|
تنگه و تنگنا!
سال 2011 هم سپری شد؛ سالی پر از حادثه و تنش که در آن به امیدها افزوده و از ناامیدی ها کاسته شد؛ امید به این که سرانجام روزی مردم دنیا بتوانند بر خودکامگی و استبداد چیره شوند و مهار سرنوشت خود را در دست گیرند و ناامیدی هایی که خود هم محصول استبداد و دغلبازی حاکمان اند و هم به این خودکامگان امکان می دهند که زنجیرهای استبداد را بر دست و پای کسانی که به اسارت و گروگان گرفته اند سفت تر کنند.
سال 2011 روی دیگری هم داشت و آن افزایش تنش و خطر درگیری و جنگ بود که درهفته ها و روزهای پایانی سال به اوج رسید. درخت زهرآگین فعالیت اتمی حکومت آخوندی که در سال های گذشته همهء منافع ملی، مناسبات بین المللی و سیاست خارجی کشور را فدای هدفی مبهم، دشمن تراش، غیرضروری و خطرناک کرده تا سیدعلی خامنه ای، به زعم خود، از آن یک دکان دو نبش سیاسی باز کند به بارنشست و میوهء تلخ و مسموم کنندهء آن به نحوست لجبازی های خیره سرانهء فردی که می پندارد جانشین خداوند در زمین است و اراده و نظر خود را بر مجموع اراده و نظر 75 میلیون انسان ارجح می داند، در قالب یک تهدید فزاینده به سال 2012 پرتاب شد.
در آخرین هفتهء سال 2011، محمدرضا رحیمی، معاون اول رییس جمهوری گماشتهء ولی فقیه در اظهار نظری نابخردانه گفت که اگر امریکا و متحدان غربی اش جلوی فروش نفت ایران را با گسترش تحریم ها بگیرند، حکومت جمهوری اسلامی اجازه نخواهد داد یک قطره نفت از تنگه هرمز عبور کند. این گفته تحریک آمیز عیار تنش در فضای بین المللی را بالا برد و وزارت دفاع ایالات متحده در واکنش به آن اعلام کرد که در هر شرایطی از تردد آزادانه کشتی های نفتکش در خلیج فارس و تنگه هرمز دفاع خواهد کرد.
در چنین فضای پر از تنشی بود که باراک اوباما، به خلاف عادت خود به تعلل و وقت کشی، در آخرین ساعت های آخرین روز سال – شنبه 31 دسامبر – قانونی را که پیشتر کنگره و سنای امریکا تصویب کرده بودند و به موجب بخشی از آن بانک مرکزی ایران مورد تحریم قرار می گیرد را امضا کرد. بنابراین قانون، داد و ستد موسسات امریکایی با تمام موسسات مالی دنیا که طرف معامله یا قرارداد با بانک مرکزی جمهوری اسلامی باشند ممنوع خواهد بود. یعنی در واقع بانک ها و موسسات مالی دنیا باید بین داد و ستد با امریکا یا جمهوری اسلامی یکی را برگزینند و از آنجا که حجم گردش داد و ستد و وسعت بازار ایالات متحده نزدیک به 50 برابر حکومت آخوندی است، طبعاً روند فروش نفت و دریافت پول آن برای این حکومت بسیار دشوار خوهد شد.
در اجرایی کردن این تحریم دردناک، نگرانی عمدهء کشورهای غربی، بویژه برخی از کشورهای اروپایی، این بود که با تحریم خرید نفت ایران، قيمت نفت تا بیش از دو برابر قیمت فعلی افزایش یابد و اقتصادهای بحران زده آنان را بحرانی تر کند. برای رفع این نگرانی، بویژه در صورت بسته شدن تنگهء هرمز، ایالات متحده اطمینان هایی داده؛ از جمله این که نفت لیبی که در دوران جنگ داخلی تولید و صادرات آن قطع شده بود وارد مدار تولید و بازار می شود. عربستان سعودی نیز، به گزارش شبکهء خبری بلومبرگ، به نقل از یک مقام عربستان سعودی، نوشت که در صورت بسته شدن تنگه هرمز، از دریای سرخ برای صادرات نفت خود استفاده می کند. پیشتر نیز عربستان سعودی اعلام کرده بود که در صورت تحریم نفت ایران توسط خریداران، آمادگی افزایش تولید خود برای حفظ تعادل در عرضهء نفت را دارد.
در هفتهء آخرسال 2011، سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، طی نامه ای از اتحادیه اروپا و کشورهای 1+5 درخواست ادامهء مذاکرات دربارهء برنامهء هسته ای را کرد. به گزارش خبرگزاری فرانسه: «"اتحادیه اروپا پیشنهاد رژیم تهران را رد کرد"، سخنگوی کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیهء اروپا که مسئولیت گفتگوهای هسته ای با رژیم تهران را بر عهده دارد، با رد پیشنهاد از سر گیری مذاکرات، گفت: "توپ در زمین رژیم تهران است، آنها نخست باید به پرسش های ما در نامه ای که اخیراً برایشان ارسال شده است پاسخ دهند... ما هنوز پاسخی به این نامه دریافت نکرده ایم. رژیم تهران باید نخست به این نامه پاسخ دهد و سپس برای مراحل بعدی تصمیم خواهیم گرفت».
مقایسهء تغییر لحن و جواب سر بالای مسئول سیاست خارجی اتحادیهء اروپا با بسته های امتیازات رنگارنگی که دو سال پیش در برابر توقف غنی سازی اورانیوم عرضه می کردند، آشکارا عمق فاجعه ناشی از خیره سری و لجبازی در سیاست خارجی طراحی و مدیریت شده توسط سیدعلی خامنه ای را نشان می دهد.
شوربختانه، به نظرمی آید که این خیره سری تا زمانی که به یک جنگ ویران کننده و فاجعه بار نیانجامد، سر باز ایستادن ندارد. در شرایطی چنین وخیم، قاعدتاً راهبرد سیاست خارجی باید در زمینهء تنش زدایی باشد که این امر از طریق نرمش و مصالحه امکان پذیر است. اما گزینهء ولی مطلقهء فقیه 180 درجه با تنش زدایی، نرمش و مصالحه تفاوت دارد. هفتهء گذشته حکومت آخوندی به انجام رزمایشی در خلیج فارس و دریای عمان دست زد که به آن هیچ نامی جز شاخ و شانه کشیدن، هل من مبارز طلبی و تحریک نمی توان داد. به گزارش خبرگزاری حکومتی "فارس": «رزمایش بزرگ دریایی ولایت 90 در محدودهء آب های جنوب شرق کشور، از تنگهأ هرمز تا شمال اقیانوس هند (مدار 20 درجه)، در بعد عملیاتی و تا مدار 10 درجهء شمالی در بعد اطلاعاتی در حال برگزاری است که طی روزهای گذشته انواع تاکتیک های رزم سطحی و زیر سطحی، سامانه های توپخانه ای و شناورهای تندرو راکت انداز و نیز عملیات گشت و شناسایی دریایی در آن مورد تست و آزمایش قرار گرفت و در دو روز پایانی این رزمایش شاهد شلیک انواع موشک های برد کوتاه، متوسط و بلند با قابلیت پرتاب از ساحل به دریا، سطح به سطح، و سطح به هوا خواهیم بود».
ممکن است کسانی خیره سری سید علی خامنه ای را به اعتماد به نفس ناشی از اطمینان او به برتری قدرت نظامی حکومت آخوندی در یک جنگ احتمالی نسبت دهند و بگویند در چنین صورتی چه اشکالی دارد که این حکومت مقتدر بر حرف خود پافشاری کند و در دنیایی که در آن زبان زور حاکم است باج بستاند؟ سخنان اخیر سعید جلیلی، دبیرشورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، به این نظر دامن می زند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، او گفته است: «هرگونه تهدیدی علیه جمهوری اسلامی پاسخ مضاعف و پشیمان کننده ای خواهد داشت. تمام تلاش دشمن برای سرپوش گذاشتن بر اقتدار جمهوری اسلامی است ولی این اقتدار روزبه روز بیشتر نمایان می شود».
آیا براستی چنین است و "دشمن" می خواهد بر "اقتداری که روزبه روز بیشتر نمایان می شود سرپوش بگذارد؟" پاسخ این پرسش را نه از رسانه های "دشمن"، که قطعاً غرض و مرض دارند، بلکه از زبان یک کارشناس روس که کشورش مهم ترین متحد و پشتیبان حکومت آخوندی است بگیریم: به گزارش تارنمای "ایران پرس نیوز"، به نقل از روزنامه روسی "ایزوستیا"، می خوانيم که: «پاول فلگن هاور، کارشناس نظامی روسی می گوید: زمینه جنگ اکنون فراهم شده و بروز جنگ عینی است. کشورهای عربی حوزهء خلیج فارس، امریکا و جمهوری اسلامی اکنون آماده جنگ هستند. برای جمهوری اسلامی جنگ علیه امریکا و متحدانش در خلیج فارس فاجعه بار خواهد بود. سیر تحولات به سوی یک جنگ کامل است». این کارشناس نظامی سپس چنین نتیجه گیری می کند: «سناریوی حمله به یوگسلاوی در ایران تکرار خواهد شد و جمهوری اسلامی در مقابل حملات امریکا و متحدانش قادر به دفاع نخواهد بود و شکست خواهد خورد. آغاز جنگ پایان حکومت اسلامی خواهدبود. نیروی دریایی و هوایی ایران نابود خواهند شد. ما شاهد یک جنگ کامل و همه جانبه خواهیم بود که به تنگه هرمز محدود نخواهد ماند. تمامی ساختارهای مدرن اقتصادی، کارخانه ها، پل ها و از جمله ساختارهای هسته ای و صنایع تولید موشک نیز از بین خواهند رفت».
کم نیست شمار کسانی که در اثر ناامیدی ناشی از برخورد با بن بست و نیافتن راه حل به: "غرقش کن، ما هم روش" رضایت می دهند و ویرانی ها و تلفات یک جنگ را با امید رهایی از نکبت حکومت آخوندی می پذیرند. من از این شمار نیستم و براین باورم که هنوز هم راهی برای جلوگیری از فاجعه وجود دارد. این کار یا از راه تحول و دگرگونی در سید علی خامنه ای ممکن است، که با شناخت از خیره سری او احتمال آن نزدیک به صفراست؛ يا راه دیگر با همدلی و همصدایی مردمی که توسط او به اسارت و گروگان گرفته شده اند میسراست. خیزش دقیقهء آخر این مردم می تواند صورت مسئله را دگرگون و دنیا را شگفت زده کند و از نگرانی تنگنای تنگه هرمز برهاند!
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |