و آگاهی نسبت به حق و کوشش برای رسیدن به حق است.
جوانی که حاضر است برای حق خود، به خود بمب ببندد، آشکار است که دیگر تحمل خواری را ندارد. اما چقدر دیگر طول می کشد تا هزاران جوان حاضر بشوند که بطور دسته جمعی، با کمربندهای انتحاری وارد صحنه بشوند؟ و چگونه بايد جلوی حادثه ای اينگونه خطرناک و وحشتناک را گرفت؟
وضع نا بسامان تر از اينها است. ترک ها با وجود اینکه خودشان شيعه بوده و همشه شریک قدرت بوده اند، اکنون فکر «استقلال آذربایجان» در میان عدهء زیادی از آنها شدیداً جان گرفته است. چرا؟ آيا معنای ستم مضاعفی که می گويند اين نيست؟ و چگونه بايد از اين فکر به سوی حفظ يکپارچگی کشور برگشت؟
یک استقلال طلب ترک به من می گفت: "ما برای استقلال آذربایجان روی سیاست های شونیستی شيعه ها خیلی حساب می کنیم."
22.08.2012
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.