بازگشت به خانه

دوشنبه 5 دی 1390 ـ  26 دسامبر 2011

توضيحی از اسماعيل نوری علا

سکولاریسم هیچ حرف عجیب یا غیرمنتظره ای نمی زند

حميد جلالی ـ ايران

آقای نوری علا، سلام

من برنامه پرگار بی بی سی که شما در آن شرکت داشتید و در مورد سکولاریسم بود را دیدم. متاسفانه در این برنامه نظرات شما بعنوان یک ایدآل نگریسته شد که باز هم متاسفانه شما این موضوع را تایید کردید. ضمن احترام و قدردانی فراوان از صحبتها و تلاشهای بسیار مثبت شما در معرفی سکولاریسم، ذکر چند موضوع را بنده به عنوان یک شهروند ساکن در ایران لازم دانستم که به عرض برسانم تا با تلاش و پیگیری های امثال شما که تریبونی برای مطرح کردن نظرات دارید، نگاه منفی و یا ایدآل گرایانه از سکولاریسم از برخی اذهان پاک شود:

-       بله درست است که درصد قابل توجهی از مردم ایران مانند پدر و مادر خودم مذهبی هستند و فراموش کردن مذهب و یا جدایی از مذهب برایشان سخت و یا حتی غیرممکن است ولی هیچگاه به صرف این که بنده بعنوان پسرشان نماز نمی خوانم و یا هر کس دیگری که نماز نمی خواند و یا مذهبی نیست موجب این نمی شود که او را مرتد و مستحق اعدام بدانند  و یا حتی او را آدم بدی بدانند. والدین من جزیی از بخش عموم جامعه هستند و درک عمومی جامعه ما هم با شناختی که من از محیط اطرافم دارم اینچنین است. در واقع اکثریت جامعه مذهبی ما در حالی که به ظاهر مسلمان هستند، ولی اعتقادشان بر می گردد به کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک.

-       سکولاریسم هیچ حرف عجیب یا غیرمنتظره ای نمی زند تنها چیزی که می گوید اینست که اگر می خواهیم یک گفتمانی که همه مردم جامعه بتوانند در آن شرکت کنند، مانند هر بازی دیگری مستلزم رعایت قواعد بازیست. یعنی اگر کسی حرفی خلاف گفته من به هر شکلی زد نگوییم او مرتد است و باید همانجا او را بکشیم و یا محبوس کنیم. که در آنصورت، صورت مسئله یعنی گفتمان اصلاً معنایی ندارد.

-       چیزی که از شما انتظار داشتم که در پاسخ به دیگران  روی آن بایستید این بود که تنها موضوع مهم اینست که  قانون اساسی  به گونه ای باید باشد که اگر کسی حرف مخالف زد محکوم به حبس یا اعدام به هر دلیلی نشود.

-       حکومت سکولار یعنی اینکه اگر کسی ابراز عقیده ای کرد او را به صرف این موضوع، با اهرم قانون نزنیم نابود کنیم . پس قانون اولیه مملکت که همان قانون اساسی است باید این حق را به شهروندان و سیاستمداران خود بدهد  که بتوانند  نظرات خود را بدون ترس مطرح کنند. این نه تنها ایدآل نیست که ابتدایی ترین قاعده بازیست والا اصلاحات و ... بدون رعایت این قاعده چه معنایی می تواند داشته باشد.

-       البته کاملاً طبیعی است که مثلاً اگر من بیایم به اعتقادات جامعه توهین کنم مثلاً به محمد فحش بدهم، پدرم بیاید به صورت من تف کند و یا کسی من را در خیابان کتک بزند. من با این موضوع مشکلی ندارم می دانم که یک همچنین نظراتی در عرف قسمت زیادی از جامعه پذیرفته نیست و اگر که همچنین حرفی بزنم باید همچین تاوانی را هم تا رسیدن به یک بلوغ اجتماعی تحمل کنم. حتی ممکن است یک نفر از اعضاء همین جامعه من را در خیابان بکشد من با این موضوع هم مشکلی ندارم. موضوع مهم اینست که همچین برخوردی مورد حمایت قانون نباشد.

-       بنابراین اگر که حرف از سکولاریسم می زنیم در واقع حرف از ابتدایی ترین شرط شروع یک جامعه دمکراتیک می زنیم نه بیش. بله همانطور که آقای خلجی گفتند ممکن است در یک جامعه یا بخشی از آن، بخواهند که در فلان روز و یا اصلاً در تمام ایام هفته مشروب فروشی ممنوع باشد. این قانون می تواند در مجلس به عنوان یک قانون توسط نمایندگان تصویب شود ولی قانون اساسی آن مملکت نیست و می تواند در طی مبارزات مدنی مخالفانش تغییر کند و اگر کسی در طی این دوران گفت که مشروب بخوریم او را نابود نکنند. من در آنصورت در حالی که دوست دارم مشروب بخورم فعالیت می کنم تا در بین مردم و توسط مجلس بتوانم قانونی برای حمایت از امثال خودم تصویب شود. در صورتیکه در قانون اساسی اصولاً اجازه صحبت در این مورد به من داده نشود، در واقع حق فعالیت مدنی و تلاش هم نخواهم داشت. منظورم اینست که جامعه ما ممکن است آماده بسیاری از آزادیهای مدنی مانند مشروب خواری، آزادی پوشش، همجنس گرایی و ... را نباشد، اشکالی ندارد این واقعیت اجتماع ماست ولی به صرف این که کسی همچین گرایشاتی دارد نباید او را قانوناً از هستی ساقط کرد که این مانع رشد و پویایی جامعه که شرط اساسی یک جامعه دمکراتیک است می شود. بله اگر که من نوعی گرایشات همجنسگرایی داشته باشم با مخالفت جامعه مواجه می شوم ولی تنها انتظار که ابتدایی ترین انتظارم است اینست که قانون اجازه اظهار نظر و پیگیری مطالبات و خواسته هایم را بدهد. در چنین شرایطی همین که من نوعی اعتراضات و مخالفت اجتماع را تحمل می کنم به اندازه کافی کوبنده و دردناک هست. آگاه هستم که بدون صرف هزینه در جامعه ای که شرایطش را ندارد نمی توانم به مقصود برسم، اما انتظار اندکی که از قانون دارم اینست که من به صرف عقیده محکوم به عدم نشوم. شفافتر بگویم، اشکالی ندارد که نمایندگان مجلس قانونی تصویب کنند که اگر کسی همجنسگرا بود باید مثلاً جریمه یا برای مدتی زندانی شود. این طبعاً برخواسته از پتانسیل و خواسته جامعه است ولی اینکه کسی از حقوق همجنسگرایان دفاع کند نباید موجب نابودی آن فرد آن هم از مجرای قانونی شود. پس قانون اساسی باید آزادی را برای آحاد ملت برای اظهار و پیگیری خواسته های مختلفشان بدهد.

-       در این برنامه مطرح شد که برخی از مذهبیهای اصلاح طلب قائل به تکثر آراء هستند. اولاً آقایانی مثل خاتمی و امثالهم بارها مشخصاً اعلام کرده اند که دموکراسی غیر اسلامی نمی خواهند. خوب این دیگر چه جای صحبت دارد. اسلام را که الحمدلله در طول این 33 سال با گوشت و خون خود لمس کرده و عقاید سیاست اسلامی را اگر هم در مواردی نمی فهمیدیم یا نمی دانستیم در شکل عملی و واقعی خود دیده ایم. واضح است که اگر شما و من بیاییم با این آقایان در ایران دور یک میز بنشینیم و صرفاً نظرمان را مطرح کنیم بنا بر نص صریح همان مذهب اسلام باید در جا خونمان ریخته شود. پس این حرفها جز یک ژست مثلاً روشنفکرانه برای گول زدن مردم نیست.

-       البته یک موضوع را هم نباید فراموش کرد که برخی از سیاسیون مذهبی، حقیقتاً نگاهشان به دین تغییر کرده و متوجه شده اند که می بایست اصلاحاتی در نگاهشان ایجاد کنند. اگر که میزان این اصلاح در حدی باشد که نظر یک نفر غیرمعتقد به خدا هم محترم است و نباید او را به صرف عقایدش زد کشت، خوب پس آن فرد قائل به سکولاریسم است. ولی اگر که می گوید حتماً باید حکومت غیردیکتاتوری (دموکراتیک) اسلامی باشد، ذاتاً نمی تواند گفتمان کفرآمیز بنده به زعم خودش را تحمل کند و حرفش یک تناقض و دروغی بیش نیست. در واقع فرقی نمی کند دیکتاتوری از جانب یک فرد یا فرقه یا گروه باشد و یا از جانب خدایی با دستورات و سخنان مندرج در یک کتاب به گفته ایشان آسمانی که در قانون اساسی یک مملکت آورده شود.

-       واقعیت اینست که ظرفیت حقوق بشر در جوامع مختلف متفاوت است. به نظر من سیر تکاملی درک حقوق بشری و انسانی در هر جامعه ای یک روند زمانبر است که همراه با تلاش و پویایی آحاد آن جامعه تکامل می یابد. آقای خلجی مطرح کردند که بعنوان مثال اگر اکثریت جامعه بخواهند که حجاب رعایت شود چه باید کرد؟ به نظر من اصلاً مهم نیست که اکثریت جامعه رای به حجاب بدهند یا ندهند. موضوع مهم اینست که مردم و سیاسیون، آزادی بیان این موضوع که مخالف حجاب برای خودشان هستند را داشته باشند و قانون آنها را بابت نظرشان مورد تعقیب قرار ندهد. واقعیتهای جامعه را نمی توان کتمان کرد و یا نادیده گرفت. نقش سکولاریسم در اینجا اینست که اگر کسی حرفی بر خلاف مذهب زد محدورالدم نشود. در آن صورت من لااقل اجازه مبارزه در راه آزادی حجاب پیدا می کنم و در طول زمان حداقل امیدوارم که با تلاش خود شاید در زمان خودم و یا نسلهای بعد به این آزادی دست پیدا کنم. البته در طول این مدت آگاهم که مثلاً اگر همسرم بدون حجاب بیرون برود طبق قانون مصوب مجلس کشورم (نه قانون اساسی) جریمه می شود و بعنوان یک شهروند جامعه از همسرم می خواهم که قانون را زیر پا نگذارد و لی در عین حال مخالفتم را هم با قانون مطرح می کنم و سعی میکنم نمایندگان مجلسی را انتخاب کنم که از نظراتم حمایت می کنند. این چنین حق و اجازه پیگیری مطالبات مدنی را پیدا می کنم و ضمنا تا رسیدن به مقصود، به رای اکثریت هم احترام می گذارم.

-       در نهایت اینکه، سکولاریسم راهی را نه تنها برای گفتمان آزاد در شروع راه فراهم می کند بلکه ضامن یک گفتمان آزاد در طول یک فرایند دمکراتیک و غیر دیکتاتوری برای یک جامعه است.

با تشکر مجدد از تلاش های مجددانه جنابعالی برای معرفی راه درست سیر به جامعه ای پویا و رها از دیکتاتوری به هر شکلش.

 

توضيحی از اسماعيل نوری علا: حميد گرامی، از نوشتهء کوتاه و پر از فکرت درس ها آموختم و لذت بردم. وجود شما جوانان فرهيخته به ما نسل در حال انقراض اين مژده را می دهد که سی سال در کورهء استبداد مذهبی فرو رفتن حتماً توانسته است نخالگی ها را از سنگ فلز انديشهء جوانان ما جدا کند و پديده ای ناب و شکيل و اميدوار کننده و کوره شکن را به تاريخ مان هديه دهد. سخنانت را تصديق می کنم اما دوست دارم به اين نکته نيز اشاره کنم که اين برنامه به دعوت بی بی سی سه ماه پيش در واشنگتن ضبط شد. مدت گفتگو بيش از دو ساعت بود که گردانندگان برنامه توضيح دادند که از آن يک ساعت را برای پخش استخراج خواهند کرد. اکنون که اين ويدئو را نگاه می کنم و گفتگوهای آن روز را به ياد می آورم بنظرم می رسد که بسياری حرف های آن روز روی کامپيوتر ويراستار برنامه باقی مانده و ويدئو هرچه به پايان خود می رود پريشان تر و بی سر و ته تر می شود. می دانم که خارج کردن يک ساعت حرف و نگاه داشتن بهترين های يک گفتگو کار سختی است؛ بخصوص اگر ملاحظات و مصالحی هم در کار باشد که من از آن بی خبرم. خلاصه بگويم: من اگر اين برنامه را ويراستاری می کردم کاری بکلی ديگرگونه از آب در می آمد...

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com