|
چهارشنبه 11 مرداد 1391 ـ 1 ماه اگوست 2011 |
ايران و سياست شيعی در منطقه؛ بحران در راه است
مهدی خلجی
دین عنصری هویتساز است، به ويژه در خاورمیانه. هویت، مرز دوستی و دشمنی میان آدمها را تعیین میکند. برخی آدمها را به هم نزدیک و پارهای دیگر را دور میگرداند. هویت امری ساختگی اما ضروری است. ساختگی است یعنی بسته به شرایط و نیازها ساخته میشود. ضروری است چون کارکردهایی گریزناپذیر دارد و بدون آن آدمها از هم گسسته و بریده خواهند بود.
هویتِ ملی، قومی، دینی، فرهنگی و مانند آن ساختگی هستند، يعنی برساختهی سیاستی تاریخیاند. از این رو بررسی هویت بدون بررسی سیاستِ هویت ممکن نیست. هویت چون ساختگی است تاریخی است؛ يعنی تغییر میکند.
برای نمونه، ارمنیانِ ایرانی مهاجر در کالیفرنیا در زمان اتحاد جماهیر شوروی خود را ایرانی تعریف میکردند. از زمان استقلال جمهوری ارمنستان خود را بیشتر ارمنی میدانند.
رابطه کشور میزبان با اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری اسلامی ایران در هویتسازی ارمنیان مهاجر نقش داشته است.
در خاورمیانه جدا از تنوع قومی و قبیلهای، تنوع دینی نیز هست. خاورمیانه زادگاهِ ادیان ابراهیمی، دین زرتشتی و دیانت بهائی است. البته این تنوع به تدریح به سود اسلام کمرنگ شده است. دو فرقه اسلامی شیعه و سنی بخش مهمی از سیاست هویت را در خاورمیانه میسازند. نه شیعیان یکدستاند نه سنیان.
در درون جامعه شیعی یا سنی باز هم عوامل دیگر مانند زبان، قومیت و قبیله نقش مهمی در جداسازی یا نزدیکسازی دارند.
بر پایه برخی آمارها حدود دویست میلیون شیعه در جهان زندگی میکنند. اکثریت شیعیان در ایران، عراق، آذربایجان و بحرین هستند. شیعیان حدود سی و هشت درصد و نیمِ کل جمعیت مسلمان در خاورمیانه را تشکیل میدهند.
ایران کشوری شیعه
حدود هشتاد و هفت درصد ایرانیان شیعهاند؛ چه شیعیان دوازده امامی چه اسماعیلی، چه شیخی یا اهل حق. البته اکثریت با شیعیان دوازده امامی است. یازده درصد ایرانیان را سنیمذهبان تشکیل میدهند. دو درصد دیگر را مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان و بهائیان و دیگر ادیان.
از این میان حدود شصت و سه درصد ایرانیان فارسیزبان، سیزده درصد آذری زبان، هفت درصد کردزبان، سه درصد و نیم درصد گیلکیزبان، دو درصد عرب زبان هستند و باقی به زبانهایی چون بلوچی و قشقائی و جز آن سخن میگویند.
اما شیعه بودن ایران تنها به دلیل اکثریت جمعیت شیعهی آن نیست. مشروعیت حکومت مستند به فقه شیعه است. شیعه اثنی عشری مذهب رسمی کشور است. نسبت به غیرشیعیان تبعیض قانونی اعمال میشود. از آنگذشته مفهوم ملیت در ایران با عنصر تشیع پیوند خورده است؛ به دلیل آنکه از دوران صفویه به این سو، تشیع به ایدئولوژی دولت ایرانی بدل شد.
همانگونه که ناسیونالیسم عربی در سده بیستم میلادی با تسنن پیوند خورد و عربهای شیعه خودبهخود در تعریف ناسیونالیسم عربی در نظر گرفته نمیشدند. گویا ایرانی تنها شیعه بود و عرب تنها سنی. این وضعیت به تدریج در حال تغییر است؛ تغییری که هم در ایران هم در کشورهای عربی بدون تنشهای سیاسی و اجتماعی صورت نخواهد گرفت.
شیعیان در همسایگی ایران
در عراق، پنجاه و پنج درصد عرب شیعهاند، پنج درصد کرد شیعه و یک و نیم درصد ترکمانِ شیعه. سی و سه درصد از جمعیت کل کشور سنیمذهباند: هجدهدرصد و نیم عرب سنی، چهارده درصد و نیم کرد سنی و نیم درصد ترکمانِ سنی. از بیش از نود و سه درصد جمعیت مسلمان در جمهوری آذربایجان، حدود هفتاد درصد شیعهاند.
در بحرین، حدود هفتاد درصد جمعیت شیعه است، اما حکومت به دست سنیهاست. در لبنان شمار شیعیان در دهههای اخیر افزایش یافته، هم به سبب افزایش موالید هم به دلیل رشد بیشتر مهاجرت سنیمذهبان و مسیحیان به خارج از کشور. احتمالاً حدود چهل درصد جمعیت در لبنان شیعه باشند.
در ترکیه حدود پانزده درصد شیعهاند؛ بیشتر علویان. در سوریه بین پانزده تا بیست درصد شیعهاند باز هم علوی. اما میان علویان ترک و علویان سوری تفاوت مذهبی بسیار است. علویان ترک بیشتر از تبار صوفیاناند اما علویان سوری همان فرقه نصیریهاند که تا دوران جدید از نظر شیعیان بدعتگذار شمرده میشدند.
موسی صدر رهبر شیعیان لبنان بنا به ملاحظات سیاسی و برای ایجاد اتحاد با حافظ اسد رهبر سوریه، علویان سوری را شیعه اعلام کرد. از زمان انقلاب ایران، جمهوری اسلامی نیز تشیع خاندان حاکم در سوریه را توجیهی ایدئولوژیک برای ائتلاف استراتژيک دوکشور در منطقه گرفته است.
در یمن حدود چهل درصد شیعهی زیدی هستند. درصد کمی نیز شیعهی دوازده امامی در یمن زندگی میکنند که بسیاری از آنان به دلیل فشار حکومت یا قدرت گرفتن سلفیها و القاعده در کشور مذهب خود را پنهان میکنند. در عربستان سعودی حدود بیست درصد از جمعیت شیعهاند. آنها تحت تبعیضهای قانونی قرار دارند و از نظر اجتماعی و اقتصادی در وضعیتی بدتر از دیگر شهروندان به سر میبرند.
در افغانستان بین ده تا پانزده درصد شیعهاند. نظام اجتماعی در افغانستان قبیلهای- قومی است و هویتسازی بر پایهی همهی این عناصر صورت میبندد.
چه کسی شیعیان را در خاورمیانه رهبری میکند؟
جمهوری اسلامی مدعی است که چون دولتی شیعی است، حافظ منافع شیعیان در منطقه نیز هست. حکومتِ ایران از شبکه مالی و مذهبی شیعی به سود منافع سیاسی خود بهره میگیرد.
با این همه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خود بیشتر در پی بسط قدرت است تا حفظ منافع فرقهای مذهبی. هر جا بسط قدرت به بهانهی حمایت از شیعیان آسانتر بوده این توجیه را برگزیده است.
هرجا گسترش سلطهاش در منطقه نیازمند چشمپوشی از خواستها و توقعات جامعهی شیعی بوده، شیعیان را فراموش کرده است. برای نمونه، در تنشهای سیاسی و نظامی میان جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان در دههء نود میلادی، ایران آشکارا جانب جمهوری ارمنستان، متحد روسیه، را گرفت، چون جمهوری آذربایجان به ایالات متحده نزدیک بود.
هماکنون نیز رابطه ایران با جمهوری آذربایجان با اکثریتی شیعی دچار پستیها و بلندیهای بسیار است. همچنین دفاع ایران از شیعیان یمن، بحرین یا عربستان سعودی از سطح تبلیغات فراتر نمیرود. تنش میان ایران و عربستان سعودی پرهزینهتر از آن است که ایران بخواهد در عمل وارد شود و از شیعیان عربی که تحت ستم و تبعیض حکومتهای خود هستند دفاع کند.
در عراق، سیاست ایران پیچیده است. ایران با برخی گروههای شیعه و نیز برخی گروههای کرد سنی رابطهای نزدیک دارد، اما میکوشد با گروههای سنی عرب نیز ارتباط برقرار کند. مهم آن است که نفوذ و منافع دولت ایران از چه طریقی آسانتر در عراق میسر و تأمین میشود.
اما رهبری دینی شیعیان پراکنده است. آیت الله علی سیستانی در نجف بیشترین مقلد را در میان شیعیان دارد. اما معنای تقلید از مرجع شیعه نیز دچار تحولات بسیاری شده است.
بسیاری از شیعیان طرفدار حزب الله در لبنان در مسائل عبادی از آیت الله سیستانی تقلید میکنند اما در مسائل اجتماعی از آیت الله خامنهای پیروی میکنند. همچنین آنها لزوماً وجوهات شرعی خود را به آیت الله سیستانی نمیپردازند.
آیت الله خامنهای در کشورهای عربی منطقه مقلدان بسیاری دارد و با فاصله بسیاری پس از آیت الله سیستانی احتمالاً مرجع تقلید نخست در جامعهء شیعی جهان است.
شیعیان دوازده امامی در کشورهای مختلف دچار تضادی دیرین هستند. معمولاً رهبری دینی شیعیان در سدهی بیستم یا در ایران قرار داشته یا در عراق.
در نتیجه برای ناسیونالیستهای شیعهی کویتی یا بحرینی بسیار دشوار است هم خود را در همهء مسائل مقلد مرجع ایرانی یا عراقی بدانند هم بخواهند در مقام گروهی ملی در فرایند سیاسی کشور خود مشارکت کنند بدون آنکه متهم به وابستگی به ایران یا عراق شوند.
در سالهای اخیر روحانیان پرنفوذ محلی تا اندازهای این مشکل را حل کردهاند. روحانیان بلندپایه کویتی، بحرینی، یمنی یا جز آن در کشورهای خود رهبری دینی و سیاسی را نسبتاً به دست گرفتهاند.
به عبارت دیگر، مرجعیت در کشورهای عربی (و همینطور در جمهوری آذربایجان) در حال محلی شدن است. بدون محلی شدنِ مرجعیت شیعه، جامعهء شیعی هر کشور مشکلات فراوانی برای ادغام شدن در فرایند سیاسی آن کشور خواهد داشت.
این وضعیت از نقش تعیین کنندهء جمهوری اسلامی در وضعیتِ جامعه شیعی منطقه میکاهد. حکومت ایران ممکن است با برخی گروههای شیعه ارتباط مالی و تسلیحاتی برقرار کند، اما توان آن برای برقراری ارتباط آشکار با تودههای شیعه به تدریج تحلیل خواهد رفت.
جدال شیعه و سنی؛ چالش بزرگ آینده
اگر دهه نخست سده بیست و یکم میلادی عراق در صدر اخبار منطقه قرار داشت، در دههی دوم احتمالاً ایران و سوریه صدرنشین اخبار خاورمیانه خواهند بود.
سوریه در آستانه جنگِ داخلی و نیز تجزیه است. ممکن است اقلیت علوی سرزمینی جدا از اکثریت سنی را خودمختار اعلام کنند. در عراق همچنان سیاست فرقهای مسألهساز است. در لبنان نیز برای سالهای متوالی میان شیعیان و سنیان تنش تداوم خواهد یافت.
سه قدرت منطقهای، ایران، ترکیه و عربستان سعودی بر سر ابرقدرت یگانه منطقه بودن با هم رقابت میکنند. ایران، در داخل کشور، سنیها را تحت تبعیض قرار میدهد و گروههایی از آنان را به شدت سرکوب میکند؛ اما در سیاست خارجی خود را اسلامی و فرافرقهای وامینماید و با گروههای سنی در سرزمینهای فلسطینی یا مصر ارتباط تشکیلاتی برقرار میکند.
اعتماد بسیار اندکی میان سه قدرت منطقهای وجود دارد و تداوم تنشها بر سر برنامه هستهای ایران، سوریه، بحرین، سه جزیرهی مورد مناقشه میان ایران و امارات متحده عربی و مسائلی از این دست، رشته اعتماد را نازکتر و فرسودهتر خواهد کرد. سیاستِ هویت، به ويژه هویتِ دینی، دستِ کم برای یک دهه دیگر، بحرانهای خاورمیانه را شکل و معنا خواهد داد.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120613_l23_lp_neighbours_iran_shia_religion.shtml
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.