|
جمعه 1 ارديبهشت 1391 ـ 20 آوريل 2011 |
اصلاح طلبان از تهران تا واشینگتن در پی بازگشت به قدرت
بهداد بردبار
در چند روز گذشته انتشار دو خبر در فضای مجازی و از سوی اعضای شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.
نخست، یک عضو جبهه مشارکت پس از شرکت در کنفرانس مخالفان حکومت در واشینگتن، یادداشتی را در سایت نوروز منتشر کرد و در بخشی از این یادداشت یادآور شد: "من به نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران باور دارم، به قانون اساسی ملتزم هستم و به جنبش سبز در معنای اصلاحطلبانه آن که در منشور جنبش سبز ارائه شده است وفادارم. از این رو معتقدم هرگونه حرکت اصلاحی باید درون ساختار و چارچوب موجود و با رعایت مصالح کشور و ملت ایران باشد."
خبر دوم به اظهار نظر محمدرضاخباز از اعضای حزب اعتماد ملی و يکی از نمايندگان اصلاحطلب مجلس ايران مربوط میشود که به خبرگزاری مهر گفت: "اگر خاتمی در محوريت اين جريان (اصلاح طلب) قرار گيرد، میتوانيم خودمان را برای انتخابات آينده بازسازی و با کانديدای حداقلی وارد رقابت برای رياست جمهوری 92 شويم."
انتشار این دو خبر گویای این مساله است که طیف وسیع اصلاحطلبان از زمان برگزاری نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تا به حال با وضعیتی بغرنج روبهرو هستند و دچار سرگردانی در تصمیمگیریهای سیاسی شده اند.
پس از برگزاری انتخابات بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان معتقد بودند که در انتخابات ریاست جمهوری تقلب رخ داده و شورای نگهبان و وزارت کشور، دو نهاد مسئول انتخابات رقابت سالمی برگزار نکردند.
در پی این عکسالعمل، بسیاری از افرادی که به نتایج انتخابات اعتراض داشتند دستگیر و در دادگاههای نمایشی با محکومیتهای بسیار سنگین مواجه شدند. حتی برخی از آنها با انتشار نامههای سرگشاده مدعی شدند که مورد شکنجه و بدرفتاریهای شدید قرار گرفتهاند .
در نهایت رهبران نمادین جنبش سبز، بدون اینکه محاکمه شوند در حصر خانگی قرار گرفتند و تمام ارتباطات آنها با جهان خارج قطع شد.
واکنش گسترده اصلاحطلبان این بود که انتخابات پیش رو را تحریم خواهند کرد. در همین زمینه محمد خاتمی شرکت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی را به اجرای پیششرطهایی منوط کرد.
اما نه تنها حاکمیت به این پیششرطها توجهی نشان نداد بلکه شرایط بهگونهای پیش رفت که خاتمی در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و بهت و حیرت بسیاری از حامیان خود را برانگیخت.
در سه سال گذشته میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی بارها از سوی تریبونهای رسمی حاکمیت به براندازی نظام متهم شدند بهگونهای که سرتيپ محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران به خبرگزاری مهر گفت:
"خاتمی در جريان فتنه امتحان خوبی پس نداد و بههرحال جزو همراهان سران فتنه بود و حمايت و پشتيبانی زيادی از آنها کرد و در حال حاضر نيز موضعی مبنی بر برائت از آن حرکتها اتخاذ نکرده است." وی همچنین شرط ادامه حضور محمد خاتمی را در عرصه سياسی "تغيير در مواضعش" اعلام کرد.
اگرچه بسیاری از هواداران اصلاحطلبی از دوران خاتمی خاطرات خوشی دارند و همیشه با نوستالژی دوران اصلاحات دستبهگریبانند، اما جناح موسوم به اقتدارگرای حاکمیت قاطعانه تصمیم گرفت با مشت آهنین با این جریان برخورد و با صرف هزینهای هنگفت برای همیشه آنها را از حاکمیت اخراج کند.
در عملکرد مجموعه حاکمیت بههیچعنوان نشانی از این مسأله وجود ندارد که به اصلاحطلبان برای بازگشتن به قدرت روی خوش نشان داده شود.
تکرار تاریخ
به نظر میرسد وضعیت اصلاحطلبان به وضعیت ملی ـ مذهبیها شباهت پیدا کرده باشد. پس از استعفای دولت مهندس بازرگان فضا بر فعالان لیبرال تنگ شد و برخلاف حمایت این گروه از نظام اسلامی، حاکمیت هرگز آنها را به بازی راه نداد و ملی ـ مذهبیها چون گروهی نیمهجان گاهی درون زندان و گاهی خارج از آن تنها توانستند به فعالیتهای حداقلی خود ادامه دهند.
اگرچه بسیاری به بازگشت اصلاحطلبان به قدرت، امید و اشتیاق دارند اما به نظر میرسد چنین فرصتی از سوی حاکمیت به این گروه داده نخواهد شد.
اصلاحطلبان انگشتشماری هم که بتوانند در نظام جمهوری اسلامی فعالیت کنند ضمن اینکه باید وفاداری خود را به رهبری و نظام اسلامی نشان بدهند بهناچار باید از خیر پروژه اصلاحطلبی یعنی اجرای قانون، رعایت حقوق شهروندی و آزادی بیان بگذرند.
اما شاید همین امیدواری نسبت به بازگشت به قدرت است که باعث می شود محمد خاتمی در انتخابات شرکت کند یا عباس عبدی شعارهای جنبش سبز را رادیکال دانسته و جنبشهای خیابانی را محکوم کند.
از طرف دیگر هیچ شاهدی در دست نیست تا نشان بدهد حاکمیت دربرابر اصلاحطلبان از خود انعطاف نشان خواهد داد. به همین دلیل حتی یکی از اعضای حزب مشارکت متقاعد میشود که باید با سلطنتطلبان و جمهوریخواهان در نشست مشترکی همنشین شود.
به هر حال، چه شرکت در انتخابات و چه حضور در کنفرانس واشینگتن از سرگردانی اصلاحطلبان خبر میدهد و گویای این مساله است که آنها هنوز با وضعیت بغرنجی مواجهند بهگونهای که نمیتوانند در تصمیمگیریهای سیاسی ثابت قدم باشند.
از سوی دیگر بخشی از نیروهای اصلاحطلب که اصل را بر جلب اعتماد رهبر و نهادهای زیر نظر او گذاشتهاند و خواستار بازگشت به حاکمیت هستند نمیتوانند دستکم خواستههای هواداران خود را برآورده سازند چرا که راه بازگشت به قدرت، تکریم و سرپوش گذاشتن به جنایات حاکمیت و سکوت در برابر بیعدالتی و فساد مالی گسترده حاکمیت است.
با گسترش فضای ارتباطات بین داخل و خارج کشور بسیاری از شهروندان داخل ایران در جریان پروندههای نقض حقوق بشر در دههء شصت قرار گرفتهاند. بنابراین اصلاحطلبان با جامعهای روبهرو هستند که خواستههای بسیاری دارد.
برای مثال، فعالان حقوق زنان خواستار موضعگیری اصلاحطلبان درباره بحثهای برابری جنسیتی و برابری حقوق زن و مرد هستند. همچنین مدافعان حقوق بشر بحث اعدامهای سیاسی دهه 60 را مطرح کردهاند و خواستار پیگیری این مساله هستند.
به نظر میرسد اصلاح طلبان به عنوان نیروهای وفادار به حاکمیت و معتقد به قانون اساسی جمهوری اسلامی از پتانسیل لازم برای پاسخگویی به خواستههای متکثر و متنوع شهروندان برخوردار نیستند.
http://radiozamaneh.com/politics/2012/04/15/13211
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.