بازگشت به خانه

دوشنبه 4 ارديبهشت 1391 ـ  23 آوريل 2011

 

فراموشی اصلاح‌ طلبان

نیک آهنگ کوثر

وقتی با برخی از دوستان اصلاح‌طلب و تعدادی از روزنامه‌نگارانی که وام‌دار این گروه هستند حرف می‌زنم، احساس می‌کنم از یک بیماری روحی/ روانی مزمن رنج می‌برند. احساس می‌کنم اینها که حافظه‌ای بسیار خوب در مورد دورانی که حتی به دنیا نیامده بودند دارند، چیزی در مورد کسانی که «مراد»شان محسوب می‌شوند، نمی‌دانند، شناخت نکات تاریک کارنامه این گروه برای‌شان اهمیتی ندارد و هدف هم به طور کامل، وسیله را توجیه می‌کند. یک دوست قدیمی تا آنجا پیش می‌رود که باید فردی، مثلاً رضا پهلوی، تاوان جنایت‌های ساواک را بدهد، و بابت کودتای 28 مرداد 1332 او را بایکوت کامل کرد. اما همین دوست بابت کشتارهای سیاسی، اعدام‌های عقیدتی، تبعیض‌های دینی و سو استفاده از دارایی‌های ملی و دروغ به مردم در دوره‌های مختلف جمهوری اسلامی می‌گوید «اشتباهاتی هم رخ داده که مایه تاسف است». هیچگاه موافق این نیست که این اشتباهات به رسانه‌های کشیده شود و تلاش دوستان اش برای فریب مخاطبان و کتمان واقعیت‌ها، «سیاست» خوانده می‌شود و برخورد اصلاح ‌طلبانه برای رسیدن تدریجی به دموکراسی.

دیشب با دوستانی بحث کتاب‌هایی بود که این روزها از سوی میرحسین موسوی تبلیغ می‌شود. طبیعتاً با طرح اسم این کتاب‌ها، گروهی به خواندن‌شان علاقه‌مند می‌شوند. یک پیشنهاد جذاب این است که کتاب‌های سانسور شده و حتی مجوز نگرفته دوران نخست‌وزیری میرحسین که احتمالاً وزیر ارشادش هم سید محمد خاتمی، رهبر اصلاح‌طلبان بوده را به نحوی به او برسانند تا اگر وقت کند از میان آنها هم منتخبی را اعلام کند تا کتاب ‌خوان‌ها به هر ترتیبی که شده سعی کنند آنها را بخوانند.

هر وقت رسانه‌هایی را می بینم که به رهبران اصلاح‌طلب و هاشمی رفسنجانی به خاطر منافع سیاسی نوعی «مصونیت» سیاسی بخشیده‌اند، حس می‌کنم اصلاح‌ طلبان نیاز به یک اصلاح‌ ساختاری دارند. دوست دارم جای معلمی باشم که به هر کدام از این فراموش‌کارها می‌گوید هزاربار بنویسند: «خمینی مجوز جنایت‌های یک دهه را صادر کرد»، «همهء رهبران اصلاح‌طلب و جناح چپ در مقابل جنایت‌ها ساکت بودند»، « اصلاح‌طلبان حکومتی یا از جنایت‌ها با خبر بودند یا بعداً خبردار شدند»، «تبعیض و تقسیم ‌بندی شهروندان به درجهء یک و درجهء دو از همان اول انقلاب و زیر نظر همین اصلاح‌طلبان آغاز شد» و ...

ممکن است بپرسید چرا نام رضا پهلوی را مطرح کردم؟ به این دلیل که معتقدم او نیز به نحوی به خاطر سکوت در برابر مسائلی که می‌داند مسوول است. شاید به خاطر نگرانی از دست دادن بخشی از حامیان، هیچگاه دوست ندارد سیاست‌های رژیم پهلوی را نقد کند. اما حداقل وقتی با او گفتگو کردم و بحث را به ساواک کشاندم، هر نوع استفاده از شکنجه را محکوم کرد. چنین محکوم کردنی لازم است، اما ایجاد فضای نقد گذشته و شنیدن همهء حرف‌ها به شکلی باز کار دیگری است که به نظرم باید از سوی رضا پهلوی انجام گیرد تا به ترمیمی که معتقد است دست یابد.

 

اصلاح‌طلبان فراموش‌کار

به نظر من، هر کسی که مدعی اصلاح‌طلبی است و به جنایت‌کاران و همکاران‌شان، مصونیت می‌بخشد و عامدانه خبرها را طوری تنظیم می‌کند که مخاطبان با واقعیت‌ها روبرو نشوند و آگاهی لازم را برای انتخاب بهتر به دست نیاورند، شریک جرم است.

اگر به خاطر منافع سیاسی و مصلحت‌طلبی دچار این فراموشی شده باشند، جزئی از همان ساختار هستند.

فرق نسل ما با بسیاری از گذشتگان این است که به خاطر دسترسی به اطلاعات ازاد، می‌توانیم مطالعه بیشتری در باره وقایع پنهان مانده در رسانه‌های چاپی داخل کشور داشته باشیم.

یکی از تجربیات خوب زندگی در خارج از کشور و دنبال کردن مبارزات انتخاباتی، پاسخ‌گویی کاندیداها در برابر سوال‌هایی است که به سوابق‌شان بر می‌گردد. این کاندیداها حتی مجبورند در برابر رای‌هایی که در کنگره یا پارلمان داده‌اند، پاسخ‌گو باشند. آیا هیچ‌گاه ما روزنامه‌نگاران وطنی و گاه دور از وطن، تصمیم‌های مسوولان «خودی» را زیر سوال برده‌ایم؟ پرسیده‌ایم که مثلا فلان طرح مضر به حال محیط زیست چرا از سوی وزارت‌خانه و دولت تصویب شده و یا ... مثلا چند نفر از دوستان عزیز من یادداشت‌های سید محمد خاتمی در باره مهندس بازرگان، یا نوشته‌های عطا مهاجرانی در باره قطب‌زاده پس از دستگیری‌اش را نقد کرده؟

فکر می‌کنم کسی که مدعی اصلاح‌طلبی است اما به حامیان جنایت‌کاران مصونیت می‌دهد، نیاز به اصلاح‌ دارد.

کدام‌یک از مسوولان جمهوری اسلامی به خاطر اعتراض به جنایت‌های این نظام کناره‌گیری است؟ کدام‌یک از اصلاح‌طلبان روش‌های آیت الله خمینی را نفی کرده‌اند؟

به نظر من، حقوق بشر مهم‌ترین سنگ محک اصلاح‌طلبان است. رسانه‌های آزاد و مستقل باید مصونیت بخشیدن به ساکتین و عاملین را پایان دهند.

خودنویس از این پس به دنبال تحقیق درباره سابقه کسانی است که مدعی مردم‌سالاری هستند اما از پاسخگویی به گذشته فراری بوده‌اند. از همه کسانی که در این راه ما را یاری خواهند کرد، پیشاپیش متشکریم.

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه