بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

دوشنبه 9 مرداد 1391 ـ  30 ماه ژوئيه 2011

 

چالشگری دو گزينهء انتخاباتی در محدودهء زمانی مشخص

بهمن زاهدی ـ سردبير سايت حزب مشروطهء ايران

«چالشگری» به «مبارزه‌طلبی» و «هماورد‌طلبی» گفته می‌شود. چالشگری لازمهء گفتگوی سازنده می‌باشد تا دو طرف متقابل بتوانند نقاط ضعف و قدرت اندیشه خود را دریابند. در گفتگوهای سالم سیاسی طرفین مقابل با استدلا‌های خود طرف مقابل را به چالش می‌کشند. زمانی این چالشگری سازنده می‌باشد که گفتگو‌ کنندگان، بتوانند آگاهی‌های کاملی از اندیشه خود برای شفاف ‌سازی عمومی ارایه دهند و نه اینکه در گفتگو شرکت نکنند و طرف مقابل را نفی‌کنند، چون اندیشه خود را ممتاز بر دیگری می‌دانند. دموکراسی که همه خواهان آن می‌باشند، برای خود قوایدی دارد که پایبندگی به آن نشان از دموکراسی‌خواهی می‌دهند. تنها واژه‌ای را طوطی‌وار ارایه دادن و به آن اعتقاد نداشتن نتیجه‌اش همان ناکجا‌آبادی می‌شود که در ایران در حال حاضر موجود است.

دو گزینهء انتخاباتی (پادشاهی‌پارلمانی و جمهوری ) که شکل نظام آینده کشور را به رأی مردم می‌خواهد بگذارد، آنچنان طیف جمهوری‌خواه را برآشفته که برای اینکه مردم انتخاب خود را نکنند گزینهء انتخاباتی پادشاهی ‌پارلمانی و بطور کل حق‌انتخاب مردم را رد می‌کنند و می‌خواهند بجای مردم تصمیم بگیرند! این مسئله نشان از چه دارد؟ آزادی‌خواهی، دموکراسی‌خواهی یا دیکتاتوری جدیدی تحت لوای جمهوری‌خواهی؟! کدام کثرت‌گرایی در این خواست جمهوری‌خواهان دیده می‌شود؟ مفهوم «انتخابات آزاد» برای جمهوری‌ خواهان ایران چگونه تعریف می‌شود، زمانی که که به انتخاب مردم از هم اکنون نمی‌خواهند تن در دهند؟

طیف طرفدار پادشاهی‌پارلمانی خواست اولیه‌ای دارد که شاید آن خواست موجب جبهه ‌گیری جمهوری ‌خواهان ایران علیه گزینهء پادشاهی شده است و آن خواست چیزی جز سرنگونی نظام جمهوری ‌اسلامی نمی‌باشد. انتخاب از بين دو گزینهء بالا فقط در صورتی امکان ‌پذیر است که جمهوری ‌اسلامی در تمامیت اش سرنگون شود. آنان که در این اندیشه هستند که گفتمان دوگانهء پادشاهی و جمهوری گفتمانی علیه مبارزه و اتحاد نیروی دموکراسی‌ خواه می‌باشد به این مسئله توجه نمی‌کنند که این دو گزینه عاملی برای شفاف ‌سازی «اجباری» در هر دو طیف جمهوری‌خواه و پادشاهی‌خواه شده است. گفتمانی که توان سازندگی و آگاهی ‌دهی را دارد نباید از بین برد، بلکه باید گسترش‌اش داد. نتیجهء این گفتمان همانا پایه ‌گذاری لیبرال ‌دموکراسی آینده در کشور می‌باشد که در آن سیستم هر اندیشه‌ای با شفافیت بسوی مردم خواهد رفت و در انتخابات آزاد و مردمی این مردم هستند که دربارهء آیندهء خود و کشورشان تصمیم می‌گیرند، و نه چند روشنفکری که سیاست ‌پیشه‌گی خود را در روشنفکری خود می‌خواهند پنهان بکنند!

شفافیتی که در این گفتمان بوجود آمده، معرف خوبی برای مردم می‌تواند باشد. بدون وجود این گزینه‌های انتخاباتی آیا مردم می‌توانستند اندیشه‌های نهفته در جمع جمهوری ‌خواهان و پادشاهی‌ خواهان را دریابند؟

البته هدف ما نباید فقط سرنگونی جمهوری‌اسلامی به تنهایی باشد، و برای بعد از سرنگونی جمهوری‌اسلامی هم باید برنامه ارایه داد. کدامین حزب را در جناح جمهوری‌‌ خواه می‌شناسید که بالاترین ارزش را به ایران داده باشد؟ سازمان یا گروه سیاسی نامشخصی که نمی‌تواند و نتوانسته‌اند خود را سازمان ‌دهی حزبی دهند، می‌خواهند برای آینده کشور تصمیم بگیرند؟ برنامهء سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جمهوری‌ خواهان در اتحادیه‌های ناپایدار نمی‌تواند سرمشقی برای آینده کشوری مانند ایران بشود.

محدودیت زمانی برای این گفتمان تا همان انتخاب نهایی مردم برای شکل نظام آینده می‌باشد. تا آن زمان باید کوشش شود تا این چالشگری متقابل بتواند بصورت آگاهی ‌دهنده و نه بازدارنده ادامه یابد. لیبرال‌دموکراسی را برای اولین بار طیف پادشاهی‌خواه به گفتمان سیاسی کشور وارد کرد، همانگونه که احترام به حقوق‌بشر هم اولین بار در جناح پادشاهی‌خواه مطرح شد و در دستور کار سیاسی‌ شان نهادینه شد (هنوز اکثر جمهوری‌خواهان اعلامیهء جهانی حقوق‌بشر را قبول ندارند). جمهوری ‌خواهان تاکنون نتوانسته‌اند اندیشهء جدیدی را بغییر از ماندگاری جمهوری ‌اسلامی در اکثریت شان و سکولاریزم را در اقلیتی دموکرات ولی با ضعف‌های فراوان به مردم ارایه دهند.

ینه‌ ورزی، پهلوی‌ ستیزی، فرار از گذشته و روزمُردگی، همه دست‌آوردهائی می‌باشند که با آنان نمی‌توان ایران را به دموکراسی رساند. تا زمان انتخاب شکل نظام آیندهء کشور این چالشگری‌های متقابل سازنده هستند و می‌توانند ضعف‌ها و نقاط قوت اندیشه‌ها را به داوری مردم برسانند. وجود این دو طیف سیاسی را باید ارج گذاشت. چرا که خوب و بد، زشت و زیبا را در مقابل هم قرار نداده‌ایم بلکه دو اندیشه‌ای را مقابل هم قرار داده‌ایم تا آینه‌ای روشن برای آینده کشورمان را به تصویر بکشیم.

اگر طیف جمهوری ‌خواه نمی‌خواهد و یا توان گفتگو با طیف پادشاهی‌خواه را ندارد، اشکال از طیف پادشاهی ‌خواه نیست، ضعف در جمهوری ‌خواهی کسانی است که به جمهوری هم اعتقادی ندارند؛ وگرنه انتخابات همان بيان گزينش «جمهور» مردم است که جمهوری ‌خواهان با آن مخالفت می‌کنند و طیف پادشاهی ‌خواه بر آن تاکید می‌کند.

ُم خروس در کدامین طیف سیاسی رنگین‌کمانی می‌کند؟ در این گفتمان سیاسی این طیف پادشاهی‌خواه ایران بوده است که بیشترين طیف های جمهوری ‌خواه مطلق‌گرا را به چالش کشانده است. هیچ چالشی از طرف جمهوری ‌خواهان به طیف پادشاهی‌ خواه عرضه نشده است (بغییر از ترور شخصیت شاهزاده رضا پهلوی). فرار جمهوری ‌خواهان از گفتگو با طیف پادشاهی‌ خواه را باید در این جستجو کرد که جمهوری ‌خواهان ایران سخن و اندیشه‌ای از خود ندارند که بخواهند از آن دفاع کرده و یا ضعفی در اندیشه پادشاهی‌ خواهان نمی‌یابند که بتوانند آنان را نقد کنند.

زمانی که جمهوری‌ خواهان ایران بتوانند با طیف پادشاهی ‌خواه ایران به گفتگو بنشینند آن سد کاذبی که علیه متحد شدن ایرانیان ساخته شده است در هم خواهد شکست و پتانسیل ذخیره شده در پشت خود را برای رسیدن به دموکراسی در ایران به مصرف خواهد رسانید. ائتلاف نيروها یعنی قبول کردن اندیشه ‌های مخالف با اندیشه خود و، به زبان ساده‌تر، پذيرش موجودیت «دگراندیش» است که ما طرفداران پادشاهی‌پارلمانی حتا واژه آن را به زبان فارسی تقدیم کرده‌ایم.

در بعد از گذر از جمهوری ‌اسلامی و رای دادن مردم به شکل نظام آینده کشور باز هم گزینه‌های انتخاباتی دیگری به میان خواهند آمد که باید در فضای گفتمان سیاسی کشور به آنان پرداخته شود، مانند اقتصاد آزاد، اقتصاد دولتی و یا اقتصاد نیمه دولتی و آزاد. در آنجا هم طیف‌های سیاسی مختلف حق دارند در رابطه با این گزینه‌های انتخاباتی شفاف ‌سازی کنند و یا اینکه می‌خواهند مانند امروز در گفتگو کردن با هم و رعایت «حق حاکمیت رای» از خود بی‌تفاوتی نشان دهند و به مردم بگویند: مرغ ما یک پا دارد.

در پایان به این نتیجه می‌رسیم که در هر برههء زمانی سیاسیون ایرانی گفتمان ‌های سیاسی حاکم بر جامعه را باید درک کنند و گسترش دهند تا مردم بتوانند آنچه را که می‌خواهند از روی آگاهی‌های داده شده بسنجند و رای خود را به آن بدهند و نه از روی کهنه‌ ورزی و ستیزه‌های شخصی که به عموم مردم ربطی پیدا نمی‌کند. فرار از گفتگو و پیش‌شرط گذاشتن بر آن غیر ممکن است. اگر امروز ما از پادشاهی‌ خواهی خود گذر کنیم تا جمهوری ‌خواهان بتوانند (این افتخار را به ما بدهند) که با ما به گفتگو بنشیند چه دست‌آوردی خواهیم داشت؟ اتحاد دیکتاتورهای خلقی، کمونیستی و اصلاح ‌طلب جمهوری ‌اسلامی برای ادامهء حیات جمهوری اسلامی؟!

يعنی مسئله تنها پادشاهی‌خواهی ما نیست، بلکه گويا ما باید سرنگونی ‌خواهی جمهوری‌ اسلامی را هم به کناری بگذاریم تا آنان افتخار گفتگو به ما را بدهند! سوال من از کسانی که خواستار این هستند که ما پادشاهی ‌خواهی خود را به کناری بگذاریم این است: که چرا جمهوری ‌خواهان نباید هیچگونه تحرکی از خود نشان دهند؟ آیا جمهوری ‌خواهی برابر با دموکراسی ‌خواهی می‌باشد؟ اگر بدین‌ صورت است که ما در کشورمان دموکراسی داریم و خبر نداشتیم؟ به نظر من جمهوری ‌خواهان ایران هیچ‌ گونه اکثریتی در جامعه ایران ندارند و کارنامهء سیاسی شان بغییر از ترور، اعدام، کشتار ایران‌ دوستان و حمایت بی‌دریغ از جمهوری ‌اسلامی و، بالاتر از همه، ایران ‌ستیزی چیزی دیگری در خود ندارد که ما بخواهیم با آنان متحد شویم. ما باید به اصول اولیه خود مانند پادشاهی‌ خواهی استوار بمانیم تا بتوانیم این چالشگری‌ها را به داوری مردم برسانیم.

 

پهلوی دوستی

امروزه سعی بر این است که به طرفداران پادشاهی در ایران صفت «شاه‌الله‌»ی بدهند. من به همان صفت  سُنتی، غیر‌ مذهبی و سکولار «جاوید شاه‌»ی علاقه بیشتری دارم و برازندگی بیشتری در آن صفت برای خود می‌بینم (تکامل فکری مخالفان ما در پست‌رفت مذهبی شدن شان خلاصه می‌شود)، چون واقعیت ‌گرانه‌تر است و پادشاهان پهلوی در تاریخ ایران جاویدان شده‌اند چه مخالفان بخواهند و چه نخواهند! چه جمهوری‌اسلامی بماند و چه نابود شود! چه مردم در آینده به پادشاهی رای دهند و چه به جمهوری. (البته ما به آینده می‌نگریم ولی کسانیکه در گذشته زندگی می‌کنند هنوز نتوانسته‌اند درک درستی از پادشاه‌ خواهی امروز ما برای فردای کشور بدست آورند).

تاریخ را سیاستمداران نمی‌نویسند بلکه آنها ابزارهائی برای نوشتن تاریخ هستند! پادشاهان پهلوی ابزارهای بودند که تاریخ ایران بوسیلهء آنان ورق خورده است. اگر ما به آنان احترام می‌گذاریم به همین علت است و نه فرد‌پرستی که می‌خواهند به ما ببندند.

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه