بازگشت به خانه

جمعه 18 آذر 1390 ـ  9 دسامبر 2011

 

پیش‌نویس سند مطالعاتی تشکیل کنگره ملی

کارگروه پژوهشی کنگره ملی ایران در سايت «چراغ آزادی»(*)

مقدمه

«کار گروه پژوهشی کنگره ملی ایران» جمعی در حال شکل‌گیری است که، همان گونه که از نامش پیدا است، فارغ از جهت ‌گیری سیاسی خاصی، در پی بررسی و شفاف‌سازی راهکار تشکیل کنگره ملی، بازخوانی تجربیات ایران و دیگر کشورها در این زمینه، چرایی شکست نمونه‌های ایرانی گروه‌های چتری اپوزیسیون و نظر سنجی از نخبگان سیاسی به روش‌های معتبر علمی است.

آغاز پژوهش کار گروه به بهانه طرح مباحث مربوط به تشکیل کنگره ملی در فضای سیاسی ایران است و هر چند کار گروه نظر مثبتی نسبت به کلیت این طرح دارد، نتیجه تحقیق خود را در اختیار رسانه‌ها و افکار عمومی قرار می دهد تا از این رهگذر فارغ از موفقیت یا شکست طرح فعلی حاصل پژوهش برای نمونه های مشابه احتمالی در آینده به کار رود.

در این پیش‌نویس که در چهار بخش منتشر می‌شود، نخست مروری گذرا بر آسیب‌ها و موانع احتمالی تشکیل کنگره و راهکارهای پیشنهادی برای حذف این موانع و آسیب‌ها خواهیم داشت و سپس نگاهی به چگونگی تشکیل کنگره و سوالاتی که باید پیرامون تشکیل آن پاسخ داده شود خواهیم انداخت. در بخش دوم به بررسی تجربیات آفریقای جنوبی و لیبی و در بخش سوم به مطالعه تجربه عراق و گینه استوایی می‌پردازیم. در بخش چهارم نیز پس از مرور مختصر تجربه هند، تجربیات مشابه ایران در دوره‌های مختلف را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

در کنار دوستانی که در کارگروه به مشاوره و همفکری پیرامون موضوع پرداخته‌اند، آقایان آرنوش ازرحیمی، امین ریاحی، سیاوش صفوی، رضا قاضی نوری و علی نظری مستقیماً دست اندرکار تهیه آن بوده اند.

 

آسیب‌ها و موانع احتمالی طرح تشکیل کنگره ملی مخالفان و راهکارهای پیشنهادی

در شرایط موجود بسیاری از فعالان سیاسی ایران درباره لزوم تشکیل کنگره ای که بتواند مخالفان حاکمیت موجود ایران را نمایندگی کرده، چشم‌انداز آینده ایران مورد بررسی قرار داده و راهبردهای عبور از وضعیت موجود را تدوین نماید توافق دارند اما از یک سو اجرای چنین طرحی دارای موانعی جدی است و از سوی دیگر تلاش‌های شکست خورده پیشین باعث می‌شود تا بسیاری از افراد نسبت به عملی بودن آن بدبین باشند.

به نظر می‌رسد پیش از برداشتن هر گامی در این راستا لازم باشد تا آسیب‌هایی احتمالی آن مورد بررسی قرار گرفته و در مورد آن‌ها چاره‌اندیشی شود تا با اضافه شدن شکستی دیگر در کارنامه این طرح، با افزایش بدبینی‌‌های موجود، راه آینده آن به کلی مسدود نگردد.

در این نوشتار ابتدا به شکلی فهرست‌وار به آسیب‌هایی که برای تشکیل کنگره ملی مخالفان متصور است اشاره شده و سپس راه‌حلهایی مقدماتی برای به حداقل رساندن این آسیب‌ها ارائه می‌گردد.

تردیدی نیست که هم فهرست ارائه شده از آسیب‌ها و هم راه‌حل پیشنهادی نیازمند تکمیل و جرح و تعدیل اساسی هستند و این سطور تنها تأملی خام است که ضرورت پرداخت شدن دقیق یک طرح حیاتی را یادآوری می‌کند.

 

آسیب‌ها و موانع

1- اتهام قدرت طلبی به افراد و گروه‌های پیگیر طرح: هر گروهی و فردی که برای تشکیل این شورا یا فراهم آوردن مقدمات آن پیش قدم شود از سوی بسیاری دیگر به قدرت طلبی و دندان تیز کردن برای سهم بزرگی از آن متهم شده و به شدت مورد تخریب قرار خواهد گرفت. متاسفانه اتهام‌زنی و فقدان به رسمیت‌شناسی فضای حاکم بر بخش قابل توجهی از اپوزیسیون حکومت ایران است و همین امر باعث می‌شود تا هیچ کس مشروعیت پیش‌گامی در چنین طرحی برای دیگر گروه‌ها یا افراد قائل نباشد. تردیدی نیست که قدرت‌طلبی در صورتی که به بی‌اخلاقی‌ سیاسی و دیگر رفتارهای مخرب آلوده نشود به هیچ وجه امر مذمومی نیست و حتی در صورتی که به درستی کانالیزه شود می‌تواند بسیار سازنده نیز باشد. در مورد موضوع مورد بحث نیز آنچه مانع تشکیل کنگره است نه قدرت طلبی افراد و گروه‌های فعال بلکه برخوردهای غیراخلاقی و انگ‌زنی‌های بی‌دلیل است.

2- عدم شفافیت فضای سیاسی و بی اعتمادی گسترده درباره فرآیندهای پشت پرده سیاست: فعالین سیاسی و کسانی که مسائل سیاسی را پیگیری می‌کند به شدت نسبت به آنچه که همچون لابی‌گری‌ها و ارتباط گیری‌های مخفی در پشت پرده سیاست اتفاق می‌افتد بدبین هستند و متاسفانه این بدبینی بسیار عمیق بوده و ریشه‌های تاریخی دارد. آنچه که معمولا در شکل گیری ائتلاف‌های سیاسی این چنینی اتفاق می افتد تا حد زیادی ریشه در رایزنی‌های مخفی میان گروه‌ها دارد اما در ایران احتمالا تشکیلاتی برآمده از چنین رایزنی‌هایی از اعتبار عمومی بالایی برخوردار نخواهد بود.

3- عدم آگاهی عمومی از تجربیات موفق و ناموفق پیشین: طی کردن مسیری که دیگران قبلا رفته‌اند و درس گرفتن از شکست‌های و پیروزی‌های آنان می‌تواند رسیدن به مقصد را امکان‌پذیرتر کرده و از دشواری‌های راه بکاهد. متاسفانه تا به حال هیچ مطالعه گسترده و جمع‌بندی قابل توجهی از تجربیات پشین دیگر کشورها و ایران و درس‌های احتمالی برای مسیر پیش‌روی تشکیل این شورا ارائه نشده‌است.

4- نبودن اجماع لازم در میان گروه‌ها ونخبگان سیاسی مخالف: هیچ اجماعی میان گروه‌ها و نخبگان درباره مکانیسم‌های تشکیل شورا، حدود شمول آن و کارکردهای آن وجود ندارد و حتی بسیاری از این گروه‌ها و افراد مواضع روشنی در قبال این مسأله اتخاذ نکرده‌اند. می‌توان تصور کرد که حتی در صورت اعلام شفاف مواضع، گسست‌های جدی میان مواضع آن‌ها درباره مسائل پیش‌گفته وجود داشته باشد.

 

پیشنهادهایی برای برطرف نمودن موانع

1- اصل عدم مداخله و عضویت در شورا: گروهی که پیگیری ایجاد مقدمات تشکیل چنین کنگره‌ای را بر عهده میگیرد باید اخلاقاً تعهد کند که در صورت موفقیت و به سرانجام رسیدن طرح، اعلام انحلال نموده و هیچ یک از اعضای آن هیچ نقشی در کنگره مذکور نداشته باشند. این تعهد اخلاقی که رسماً نیز اعلام می‌‌شود ممکن است بتواند تا حدی شائبه رفتار سیاسی معطوف به قدرت‌طلبی صرف را کمرنگ کند هر چند که به نظر نمی‌رسد چنین اتهاماتی به کلی متوقف شوند.

2- اصل شفافیت تمام عیار: در صورتی که تمام فرآیند شکل‌گیری شورا با شفافیت صورت پذیرد و افراد و گروه‌های دخیل، چگونگی تأمین منابع مالی و تصمیمات گرفته شده در این روند برای همگان مشخص باشد بحث عدم اعتماد عمومی به فرآیندهای پشت پرده تا حد زیادی منتفی خواهد شد. این شفافیت دشواری‌ها و هزینه‌های زیادی نیز خواهد داشت اما باعث جلب اطمینان عمومی و افزایش مشروعیت کنگره خواهد شد.

3- مطالعه تطبیقی تجربیات پیشین: ضروری است تا گروهی مسئولیت مطالعه تجربیات مشابه پیشین چه در ایران و چه در جهان را به عهده بگیرد و با ارائه گزارشی دقیق، درس‌های قابل استخراج از نقاط ضعف و قوت این تجربیات را مکتوب کرده و به طور عمومی منتشر سازد.

4- جمع‌بندی نظرات نخبگان و فعالان سیاسی با استفاده از روش دلفی:سنجش نظرات نخبگان و کنشگران و تلاش برای رساندن دیدگاه‌های آنان به نقطه‌ای که حداقل وفاق لازم برای شروع فرآیند در آن وجود داشته باشد را از طرق مختلف می‌توان پیگیری کرد. به نظر می‌رسد یکی از روش‌های علوم اجتماعی به نام دلفی که پیش از این بیشتر برای آینده‌پژوهی به کار رفته است در این مسیر کاربردپذیر باشد. می‌توان پیشنهاد کرد تا این روش با حدی از تغییرات برای هدف جمع‌بندی نظرات نخبگان و فعالان سیاسی به کار بسته شود.

بکارگیری روش دلفی عمدتاً با هدف کشف ایده‌های خلاقانه و قابل اطمینان و یا تهیه اطلاعاتی مناسب به منظور تصمیم گیری است. روش دلفی فرایندی ساختار یافته برای جمع آوری و طبقه بندی دانش موجود در نزد گروهی از کارشناسان و خبرگان است که از طریق توزیع پرسشنامه‌هایی در بین این افراد و بازخور کنترل شده پاسخ‌ها و نظرات دریافتی صورت می‌گیرد (آدلر و زیگلو، 1996).

 

فاول (1978)مراحل زیر را برای دلفی پیشنهاد کرده است:

1- تشکیل تیم اجرا و نظارت بر انجام دلفی

2- انتخاب یک یا چند هیات (پنل) جهت شرکت در فعالیت ها. اعضاء این هیات‌ها معمولا  متخصصان و خبرگان حوزهٔ تحقیق هستند.

3- راه اندازی فعالیتهای تنظیم پرسش نامهٔ برای دور اول

4- بررسی پرسش نامه از نظر نوشتاری (رفع ابهامات استنباطی و)

5- ارسال اولین پرسش نامه به اعضاء هیات ها

6- تجزیه و تحلیل پاسخ‌های رسیده در دور اول

7- آماده کردن پرسش نامهٔ دور دوم (با بازنگری‌های مورد نیاز)

8- ارسال پرسش نامهٔ دور دوم برای اعضاء هیات ها

9- تجزیه و تحلیل پاسخ‌های رسیده در دور دوم (مراحل ۷ الی ۹ تاحصول پایداری در پاسخ‌های در یافتی ادامه می‌یابد)

10- آماده سازی گزارش توسط تیم تحلیلگر

با انجام این مراحل (البته با حدی از تعدیلات ضروری) می‌توان جمع‌بندی قابل قبولی از نظرات نخبگان سیاسی در این حوزه ارائه داد.

 

ارزیابی مراحل شکل‌گیری شورا و سوالات پیرامون آن‌ها

در مسیر راه اندازی تشکیلاتی مانند شورای ملی مخالفان یا هر تشکیلات اینچنینی باید سه مرحله را از یکدیگر تفکیک نمود:

 

مرحله شکل گیری ، مرحله تثیبت و مرحله کنش

در هریک از این مراحل نیازمندی های متفاوتی هم در سطح برنامه ریزی و هم در سطح اجرا وجود دارد که توجه به این تفاوت ها ما را در برنامه ریزی بهتر یاری می کند. در این نوشته ی مختصر نیز تلاش شده این تفکیک تا حد ممکن نمایان شود و سرفصل هایی که می تواند به برنامه ریزی بهتر در مرحله شکل گیری کمک کند مورد بررسی قرار گیرد.

 

مرحله شکل گیری

در این مرحله ما نیازمند برنامه ریزی در سه سطح سیاسی، حقوقی و مدیریتی برای تعیین اهداف، وسایل و روش های نیل به هدف هستیم:

 

اهداف (لایه سیاسی)

در سطح هدف گذاری باید به پرسش هایی از این دست پاسخ داده شود:

1- هدف نهایی شورا، براندازی است یا اجبار رژیم به اجرای اصلاحات گسترده؟

2- کدام طبقه اجتماعی-اقتصادی حامل اصلی برنامه های شوراست؟

3- جلب نظر مساعد چه اقشاری(نظامیان، روحانیون، کارگران، دانشجویان، روشنفکران و …) برای شورا اولویت دارد؟

4- درون ساختار سیاسی نظام و بدنه اجتماعی آن قصد دامن زدن به کدام شکاف ها را دارند؟

5- موضع شورا در باره همکاری با غرب، خصوصا ایالات متحده آمریکا و اتخاذ سیاست های غربگرایانه چیست؟

6- موضع شورا درباره صلح خاورمیانه چیست؟

7- برای ایحاد تغییرات در ایران شورا اعمال چه روش هایی را مجاز می داند و به چه خط قرمزهایی در این زمینه قائل است.

 

وسایل (لایهء حقوقی)

1- ماهیت حقوقی شورا چیست؟(حزب سیاسی، گروه نفوذ، سازمان سیاسی و…)

2- ساختار اقتدار در شورا چگونه تعریف می شود؟

3- نظام اختصاص بودجه شورا چگونه است؟

4- شورا متشکل از افراد است یا گروه ها؟

5- شورا چگونه می خواهد بین شفافیت درونی و ملاحظات امنیتی ارتباط برقرار کند؟

 

روش ها (لایه مدیریتی)

1- ساختار رسانه ای شورا (ابزارهای رسانه ای، استراتژی رسانه ای و …)

2- ساختارهای آموزشی شورا( آموزش های سیاسی، آموزش های عملیاتی و …)

3- ساختار پژوهشی شورا ( امکانات پژوهشی، ساز و کار پژوهش ها و…)

4- ساختار تعاملات شورا با نهادهای غیر دولتی جهانی (نهادهای مدنی، سازمان های حمایت از دموکراسی، شرکت های چند ملیتی و…)

5- ساختار تعاملات شورا با دولت ها

6- شیوه های ایفای نقش شورا در سازمان های بین المللی

7- شیوه های همکاری با اقشار داخل کشور

8- شیوه های یارگیری از درون ساختار حکومتی

 

(*) درباره گردانندگان سايت «چراغ آزادی»

1. محمدرضا جهان پرور، سردبیر”چراغ آزادی” و استاد اقتصاد در دانشگاه کارولینای شرقی است. او پژوهشگرمهمان موسسه پژوهشی جان لاک در رالی‚ کارولینای شمالی  و محقق پیشین مرکز مطالعات انسانی در دانشگاه جرج میسون است. وی مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه شهیدبهشتی تهران با رتبه ممتاز به پایان رسانید. پس از آن وی مدارک کارشناسی ارشد در اقتصاد و آمار را به ترتیب از دانشگاه های ایالتی ایلینویز و دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل و دکترای اقتصاد را از دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل گرفت.

2. پشواز فیض الله، دبیر اجرایی “چراغ آزادی” و سردبیر “چرای ئازادی” است. پیش از پیوستن به بنیاد کاتو، پشواز مدیر اجرایی هاولاتی،  پرتیراژترین روزنامه کردستان عراق، و عضو هییت نویسندگان بنگاه خبرگذاری مستقل صدای عراق بود. پشواز مدرک کارشناسی زبان انگلیسی را از دانشگاه سلیمانیه و مدرک کارشناسی ارشد در رشته روزنامه نگاری را از دانشگاه کلمبیا در نیویورک گرفته.

3. دکتر تام جی. پالمر، نایب رئیسِ بنیادِ پژوهش‌هایِ اقتصادیِ اطلس و مدیرِ برنامه‌یِ جهانی این بنیاد و پژوهشگرِ ارشدِ مؤسسه‌یِ کیتو در واشنگتن دی سی است. پالمر دکترایِ علومِ سیاسیِ خود را از دانشگاهِ آکسفورد دریافت کرده است. آخرین اثرِ وی شامل مجموعه‌ای از مقالاتِ وی است که با نام «تحققِ آزادی: نظریه‌، تاریخ و تجربه‌یِ آزادخواهی» به زبانِ انگیسی منتشر شده است. صفحه‌یِ شخصیِ وی را در اینجا می‌یابید. دکتر پالمر در بسیاری از مراکز آموزشی آمریکای شمالی‚ آمریکای لاتین‚  اروپا‚ آفریقا‚ چین‚ و خاورمیانه در باره علوم سیاسی‚ نظریه انتخاب عمومی‚ جامعه مدنی‚ و بنیان های تاریخی‚ اخلاقی‚ و قانونی حقوق بشر سخنرانی کرده است. بررسی ها و مقالات او در مجله های پژوهشی چون “مجله قانون و سیاست گذاری عمومی هاروارد”، “اخلاق”، “بررسی های انتقادی”‚ و “مجله اقتصاد سیاسی و قوانین اساسی” چاپ شده است. او هم چنین در نشریاتی چون “وال استریت جورنال”، “نیویورک تایمز” و “واشنگتن پست” مقالاتی دارد. توماس پالمر مدرک کارشناسی خود را از کالج سنت جان درآناپولیس مریلند‚ مدرک کارشناسی ارشد در فلسفه را از دانشگاه کاتولیک آمریکا در واشنگتن و دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه آکسفورد گرفته است.

 

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com