|
||
فهرست مقالات | صفحات اول | دربارهء سکولاريسم نو | دربارهء نشريهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | English Section |
||
گفتگوهای اختصاصی | آرشيو عکس و کاريکاتور | آرشيو عکس و مکث | آرشيو کوتاه و گويا | آرشيو جمعه گردی ها |
||
پيوندها |
فهرست مطالب |
سال پنجم ـ شماره 1128 ـ جمعه 19 اسفند 1390 ـ 9 مارس 2012 |
به پيشنهاد بنياد ميراث پاسارگاد
سايت شبکهء سکولارهای سبز>>>
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
و پيوند به يک ويدئو>>>
=========== ========== ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =============
|
به یاد کلا رازتکین، مبتکر روز جهانی زن
ششمين مناظرهء سياسی دربارهء آلترناتيوسازی در برنامهء ياران از تلويزيون پارس حسين لاجوردی؛ علی نيری ومحمدسهيمی >>>>>>
سید ِ آل عبا به قلهء دماوند صعود کرد! از خاتمی باید در حد خودش انتظار داشت،
1390
من از آیندهء ایران سخت بیمناکم
اتحاد و همکاری؛ چگونه و با کدام نیروها؟
انشاءالله ولایتفقیه به غرب خواهد آمد جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
گزارش نشست های دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)
ايميل جعلی من، دست ساخت ارگان های سايبری حکومت پليد اسلامی ناصر ايرانپور
اصغرآقا! مراقب باشيد ازآن بالاپايين نيفتيد!
مغالطات، خلط ها و انتظارات در بحث
ششمين مناظرهء سياسی در برنامه ياران از تلويزيون پارس دربارهء انتخابات و آلترناتيوسازی داعی ـ لاجوردی ـ نيری >>>
فرهنگ قاسمی، مهران مصطفوی، بهزوز فراهانی، بيژن حکمت، رضا عليجائی، >>>
چرا این همه اغتشاشدر تفکر سیاسی ما وجود دارد؟گفتگوی سعيد بهبهانی با بييندگان تلويزيون ميهن >>> =========== ============ =========== =========== =========== ===========
|
در سخن خاتمی تمرکز را بايد بر «مصالح اصلاحات» گذاشت. آنچه او می گويد آن است که من در رأی گيری شرکت کردم تا «اصلاحات» را حراست کرده باشم. به عبارت ديگر اگر هم «فدا-کاری »ِ خاصی (مثل رفتن آبرو و رسوائی در ديد ناخودی ها و نيز خودی های بی خبر) انجام پذيرفته نه در راستای مصالح کشور و ملت که به هدف صيانت از «اصلاحات» بوده است؛ البته با اين توجه که ـ به اعتقاد او ـ کشور و ملت نيز ار محفوظ ماندن «اصلاحات» سود می برند.>>>
چرا خاتمی رأی داد؟ بهترین کسی که می تواند به این پرسش پاسخ دهد خود خاتمی است. این که دلایل او پذیرفتنی است یا ناپذیرفتنی، مسأله دیگری خواهد بود که پس از شنیدن ادله می توان درباره آنها داوری کرد. هرچند از ابتدا روشن است که دلایل خاتمی برای ساختارشکنان معتقد به سرنگونی جمهوری اسلامی پذیرفتنی نخواهد بود. آیا می شود خود را به جای خاتمی گذاشت و با همدلی و ذهن خوانی، علل و دلایل کنش او را بازگو کرد؟ عده ای این کار را کرده و می کنند. ما هم خطر کرده و دست به همین عمل خواهیم زد. >>>
این نمایش هم تمام شد، حالا چی؟! انتخابات نمایشی 12 اسفند نشان داد طرفداران «اصلاح» و «تغییر» این ظرفیت را دارند که زمینههای یک «آشتی ملی» را فراهم آورند. نه آن آشتی ملیِ که بدون مردم به دنبال آشتی با قدرت و بازگشت به حکومت است، بلکه یک آشتی که به پشتوانه مردم ابتدا در میان معترضان و مخالفان شکل میگیرد و تازه آنگاه این توان را مییابد که حتا نیروهای نظام را نیز به خود جلب کند. همان روندی که در تابستان 88 شکل گرفت و همچنان ادامه دارد و دیر یا زود به نتیجه خواهد رسید. در شرایط کنونی اما تمام مسئله بر سر این است: پیش از جنگ یا پس از جنگ؟!>>>
انتخابات آزاد؛ در کدامین بستراز زمان و سیاست؟ در سالی که گذشت ما شاهد انجام چندین نشست و همایش پنهان و آشکار بوده و نمايش کوچندگان حرفه ای را در صحنه های رهبرسازی تا بدیل سازی مشاهده کرده ایم. واقعیت نمايان در اين کوشش ها آن است که اپوزیسیون ایرانی، در مفهوم کلی و عمومی خود، تنها با دو اردوگاه سیاسی مواجه است: يکی از آن «انحلال خواهان» و ديگری از آن «اصلاح طلبان». ترکیبات دیگر، در آرایش ها و وعده های گوناگونی، بيش از مجموعه ای از مبهم گویی های عاقبت ختم شونده به يکی از این دو اردوگاه نيستند. به عبارت ديگر، اکثر این نشست ها خود را در روشنی و سازماندهی این اردوگاه های سیاسی قرار نمی دهند تا بتوانند در تداوم توهم سازی ها و ترکیبات گوناگونی از این دو بلوک تشخص يابند. بر همین بنیاد، محصول این نشست ها نيز بدلیل نپرداختن به اهداف متناسب با نیاز تاریخی -اجتماعی معین نمی تواند نقطه عزیمتی برای حرکتی باشد.>>>
مشکلی که جریان چپ مذهبی و روشنفکران و نواندیشان دینی دارند و موجب شده در جامعهی ایران هم پایگاهی مستحکم پیدا نکنند بی توجهی تام و تمام آنان به رنجهایی است که آدمیان عادی می کشند. هر وقت به آنها می گفتند “مردم کوچه و خیابان از بسیج و انصار به خاطر یک تار مو یا یک کاست موسیقی یا یک بطری شراب کتک و شلاق می خورند یا گزینشها مردم را تحقیر می کنند” پاسخ این بود که “اینها مسائل اصلی نیست” و البته هیچ وقت حقوق شهروندان عادی مسئلهی آنها نبود. فساد و سوء استفاده از قدرت هم هیچگاه اولویت آنها نبود. نظامیگرایان از بی توجهی آنها به رنجهای اقتصادی مردم بهره گرفتند و وعده دادند که پول نفت را سر سفرهی آنها می آورند که نیاوردند. آنها نیز شبیه به همپیمانان کارگزارشان به توزیع رانت و امتیاز می پرداختند و از منابع کشور در دورهای که در قدرت بودند بهره می گرفتند.>>>
سکولاریسم مبهم ِ «روشنفکران دینی» تا آنجا که به موضوعِ سکولاریسم برمیگردد، یکی از اساسیترین استدلالات «روشنفکران دینی» برای مبهمگویی و فرار از شفافیت سیاسی این است: «مردم ایران مسلمانند، بنابراین باید از ارزشهای اسلامی پاسداری کرد». در این خصوص البته پرسشهای بیشماری طرح میشوند: منظور از ارزشهای اسلامی چیست؟ آیا باید ارزشهای اسلامی که قرار است پاسداری شوند در حقوق اساسی ایران هم بازتاب یابند؟ آیا ارزشهای اسلامی فقط از کیفیت اخلاقی برخوردارند یا کیفیت قانونی به خود میگیرند؟ و سرانجام پاسداری از ارزشهای دینی و در اینجا اسلامی چه ربطی به سکولاریسم دارد؟ مگر کشورهای مسیحی سکولار، ارزشهای مسیحی خود را بین بردند که در جامعهی سکولار آینده ایران نیز چنین شود؟ چرا «روشنفکران دینی» این چنین از شفافگویی میگریزند و به چیزهایی متوسل میشوند که تماماً از موضوع خارج است؟>>>
نحوهء گنجاندن ولایت مطلقهء فقیه حكومت ایران به طور كلی دینی است. بعضی از احكام دین هم ثابت است و نمیتوانیم آن را عوض كنیم. در این صورت در اینگونه مسائل چه اقدامی باید میكردیم؟ بعضاً قانون اساسی و شرع یك چیز و مصلحت كشور چیز دیگری است. واقعاً یك بنبست واقعی بود و بایستی به طور كلی برای این نوع حكومتهایی كه ایدئولوژیك هستند و اصولی دارند كه در اصولشان هم شرعاً حق ندارند تخلف كنند، فكری كرد. اینها مصداقهایی بود كه در جریان مجلس اول برای همه روشن شده بود. گاهی موردی، خدمت امام میرفتیم و امام هم به شورای نگهبان یا مجلس توصیهای میكردند و عمل میكردیم. ولی مقطعی بود. سرانجام امام با توجه به مبانی فقهی به این نتیجه رسیدند كه مجمع تشخیص مصلحت تأسیس شود. >>>
پس از استقلال هندوستان، محمد علی جناح که در مسیر انقلاب در کنار مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو قرار داشت پا دریک کفش کرد که مسلمانان هند باید سرزمین مستقلی داشته باشند. هرچه گاندی تلاش کرد او را قانع کند که هند یک کشور متحد بماند ومسلمانان نیز در کنار سایر اقوام و مذاهب در مدیریت هند نقش داشته باشند. محمد علی جناح نپذیرفت و بالاخره ایالت های مسلمان نشین هند تجزیه شدند و بنگلادش وپاکستان را به وجود آوردند. قصه ی پاکستان اما، داستانی شنیدنی است. مسلمانان که هندوها را «نجس» می دانستند سرزمین مستقل خود را «پاکستان» نامیدند. پاکستان اولین کشوری بود که حکومت آن «جمهوری اسلامی» نام گرفت. پس از پاکستان، به ترتیب نیجریه، ایران و افغانستان «جمهوری اسلامی نام گرفتند». هندوستان اما، با جمعیتی چند مذهبی (به ترتیب جمعیتی هندو، مسلمان، جین، بودایی مسیحی، سیک) صاحب حکومتی «سکولار» شد. هندوستان «سکولار» امروز جزو نمونه های موفق دموکراسی در جهان است و سال گذشته ی میلادی در کنار برزیل بالاترین نمره ی رشد اقتصادی را به خود اختصاص داد. از آن سو «جمهوری اسلامی پاکستان» نمونه ای از عدم تحمل و عدم مدارا است , کودتا پشت کودتا و ترور پشت ترور، صحنه ی سیاست پاکستان را پر کرده است. ضیاءالحق، ذوالفقارعلی بوتو را اعدام کرد. حکومت نظامی ضیاءالحق با ترور شدن ضیاءالحق پایان گرفت. پرویز مشرف، با کودتای نظامی، نواز شریف را ساقط کرد و خودش با کودتایی دیگر به تبعید رفت. بی نظیر بوتو چند روز پیش از انتخابات ترور شد. در صحنه ی اقتصادی نیز پاکستان وضعیت بهتری ندارد. در سیل اخیر پاکستان، اگر نهادهای بین المللی و دولت های خارجی به کمک پاکستان نمی شتافتند، دولت پاکستان توان مدیریت اوضاع را به هیچوجه نداشت. پاکستان، کشور پاک ها، پیشتاز «تقلب صنعتی» است , در شهر صنعتی پاکستان اجناسی با مارک های معروف دنیا تولید می شود. علاوه بر این پاکستان، پیشتاز«تقلب سیاسی» است، طالبان را تقویت می کند و از جامعه ی جهانی (از آمریکا گرفته تا ایران) کمک مالی می گیرد تا طالبان را سرکوب کند. این سناریوی کشوری است که وجه تمایز خود را از سرزمین مادری اش، «مذهب» می داند.
|
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |