|
جمعه 23 تير 1391 ـ 13 ماه ژوئيه 2012 |
چاه ويل جنايت
گفتگوبا مسعود نقره کار
گفتگوگر: نوشين شاهرخی
شهرزادنیوز: در دادگاه دههی خونین در لندن شاهدان بسیاری شرکت کردند و از آنچه بر آنان در دههی شصت رفته است شهادت دادند. دررابطه با اهمیت و تأثیر این دادگاه شهرزادنیوز با مسعود نقرهکار به گفتگو نشسته است.
مسعود هر نوع ایدهی روشنگرانه و اقدام افشاگرانه در بارهی نقض حقوق بشر در ایران را ایده و اقدامی اثرگذار در راستای تحقق «حقوق بشر» در میهنمان میبیند.
مسعود: "اگر میزان و حجم ایدههای روشنگرانه و اقدامهای افشاگرانه در بارهی جنایتهای حکومت اسلامی، به ویژه علیه دگراندیشی و دگراندیشان، صدها برابر شوند هنوز در رابطه با نشان دادن ابعاد جنایتهای این حکومت در این عرصه کم خواهیم آورد. طرح و ابتکار دادگاه مردمی دههی خونین، که تجربهی مشابهی نیز در سطح جهانی داشته، نمونهای از این ایدهها و اقدامها ست. تلاش برپا دارندگان این دادگاه در کنار ارزشها و پیامدهای روشنگرانه و افشاگرانهاش پیرامون نقض وحشیانهی حقوق و آزادیهای شخصی، و آزادیهای عمومی و حقوق سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی توسط حکومت اسلامی دستآوردهای دیگری نیز خواهد داشت. این دادگاه ذهنیت ضرورت برپائی دادگاههای بینالمللی در رابطه با رسیدگی به جنایتهای حکومت اسلامی علیه بشریت را تقویت میکند؛ این دادگاه بر سایر زمینهها و تلاشهائی که برآنند دادگاههای بینالمللی را ترغیب و موظف کنند تا محاکمه سران حکومت اسلامی را آغاز و به جریان بیاندازند، تاثیری مثبت و تسریع کننده خواهد داشت. گردآوری اسناد و شواهد بیشتری از جنایتهائی که حکومت اسلامی مرتکب شده، و نیز انجام پارهای از وظایف یک کمیسیون حقیقتیاب و دادخواه میتواند از دستاوردهای این ایده و اقدام باشند. البته طی سه دههی گذشته سازمانها، بنیادها و محافل مختلف حقوق بشری، و نیز جریانها و چهرههای سیاسی متعددی نیز تلاشهای روشنگرانه و افشاگرانه در این راستا داشتهاند که در حد خود منشاء اثر بودهاند. اگرچه پارهای از این ایدهها و اقدامها به سیاست و گرایشهای سیاسی و عقیدتی خاص ـ در معنای حزبی و سازمانی و گروهی ـ آلوده شده و این ویژگی از میزان اثر بخشی این تلاشها کاسته است، با این حال این دست تلاشها را نیز باید ارج گذاشت و قدرشناخت. (مثل تلاشهای برخی از احزاب و سازمانها و گروههای سیاسی، و افرادی مثل اکبر گنجی، رضا پهلوی و...)."
از نظر مسعود ارزش و اثر ایده و تلاش دادگاه دههی خونین در سطح بینالمللی جدا از تقویت ذهنیت ضروری، ارزش و اثر روشنگرانه و افشاگرانهاش نیز میباشد.
مسعود: "مردم جهان و بخش اعظم مردم میهنمان با گوشههائی از جنایت های حکومت اسلامی آشنا شدهاند. این تلاشها نگاه جهانیان و مردم میهنمان را به فاجعه و واقعیت هولناکی به نام حکومت اسلامی بازتر خواهد کرد. اما اینکه انتظار داشته باشیم دادگاههای بین المللی دادخواه بیدادی که بر مردم میهنمان رفته است باشند، به گمان من در شرایط کنونی خواستی دور از دسترس است. ویژگیهای قضائی و قانونی حاکم بر این دادگاهها که قدرت تصمیمگیری و اجرائی این دادگاهها رامحدود کرده اند، و نیز منافع حکومتها و دولتهای تاثیرگذار براین دادگاهها از عوامل باز دارندهی دادخواهی بسیاری از قربانیان خودکامگی در جهان هستند."
اهمیت اطلاعرسانی
مسعود نقش و تأثیر دادگاه دههی خونین را در سطح ایرانیان خارج از کشور نیز ارزشمند ارزیابی میکند.
مسعود: "اگر چه اپوزیسیون حکومت اسلامی خود مبتکر و تلاشگر ایدههای روشنگرانه و اقدامهای افشاگرانه بوده و هست، اما این ایدهها و اقدامها بر خود اپوزیسیون نیز تاثیرگذارند، که ایجاد تحرک و همدلی و تعاون بیشتر نمونههائی از این ارزشها میتوانند باشند.
به گمان من اهمیت حیاتی این ایدهها و اقدامها بیش از هرچیز اطلاع رسانی به مردم، به ویژه تاثیرشان بر مردم داخل کشور و اپوزیسیون برون حکومتی در داخل کشور است. اکثریت مردم و اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی در داخل کشور از گستردگی و عمق فجایع و جنایتهائی که حکومت اسلامی به بار آورده و به بار میآورد، بیخبرند. امروزه امکانات اطلاعرسانی و ارتباطی به گونهای ست که دست ما برای آگاهسازی و روشنگری و افشاگری باز است، و برای این کار نمیباید درنگ کرد."
از سوی دیگر مسعود این ایدهها و اقدامهای مشابه را بر رفتار حکومت اسلامی تاثیرگذار نمی بیند و چنین انتظاری را خوشبینانه ارزیابی میکند.
مسعود: "جهالت، خشونتآفرینی و جنایت عناصر اساسی سرشت و ماهیت این حکومتاند و اگر این حکومت گاه در برابر خواستهای حقوق بشری عقبنشینی میکند، موقتی و عوامفریبانه است. این حکومت اگر رفتار جاهلانه، خشن و جنایتکارانهاش را تغییر دهد دیگر حکومت اسلامی نخواهد بود."
دگراندیش ستیزی پادشاهی و مذهب
مسعود به موانع متعددی بر سر راه پروسهی شکلگیری و تحقق دموکراسی در ایران اشاره میکند.
مسعود: "عدم تحمل دگراندیشی تا حد حذف فیزیکی دگراندیشان یکی از این موانع است. پدیدهی تحمل دگراندیشی عنصر مهم فرهنگ و سیاست دمکراتیک است. فقدان این پدیده بلیهای ست بلای جان دموکراسی در میهنمان. در بروز دگراندیش ستیزی و کشتار دگراندیشان در جامعهی ما دو نهاد پادشاهی و مذهب (دین) نقش مهمی ایفا کردهاند. حکومت اسلامی نمونهی «درخشان» شق دوم است. ایدهی روشنگرانه و اقدامهای افشاگرانهای که حضور و حیات عدم تحمل و دگراندیش ستیزی را برملا میکنند، و تلاش میکنند دست چنین بلیهای از سر مردم میهنمان کوتاه شود، اهمیتی حیاتی برای برقراری دموکرسی در جامعه دارند. میباید چنگ به ریشهی این مانع و بلیه برد، و این ریشه هم چیزی نیست جز اندیشگی و تفکر و عقیدهای که خود را حق و حقیقت مطلق میپندارد و دیگران را ناحق و باطل. دین اسلام، به ویژه مذهب تشیع، چنین عقیدهای ست."
شاهد جنایت
مسعود سلسله گزارشها یا روایتهائی با عنوان «روایتهای شاهد شکنجه، تجاوز و اعدام» منتشر میکند که در اینجا در مورد شخص شاهد (راوی) و گزارشها میگوید.
مسعود: "راوی جنایتهای حکومت اسلامی از مسؤلین سابق قوهی قضائیه مستقر در زندانها و جبههی جنگ است. او با سمتهای مختلف دادیار، نماینده حاکم شرع، نماینده دادستان، مسؤل دفتر آمار زندانیان در زندانهای شیراز و عضو کمیسیون عفو و بخشودگی در زندانها و دادسرای مستقر در جبهه کار میکرد. ایشان به خاطر منش و روش، سن و تجربه، و حضورش در جبهه مورد احترام کارکنان زندانها و مورد مشورت حکام شرع، دادستانها، بازجوها و شکنجهگرها در امور مختلف بود. این شخص سال 1385 از ایران خارج شده و اکنون در خارج کشور و در یک کمپ زندگی میکند و تحت حفاظت قرار دارد. او به شدت از بیماری ریوی که ناشی از بمبهای شیمیائی جبهه است رنج میبرد. گفت و گوهای من با ایشان که گفت و گوهائی تلفنی ست در سه حوزهی زندانها، جبهه و رویدادهای روز در سایت گویا منتشر میشوند، که البته در سایتهای مختلف از جمله سایت عصرنو، بالاترین و... هم انتشار مییابند. من در بارهی چگونگی آشنائیام با ایشان نوشتهام، و نیز نوشتم که اوائل با تردید به روایتهای ایشان نگاه میکردم، اما امروز آن تردید بر طرف شده است.
گزارشها و روایتهای ایشان از جنایتهای پنهان حکومت اسلامی پرده برمیدارند. جنایتهائی که برای نخستین بار افشاء میشوند. جنایتهای ناباورانهای که نسبت به قربانیان محکوم به مرگ اعمال میشد، و فقط اوامر و عوامل آنها ازچگونگی این جنایتها آگاهاند، جنایتهائی تکاندهنده و کابوسواره."
و مسعود واکنش مردم به این روایتها را اینگونه شرح میدهد.
مسعود: "آنچه در نگاه من مهمترین است تاثیر این روایتها در داخل کشور و واکنشهای مردم است. در حد اطلاع من و خود راوی، روایتها بازتاب گستردهای در داخل کشور داشتهاند، علیرغم سکوت حسابگرانه. اما لاریجانی، رئیس مجلس و برخی از فرماندهان نظامی و امنیتی و اطلاعاتی، حکام شرع و روحانیون واکنش نشان دادهاند. به نظر میرسد با پوششی که تلویزیونها و رادیوها و سایتهای پربیننده در انعکاس این گزارشها دادهاند میباید انتظار واکنشهای بیشتری داشت. خود من ایمیلهای زیادی در رابطه با این روایتها از ایران داشتهام و یا در فیسبوک نظرهای متفاوتی از داخل ایران دریافت کردهام.
"در خارج کشور هم نظرها و نگاههای متفاوتی وجود دارند. استقبالی غیر مترقبه و دور از انتطار از این گزارشها شده است. برخی از خانوادههای قربانیان با من تماس میگیرند تا از طریق راوی اطلاعاتی در باره قربانیانشان به دست آورند. واکنش دوستان زندانی سیاسی سابق در حکومت اسلامی هم نسبت به این روایتها متفاوت است، تعدادی از این دوستان به گمان من به گونهای شتابزده راوی را دروغگو و روایتهای او را غیر واقعی خواندند. اما برخی دیگر سنجیده و صمیمانه کمک کرده و میکنند که گزارشها بیشتر انعکاس یابند، و با اتکا به تجربهشان اگر لغزشها و خطاهائی در این روایتها میبینند گوشزد کنند تا لغزشها و خطاها کاهش یابند. این دوستان با وقوف بر اهمیت این روایتها توجه دارند که روایتها میتوانند به خاطر زمان طولانیای که از تاریخ وقوع آنها گذشته و همینطور بیماری و سن راوی حاوی لغزشها و خطاهائی باشند، به همین خاطر برخوردی شایسته و مسئولانه با این روایتها کردهاند. تشکلها و بنیادها و محافل و سایتهائی که به مسائل زندانها و شکنجه و تجاوز و اعدام پرداخته و میپردازند در رابطه با این روایتها سکوت کردهاند. سکوتی که به گمان من اگر در آغاز به خاطر تردید و بیاعتمادی قابل توجیه بود، امروز دیگر گرد و غبار انحصار طلبی، منزه طلبی، فرقهگرائی و تفرعن بر آن میتوان دید، و این به راستی تاسفآور است."
شهادتی از آن سو
مسعود میگوید که شاهد جنایتها حاضر است در دادگاه های نمادین و یا واقعی حضور یابد و شهادت دهد.
مسعود: "او داوطلب چنین کاری ست، منتهی بیماری ایشان و همینطور مسالهی حفاظت از ایشان دست و پا گیر شدهاند که من امیدوارم این موانع بر طرف شوند. اما اجازه میخواهم به نکتهای نیز اشاره کنم. ما تا کنون آنچه را که شنیده، خوانده و دیدهایم از قول و نگاه زندانیان جان به دربرده از زندانهای حکومت اسلامی و خانوادههای قربانیان بوده است. ازآن سوی ماجرا، یعنی آنجا که خباثت و جنون و جنایت حکومت اسلامی اوج میگیرد و فقط اوامر و عوامل این جنایتها حضور داشتهاند و شاهد بودهاند اطلاعاتی ناچیز داشته و داریم (برخی مثل آیتالله خلخالی، آیتالله منتظری، حسین بروجردی، سرمست اخلاق تابنده، سردار مدحی و... و برخی از توابین آزاد شده یا گریخته از زندانها اطلاعات جسته گریختهای دادهاند). اکنون برای نخستین بار است که فردی دارای موقعیتی حساس و مهم در زندانها، با اطلاعاتی گسترده، به عنوان «شاهد جنایت» های پنهان حکومت اسلامی سراغمان آمده و میخواهد صمیمانه و صادقانه به ندای وجداناش پاسخ دهد و آنچه را که دیده و کرده، بیان کند. بر ماست که با برخوردهائی سنجیده و مسئولانه با این فرد و افراد مشابه مواجه شویم. متاسفانه برخوردهای نسنجیده و شتابزده با این افراد و گزارشهایشان احتمال تاراندن و از دست دادن این امکانهای ارزشمند و حیاتی را سبب خواهند شد. مچگیری، مرعوب کردن، توهین کردن و تهدید کردن این افراد را که انگشت شمارند خاموش خواهند کرد، و ما را از منابعی که میتوانند جنایتهای پنهان حکومت اسلامی را بر ملا کنند محروم میکند.
"تلاش دادگاه دههی خونین و سازمانها و بنیادها و تشکلهای حقوق بشریای که پیرامون موضوع زندان، شکنجه، تجاوز و اعدام فکر و کار میکنند، میباید ترغیب، تشویق و جلب کسانی که در حوزه قضائی و زندانها با حکومت اسلامی همکاری کردهاند و امروز به اشتباه خود پی بردهاند، باشد. این افراد جنایتهائی را شاهد بودند که نه فقط از چشم مردم، که از چشم زندانیان نیز دور نگه داشته شدهاند؛ جنایتهائی که ذات و سرشت واقعی حکومت اسلامی ـ که چاه ویل جنایت است ـ را عیانتر میکنند."
برگرفته از شهرزاد نيوز
http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articleId=3186
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.