|
جمعه 29 ارديبهشت 1391 ـ 18 ماه مه 2011 |
پاسخی به مقالهء
«پادشاهی بالذات ناقض حقوق بشر است»
خشایار رُخسانی
آقای رضا پرچی زاده،
نُخست اینکه نیروهایِ آزاده و گیتیگرای (سکولار) ایرانی که غم رهایی ایران و مردمسالاری در این کشور را دارند، بسیار آسان تر می توانستند در راستای آزادسازیِ ایران، گذار از بختک حکومت اسلامی و نهادینه کردن مردمسالاری به یک راهکار انجام شُدنی دستیابند، اگر آنها دیگر هم میهنانِ آزاده و دگراندیش خودشان را دُشمن نمی پنداشتند که سامانهء پادشاهی را گُزینهء بهتری می دانند و پیشنهادهای آنها را از روزنِ دیدگاهِ دگراندیشانی درمی نگریستند که نیکخواه ایران هَستند.
چکیدهء نوشتهء شما این است:
1) سامانهء پادشاهی در ناسازگاری با (حقوق بشر است زیرا «به خون دودمان پادشاهی بهای بیشتری از خون دیگر شهروندان می دهد.»
2) ساختار پارلمانی سبب ناتوانی نیروی قوه مجریه می شود.
چکیدهء پاسخ من به نوشتهء شما:
1) اگر بنا بود که در ساختار کشورداری آیندهء ایران، پادشاه فرمانروایی کُند، (آن هم با این گمانه زنی که مردم چنین ساختاری را پذیرفته باشند)، خُرده سنجی های (انتقادهای) شما می توانست روا باشد، ولی اکنون که پادشاهی خواهان پذیرفته اند که چنانچه مردم به ساختار پادشاهی رای دهند، پادشاه تنها دارایِ یک نقش نمادین در کشور خواهد بود و ارزش جایگاه پادشاه تنها برای نمایندگی کردنِ کیستی (هویت) و یکپارچگی میهنی است، ولی کشور بدستِ نمایندگان برگُزیدهء مردم در سه نیروی ِ خودسالار ِ (مستقل ِ) دادگُستری، دادگُزاری (مقننه) و دادکاری (مُجریه) اداره خواهد شُد، خُرده گیری و نگرانی شما بی مورد است.
2) اگر در گفتگوهای سیاسی سُخن از ساختار «پارلمانی» به میان می آید، حتماً منظور گوینده از این گفته نمی تواند ساختاری همانند ساختار کشورداری انگلستان بوده باشد، که بگفتهء شما «قدرت در پارلمان متمرکز شُده است و از اینرو به توازن نیروها آسیب می زند»؛ وآنکه این گفته تنها یک سُخن نمادین است که می خواهد به ارزش و جایگاه مِهَستان (مجلس) و خودسالاری (استقلال) آن در ساختار کشورداری آیندهء ایران اشاره کُند. اکنون اگر به دید شما در ساختار کشورداری به شیوهء پارلمانی، توازن میان نیروها برپا نخواهد شُد، این وظیفهء نمایندگانِ برگُزیدهء مردم در مجلس موسسان خواهد بود که در فردای پیروزی به این پُرسمان رسیدگی کُنند. ولی اگر شما بخواهید این پُرسمان را بهانه ای برای پیشگیری از همبستگی نیروهای گیتیگرا (سکولار) سازید، تنها می تواند نشانهء بدخواهی شما در دستیافتن به همبستگی میان نیروهای گیتیگرا باشد.
پیامدهای لجبازی شما:
با نگر به زیان هایی که هر روز مردم و کشور ایران دارند از بهر ادامه و ماندگاری حکومت اسلامی برمی تابند، از نسل کُشی ایرانیان گرفته تا تنگدستی هایِ گُسترده در کشور و آسیب های جبران ناپذیر با گُنجایش های کیهانی به فرهنگ، زبان پارسی و هویت ایرانی بودن ما، اقتصاد و زیستبوم ایران، یک همبستگی سیاسی که بتواند زندگی ننگین این حکومت اشغالگر و انیرانی را تنها یک روز کاهش دهد، کُمکِ عظیمی به مردم ایران و نسل های آینده خواهد بود.
راستی این است که با رویکرد به امتیازهای بیشُماری که جُنبش آزادیخواهی مردم ایران می تواند در دستیافتن به آرمان اش از همبستگی با هواداران پادشاهی ببرد که همانند جمهوریخواهان به مردمسالاری و گیتیگرایی باور دارند، پافشاری و لجبازی شما برای پیشگیری از این همبستگی و ادامهء سنگ انداختن در این راه، برابر خواهد بود با همکاری غیر مستقیم و ناخواسته با حکومت اشغالگر اسلامی در ماندگاری آن و ادامهء لگدمال کردن حقوق شهروندیِ آن جوانانی که این حکومت اشغالگر دارد روزانه سه تا از آنها را از ریسمان دار آویزان می کُند؛ البته اگر این جوانان را «انسان» بشمار آوریم و تنها انگیزهء مان از سرسختی برای پیشگیری از همبستگی با پادشاهیخواهان، نگرانی از «لگدمال شُدن حقوق شهروندی و انسانی آنها در ساختار پادشاهی» باشد!
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.