بازگشت به خانه

دوشنبه 5 دی 1390 ـ  26 دسامبر 2011

اکبر گنجی، اپوزیسیون همسو و من بیچاره

بگذارید اعتراف کنم! بگذارید حقیقت را بگویم! من یک آدم شرمنده ام!... لطفاً یک لحظه ببخشید... اجازه بدهید یک نگاهی به مطلب اخیر آقای گنجی در روز آن لاین بیندازم چون یادم رفت چه باید بگویم... بله... عرض کنم حضورتان من امروز متوجه شدم که یک «اپوزیسیونِ ملی ِ غیرِ همسو و مدافعِ حقوق ِ بشر، و کلاً روشنفکرِ قلمرو ی عمومی ام که قدرتمند هستم و یک بام و دوهوا عمل نمی کنم و با تبعیض ‌سازان مبارزه می نمایم (اوووه... نفس ام بند آمد...).

خب، وقتی این هستم، معنی اش این می شود که موافق "گزاره"ی "دشمن ِ دشمن ِ من دوستِ من است" نیستم و موافق "دوستِ دشمنِ من، دشمنِ من است" نیز نیستم، و موافق "دوستِ دشمنِ دشمنِ من، دوستِ من است" نیز نیستم (بگذارید یک بار این ها را از اول و با حواسِ جمع بخوانم نکند مثل خواننده ی عزیزمان داریوش که در یکی از کنسرت هایش این ها را با هم قاطی کرد اشتباه کنم و جای دوست و دشمن عوض شود و ذهن من و شما در هم بریزد... نه؛ به نظرم همه چیز درست و میزان است... الحمدلله).

خب، این ها را که گفتم، شاید معنی اش برای شما روشن نباشد و فکر کنید دارم درس منطق پس می دهم. این حرف ها یعنی این که من که اپوزیسیونِ ملیِ غیرهمسو و مدافعِ حقوقِ بشر و روشنفکرِ قلمروِ عمومی ام، غلط بکنم بگویم:

"مقدمه ی اول: جمهوری اسلامی دشمن اصلی ماست. مقدمه ی دوم- دولت های غربی -خصوصاً دولت آمریکا- و دولت اسرائیل، دشمن جمهوری اسلامی هستند. نتیجه: دولت های آمریکا و اسرائیل، دوست و متحد ما به شمار می روند."

و باز هم غلط کنم بگویم:

"مقدمه ی اول: دولت سوریه، دوست و متحد دولت ایران است. مقدمه ی دوم: دولت ایران دشمن اصلی ماست. نتیجه: سوریه دشمن ما به شمار می رود."

و خیلی خیلی غلط بکنم بگویم:

"مقدمه ی اول: دولت های عربستان سعودی و بحرین، دوستان و متحدان دولت آمریکا هستند. مقدمه ی دوم: دولت آمریکا دشمن دولت ایران است. نتیجه: دولت های عربستان سعودی و بحرین دوستان و متحدان ما به شمار می روند."

من که همیشه از درس منطق به خاطر همین اگر و مگر ها متنفر بودم ببینید چه جوری با آوردن این اگر و مگر ها به غلط کردن افتاده ام و دارم خودم را تطهیر می کنم، چرا که من سی سال است یک اپوزیسیون منزه ام و نمی دانم داشت چطور می شد که شیطان می خواست مرا گول بزند که اکبر گنجی با مقاله اش مثل فرشته پرید وسط نگذاشت من گمراه شوم. یعنی به قول مش قاسم دروغ چرا، همچین گول نخورده ی گول نخورده هم نبودم و انگلیسیا مرا هم تا حدودی گول زده بودند، ولی اکبر مرا نجات داد.

چیزی تا اینجای مطلب فهمیدید؟... نفهمیدید؟... عیبی ندارد، چون خود من هم نفهمیدم! می فرمایید دچار هذیان شده ای و داری مزخرف می گویی، و مگر مجبوری هر روز بنویسی که به این روز بیفتی.... در پاسخ عرض می کنم این جوری ها هم نیست و به هذیان‌گویی نیفتاده ام ولی مطلب اکبر (چه فوری خودمونی و پسرخاله هم شدیم) مرا تکان داد.

ببینید، ما زن و بچه داریم (زن که نه، ولی بچه داریم)، آبرو داریم، یک عمر با حکومت اسلامی ایران مخالفت کرده ایم و نشان اپوزیسیون را با افتخار به سینه مان چسبانده ایم، آن وقت اکبر می آید می گوید یک عده اپوزیسیونِ همسو هستند، که می گویند دشمنِ دشمنِ من دوستِ من است. من فکر نمی کردم این قدر خر باشم که چنین چیزی بگویم، چون همیشه فکر می کردم دشمن دشمن من می تواند دوست من باشد، می تواند دوست من نباشد، حتی می تواند دشمن من باشد. من فکر می کردم که چون این طور فکر می کنم همه می دانند که من این جور فکر می کنم و آبرویم سر جایش می ماند، اما وقتی مطلب اکبر را خواندم، نه که خودم را اپوزیسیونِ طرفدارِ مداخله ی بشردوستانه (که برای بار هزارم می گویم با تهاجم و حمله ی نظامی فرق دارد، فرق دارد، فرق دارد) می دانم، ترسیدم که شماها نفهمید که من این جور فکر می کنم، گفتم دو قبضه اش کنم که مطمئن شوم شما مرا این قدر گول و احمق فرض نمی کنید که مثل بچه های چهارده ساله بگویم دشمن دشمن ما الزاماً دوست ماست. خب خیال ام راحت شد...

اصلا بگذارید حالا که روی دورِ نوشتن افتاده ام یک دفعه این دندان کرم خورده را بِکَنَم بیندازم دور خیال همگی مان راحت شود: آقاجان (نه آن "آقا"جان، شما که این را می خوانی می گویم)، خانم جان، من یک بام و دوهوا نمی کنم، و می گویم بیش از آن که مرده شور حکومت اسلامی ایران را ببرد، مرده شور حکومت عربستان سعودی را ببرد که نمی گذارد زن ها در عربستان رانندگی کنند [گریه ی شدید:اوهواوهواوهو]؛ من به اندازه ی نسرین ستوده و حتی بیش از او، از خانم منال شریف که با شجاعت در عربستان به مدت هشت دقیقه رانندگی کرد حمایت می کنم (هوراااااااااااااااااااااا)...

اما در مورد سوریه عرض کنم خدمت تان که... که...[من قاطی کردم... نمی دانم به عنوان یک اپوزیسیون ملیِ غیرهمسویِ مدافعِ حقوقِ بشر و روشنفکر قلمرو عمومی باید از رژیم سوریه حمایت کنم یا نکنم... اجازه بدهید به فرمول بالا نگاه کنم... "رژیم سوریه سکولار است و زن ها حجاب اجباری ندارند و اشتغال شان آزاد است و لالالالالالالا"... والله نفهمیدم نسبت به این رژیم چه کار باید بکنم. این سوریه ی نابکار دوست دشمن من است پس دشمن من است، پس من باید به او فحش بدهم، ولی اکبر می گوید نباید بدهم، پس نمی دهم، و او دشمن من نیست، بل‌که طبق تئوری اکبر دوست من است... ای بابا!].

بحرین را هم ولش کنید چون مغزم داغ کرد... می رسیم به نتیجه گیری که من چون اپوزیسیون خوب و منزه و ملی‌یی هستم، چشم بر واقعیت های عربستان و بحرین نمی بندم و خواستار بمباران سوریه –آن طور که اکبر می گوید- به نام دخالت بشردوستانه نمی باشم. گور پدر مردم سوریه که هر جمعه ده ده و صد صد کشته می شوند. اصلا به من چه. حتی حکومت ایران به من چه. من برای مروةالشربینی (یا اباالفضل! این نام از کجا به زبان من آمد؟!) ببخشید منال شریف بیش‌تر دلم می سوزد تا زن و بچه های خودمان. صدای من در می آید وقتی این نابرابری ها و تبعیض ها را می بینم. من چون فعال حقوق بشر و روشنفکر قلمرو عمومی ام هرگز وارد چنین زد و بندهایی نمی شوم و از فرآیند دمکراتیزاسیون در کل منطقه حمایت به عمل می آورم. من می گویم به هر که جنایت جنگی کرده است حمله کنید و پدرسگ ها را سر جایشان بنشانید! جرج بوش را به خاطر شکنجه کردن مردم بگیرید بابایش را بسوزانید! شرّ اسرائیلی های جنایت‌کار را هم کم بکنید و آن ها را بفرستید آلاسکا خیال مان راحت شود! نه نه نه! اشتباهی عوضی شد. یادم رفت من حقوق بشری هستم و این شعار احمدی نژاد غیر حقوق بشری ست... آن ها را –یعنی اسرائیلی ها را- بفرستید یک قبرستانی که دل تان می خواهد و سرزمین فلسطینیان را بهشان پس بدهید...

من که هرگز فکر نمی کردم اپوزیسیون ملی و روشنفکر قلمرو عمومی شدن این قدر مشکل باشد و این قدر نیاز به توضیح و تفسیر داشته باشد. والله ما از اول هم به این ها معتقد بودیم ولی وقتی اکبر این ها را گفت فکر کردیم معتقد نیستیم خواستیم محکم کاری کنیم یک دفعه شما ما را عوضی نگیرید. حالا خیال مان راحت شد...

چی؟! این وسط حکومت اسلامی چه می شود؟! شما هم چه حرف ها می زنی! وقت گیر آوردی؟! من فعلا دارم به عربستان و بحرین و جرج بوش و مروةالشربینی، ببخشید منال شریف می پردازم، تا بگویم روشنفکر قلمرو عمومی ام آن وقت شما پابرهنه می پری وسط، حرف های سَبُکِ غیر روشنفکرانه و باب طبع اپوزیسیون همسو می زنی! واقعاً که...

 

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com