|
مادرانی که بهشت را از زیر پای خود برداشته اند
ارزش زن، آن گونه که از میانه ی قرن بیستم و آغاز سالاری حقوق بشر به آن توجه شد، یعنی درک اهمیت اجتماعی زن و این که نقش طبیعی زنان به عنوان «مادر» نباید سبب تحميل تبعیض و مانع برابری آن ها با مردان شود، امری بسیار مهم بوده است. در طول تاریخ، و به خصوص پس از پيدايش مذاهب تک خدایی و زمينداری بزرگ، زن، در مقام «مادر»، ماشین تولید مثلی بوده که در هر دوره ای از او به شیوه ای بهره برداری شده است.
مادر یا سرچشمه ی مستقل تأمين نيروی کار
ریشه های احترام به زن، به عنوان ماشین تولید مثل، از زمانی شروع شد که اقوام متحرک و شکارچی به اقوام ساکن و کشاورز مبدل شدند. ساختارهای پيچيده ی نهاد های اجتماعی، و از جمله مفاهيم حقوق و وظايف نیز از زمانی که انسان ها برای خود خانه و زمین و سرزمینی ثابت بوجود آوردند آغاز به شکل گرفتن کردند.
در چنين جامعه ی ساکن شده بر سرزمين و محتاج نيروی کار بود که زن به عنوان مادر، و نه انسان، اعتبار ويژه ای به دست آورد. او می توانست کاربرانی بی مزد بوجود آورد که بر روی زمین کار کنند. در آن هنگام نقش پدر در خلق فرزندان شناخته شده نبود و به باروری به عنوان امری مقدس توجه می شد. این زن بود که می توانست به زندگی خانواده و طایفه وسعت و ثروت دهد. و به خاطر همین برتری، یعنی نیروی زاد و ولدی ناشناخته، زنان تا مرحله ی اداره ی قبایل و طوايف، و رسیدن به بالاترین مقام روحانیت پیش رفتند. در همین دوره نيز بود که در برخی از جوامع تعدد شوهر برای زن معمول بود و زنجیر اتصال خانواده به وسیله سلسله زنان صورت می گرفت. (آن گونه که رالف لینتون در کتاب سیر تمدن می گوید این نوع اولویت زن یکی از امور مختص ساکنان اصلی ایران نیز بوده است).
بهشتِ زیر پای مادران در کجاست؟
اما همزمان با قدرت گرفتن مالکین بزرگ و همدستی و همراهی نمایندگان مذاهبی که به سرعت در سراسر جهان بوجود می آمدند و، در عین حال، شناخته شدن نقش مرد در امر باروری، زنان قدرت سیاسی و اجتماعی خود را از دست داده و به پستوی خانه ها کشانده شدند. از آن پس آن ها نه روان زاينده ی جهان، که به ماشین های تولید مثلی تبديل شدند در دست صاحبان خود، یعنی مردانی که نمایندگان خدایان بر روی زمین به شمار می رفتند. و چنين بود تا اوایل قرن بیستم؛ دورانی سخت بلند که طی آن تقریباً در همه ی جهان (کم و بیش) زن مساوی بود با ضرورت باروری و تولید مثل و، پس، شناخته شدن با عنوان گريزناپذير «مادر». از دید مذاهب مختلف، چون مذهب اسلام، «بهشت زیر پای مادران بود» اما زنی شایسته ی عضويت در این بهشت بود که بیشتر بزاید، بیشتر فداکار باشد، بیشتر صبر و تحمل رنج ها را داشته باشد و، از همه مهم تر، بیشتر تابع قوانین مذهبی باشد؛ قوانینی که مرد را صاحب و خدای زمینی او و نماینده تام الاختیار خدای آسمانی می دانستند.
استفاده از مادری زن در دنیای مدرن
استفاده از «زن» به عنوان «ماشین تولید مثل» حتی در دوران مدرن نیز مطرح بوده است؛ مثلاً، در دوران هایی که حکومت های فاشیستی ِ جنگ طلب نیاز به سرباز بیشتر برای جنگیدن داشتند؛ همچون دوران هیتلرکه تحسین مقام مادری و تشویق زن ها به زاییدن و زاییدن و زاییدن سخت متداول بود. در اين دوران ها حتی معيارهای زیبا بودن زنان شهری به الگوهای مادران روستایی نزديک می شد؛ یعنی داشتن باسنی بزرگ که مظهر به وجود آوردن فرزاندانی سالم است، و چهره ای ساده و بی آرایش و گیسوانی بافته.
در کشورهایی که گرفتار جنگ شده و با کمبود جمعیت روبرو بوده اند ازدياد زاد و ولد تشويق می شده است. مثلاً، در فرانسه پس از جنگ جهانی اول تصمیم گرفته شد تا از مادرانی که فرزندان زیادی به دنیا آورده اند قدردانی شود و نشان های افتخار و جوایزی نیز برای آن ها در نظر گرفته شود، که این رسم هنوز هم در کشورهایی از جهان، به خصوص کشورهای اسلامی، در روز مادر برقرار است.
در تاريخ معاصر کشورمان هم شاهد آن بوده ايم که، مثلاً، احمدی نژاد، برای «وسعت دادن به تعداد سربازان اسلام»، بر زاییدن های مکرر برای زنان، و داشتن فرزندان هر چه بیشتر تاکید داشته است.
اما داشتن یک روز برای زنان مادر، یا روز باروری، از دوران باستان در یونان و ایران و بعدها در روم وجود داشته است. در این کشورها هر ساله مراسم بزرگی برای نيايش و ستايش الهه های باروری اجرا می شد. در یونان برای رئا، مادر زئوس، خدای خدایان، و در ایران برای آناهیتا، خدا زن ایرانی. و در این روز، علاوه بر این که مردمان با هدایایی به معابد الهه های باروری می رفتند، به مادران خود نیز هدیه می دادند.
در انگلستان قرن سیزدهم، هنری سوم، به خواست مردان کلیسا، سومین یکشنبه ماه مارچ را به عنوان Mothering Sunday (يکشنبه ی مادری) اعلام کرد. اما در واقع هدف از برگزاری اين روز ايجاد فرصتی برای ستایش کلیسا بود. این سنت پس از رنسانس و برچیده شدن قدرت کلیسا نیز ادامه يافت اما مردمان در آن روز به جای رفتن به کلیسا به دیدن مادران خود می رفتند و برایشان هدیه می بردند و کلیسا دیگر نفشی در این مراسم نداشت.
پیشنهاد دهنده ی روز مادر به شکل امروزی
پیشنهاد دهنده ی روز مادر، برای تجلیل از مادران، خانم جولیا وارد هاو (Julia Ward Howe) حقوقدان و نویسنده ی آمریکایی بود. او اين پيشنهاد را در سال 1872 مطرح کرد. اما تنها در سال 1914 بود که این روز، با پی گیری دختر این خانم و گروهی از زنان آمریکایی به وسیله ی ویلسون رييس جمهور آمریکا به عنوان روز مادر اعلام شد و رسمیت پیدا کرد. در ابتدا روزی که برای اين کار انتخاب شد روز هشتم ماه مه بود ولی پس از گسترش اين فکر به کشورهای اروپایی و سایر کشورهای جهان قرار شد که دومین یکشنبه ی ماه مه را به این روز اختصاص دهند. اگرچه از آن زمان تا کنون همین روز در بیشتر کشورهای جهان به عنوان روز مادر شناخته شده است اما در برخی از کشورها روزهای دیگری را به روز مادر اختصاص داده اند. مثلاً، در کشورهای اسلامی، با این که بسیاری از مردمان به طور غیر رسمی روزهای بین المللی زن، و مادر را به رسمیت می شناسند و به یکدیگر تبریک می گویند، دولت ها این روز را با روزی مذهبی همزمان می کنند. در ایران پس از انقلاب، دولت روز تولد حضرت فاطمه را، هم به عنوان روز زن و هم به عنوان روز مادر، اعلام کرده و از آن پس با برگزاری روزهای دیگری به عنوان روز زن یا روز مادر به شدت برخورد کرده است.
مادری در نزد زنان امروز
متاسفانه زنان ایران در پی انقلاب اسلامی، و در چارچوب قانون اساسی تبعیض آفرينی که با قوانین حقوق بشر و کنوانسیون های مختلف رفع تبعیض از زنان منافات و گاه ضدیت دارد، نه تنها بیشترین حقوق خود را از دست دادند، بلکه کرامت انسانی آن ها، چه به عنوان زن و چه مادر گرفتار لطمه های شدید شده است. در حال حاضر در سرزمین ما، حکومت و قوانین موجود به زن یا مادر همانگونه نگاه می کند که در قرون وسطا. هنوز زن بنده ای است که خدای کوچک اش مرد است و «مادری» نيز حکم همان «تولید مثل» را دارد؛ مادری که جز اطاعت و صبوری و رنجی دایمی، اما و البته همراه با وعده ی «بهشتی پس از مردن»، چيزی نصیب او نمی شود. و این در زمانه ای است که زنان در کشورهای پیشرفته به عنوان یک انسان مستقل، به زن بودن خود، به زندگی، به عشق، و به باروری و مادری، نه به عنوان امری که اسارت می آورد بلکه به عنوان عواملی طبیعی و اجتماعی نگاه می کنند. زن امروز، بهشت آسمانی را از زیر پای خود، در روزگار مردگی اش، برداشته تا بتواند بی ترس و عاشقانه همه ی پدیده های جهان را تماشا کند، بشناسد و بر زمین زنده ی جهانِ پیش رونده به آسودگی گام بردارد؛ زمینی که به او و مرد به یک اندازه اختیار و آزادی می دهد.
دوازدهم می 2012
برگرفته از سايت نويسنده
محل ارسال نظر در مورد اين مقاله:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |