|
جمعه 29 ارديبهشت 1391 ـ 18 ماه مه 2011 |
فتوائی که بیشتر شبیه توریه است
بهمن زاهدی
«فتوا» به معنای بیان حکم خدا بوسیله فقیه یا مفتی است. فتوائی که از طرف آیتالله صافی گلپایگانی صادر شده، بحثهای زیادی را برانگیخته است. بیشترین این بحثها از سوی اصلاحطلبان مهاجر به غرب انجام میشود، که خوانندهء آهنگ «نقی» را به نقد میکشند و او را توهین کننده به مقدسات اسلامی شیعیان جلوه میدهند و دلیل اصلی برای فتوای صادر شده را در زیر پوشش بحثهای انحرافی پنهان میکند. این فتوا دو جنبهء سیاسی و اجتماعی دارد که در زیر بحثهای جانبی فراموش شدهاند. روسها گفتاروردی دارند بدين قرار که: «یک مبارز سیاسی به دستشوئی هم که برود باید برنامهای داشته باشد». از آنجایی که سیاست آقایان مانند دیانت شان است، فتوا هم امری سیاسی است.
جنبهء سیاسی
با سفر اردوغان به ایران و بردن این پیام به رئیس جمهور فعلی امریکا، اوباما، که خامنهای اگر فتوا دهد که بمباتمی حرام است همهء مسلمانان به این فتوا احترام خواهند گذاشت و امریکا بعد از اینکه فتوای خامنهای را شنید باید اطمینان داشته باشد که جمهوری اسلامی در صدد تولید بمباتمی نیست، می توان نتیجه گرفت که فتوای آیتالله صافی گلپایگانی هم میتواند به اروپائیان و امریکاییهای فراموشکار خاطر نشان کند که قدرت فتوای یک آیتالله تا چه اندازه میتواند مابین مسلمانان مورد احترام قرار گیرد. البته فتوای کُشتن سلمان رشدی توسط خمینی به علت نوشتن کتاب آیههای شیطانی، با گذشت زمان، کمکم در خاطرهء سیاستمداران غربی فراموش شده و میبایستی که به آنان یادآوری میشد.
اوباما از طريق برنامهای سیاسی و تنظیم شده از طرف جمهوریاسلامی در زیر فشار قرار گرفته است تا به فتوای خامنهای ایمان بیآورد. فتوای آیتالله صافی گلپایگانی فقط ابزاری برای تاکید بیشتر به فتوای خامنهای به نظر میرسد. تلاش اصلاحطلبان مهاجر جمهوری اسلامی هم در این است که موضوع فتوا را برای غربیان بازتر کرده و دست غیبی جمهوریاسلامی برای تحلیل قدرت مذهبی خامنهای در غرب باشند. امروز نقد آقای شاهین نخفی بیشتر در رسانههای نزدیک به اصلاحطلبان مهاجر خوانده میشود تا نقد آیت اللهصافی گلپایگانی!
آنچه را که اپوزیسون به آن نپرداخته است تجربهء ایرانیان در برخورد با احکام شرعی است. باید به غربیان یادآور شویم که در شرع اسلام در کنار فتوا، توریه (*) هم بکار برده میشود. خمینی در پاسخ به بازرگان حفظ نظام را "اوجب واجبات" میخواند و میگفت: "جاسوسی برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است". آیا اصلاحطلبان مهاجر که میخواهند به دوران طلایی خمینی بازگردند توریه نمیکنند (مانند آقای کدیور در صدای امریکا)؟ و یا خامنهای برای حفظ نظام اش دست به توریه نمیزند؟ این وظیفهء اپوزیسیون است که دورغگویی رهبران سیاسی جمهوری اسلامی را برملا کنند. تنها به سیاسمداران غربی حکم فتوا را یاد دادن کافی نیست. آنان باید توریه اسلامی هم یاد بگیرند تا مانند ما ایرانیان در دام اسلامگرایان گیر نکنند.
جنبهء اجتماعی
فتوای آیت الله صافی گلپایگانی چندین مورد استثنایی را در خود پنهان کرده است.
یک: این اولین بار در تاریخ اسلام است که «فتوا به همراه جایزه نقدی» برای انجام دهنده حکم شرعی صادر شده است. بعد از «نماز جمعه ساندیسی» و یا «تظاهرات برای دریافت غذا و نوشابه»، حکم شرعی هم ساندیسی شده است. این مسئله نشان دهند سقوط معنوی آیتاللهها در جامعه و قبول این سقوط از طرف خود آیتاللههاست. آنها فهمیدهاند که در میان مردم پایگاههی ندارند و برای انجام حکم شرعی باید به مردم هزینه پرداخت کنند!
دو: تعیین صد هزار دلار جایزه برای انجام حکم شرعی باز هم به ما نشان میدهد که ما بین آیتاللههای حاکم بر ایران «ریال ایران» ارزشی ندارد و در معاملات شرعی خود دلار را جایگزین ریال کردهاند.
سه: در اسلام ارزش یک انسان یرابر با صد شتر میباشد. آیا قیمت هر شتر هزار دلار برآورد شده است که در حکم شرعی آقا، قیمت جان انسان به صد هزار دلار رسیده است؟
اینکه اسلام ابزاری برای روحانی نمایان فرقهء شیعه شده از کسی پنهان نیست. با ادامهء حکومت جمهوری اسلامی هر بیشتر به این مهم نزدیک می شویم که فرقهء شیعه در حال از بین رفتن است و خود آیتاللهها هم به این فرقه اسلامی دیگر ایمانی ندارند.
برنامهء جمهوری اسلامی برای صدور حکم فتوای آیتالله گلپایگانی تنها یک دلیل سیاسی دارد و آن هم متقاعد کردن غرب به احترام گذاشتن به حکم سید علیخامنهای برای حرام دانستن بمب اتمی است؛ حکمی که دیگر ما بین ایرانیان حداقل رنگی بغییر از وحشت آخوندی از سرنگونی جمهوریاسلامی و از بین رفتن فرقه شیعه دوازده امامی ندارد.
روسها به سران جمهوریاسلامی آموزش کافی را برای هدفمند کردن فتواهاشان داده اند. آقای گلپایگانی هم یاد گرفته که برای گرم کردن بازار سیاست فتوابازی کند. اگر آقای گلپایگانی حرف اش خریداری میداشت برای فتوا تعیین نرخ نمیکرد.
پنچ شنبه 28 اردیبهشت 1391
* «توریه» (towriye)، یا صرفهجویی در بیان حقیقت، یا سخن نیمه راست، بیان سخنیاست که معنای آن به ظاهر درست است اما آنچه مخاطب از آن درک میکند نادرست و دروغ است؛ یعنی جمله صادق بیان میشود که موجب میگردد، شخص دوم از آن جمله مفهوم گمراه کننده و فریبندهء مورد نظر گوینده را دنبال کند.
http://bahman.zahedi.com/index_0_0_0_0_111.html
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.