بازگشت به خانه

دوشنبه 23 آبان 1390 ـ  14 نوامبر 2011

 

تاملاتی دربارهء داخل و خارج

علیرضا موسوی

“بیرون گود نشسته اند و می گویند لنگش کن” سخن آشنایی است، همه ما بارها این جمله را شنیده ایم یا به کار برده ایم. چه در ایران و چه در سایر کشورهایی که از وجود حکومتهای استبدادی رنج می کشند نیروهای سیاسی خارج از کشور حضور پر رنگی دارند، افرادی که هر چند به دلیل فشارهای حکومت و یا در جستجوی فضای باز برای بیان نظرتشان کشور را ترک کرده اند، اما همچنان در عرصه سیاسی نقش پررنگی را بازی می کنند. ایرانیان چه در جریان مبارزات علیه حکومت پهلوی و چه پس از انقلاب ۵۷ تجارب بسیاری در رابطه با فعالیت سیاسی خارج از کشور داشته اند با این وجود هنوز مشخص نیست که کسی که ترک وطن کرده و در خارج از کشور به فعال است تا کجا می تواند مردم ایران را نمایندگی کند، و یا در چه زمینه هایی اجازه ابراز نظر دارد تا مخاطب این حرف قرار نگیرد که “بیرون گود نشسته آسوده و بدون هیچ مشکلی پاهایش را روی هم انداخته، آن وقت به مردم می گوید لنگش کنند تا سودش را آنها ببرند. اصلا کسی که داخل کشور نیست و از فضای داخل بی خبر است چه حقی دارد در امور مردم دخالت کند. مردم صلاح کار خود را بهتر میدانند و نیازی به توصیه ی خارج نشینان ندارد”.

بسته شدن کامل فضای سیاسی داخل کشور، غیر قانونی شدن تمام احزاب اصلاح طلب و زندانی شدن تعداد زیادی از فعالان تاثیر گذار عملا هرگونه کنش سیاسی منسجمی را در داخل کشور منتفی کرده است، در نتیجه بسیاری مهاجرت کرده و در خارج از کشور به فعالیت خود ادامه میدهند. همچنین در حوادث پس از انتخابات نیروهای خارج از کشور نقش تاثیرگذاری در رساندن صدای مردم ایران به گوش جهانیان و در بعضی موارد کمک به سازماندهی اعتراضات داشته اند. اما هنوز در بعضی از موارد با دیده تردید به این فعالیتها نگریسته می شود و حالا که پیشنهاد تشکیل کنگره ملی برای سازماندهی و اجماع اپوزسیون مطرح شده است باز صداهایی به گوش میرسد که “عده ای می خواهند به ملت ایران بگویند لنگش کن”.

این جمله “بیرون گود نشسته می گوید لنگش کن” برگرفته از کشتی باستانی و تصویرگر مبارزه پهلوانی است که زورش به حریف نمی رسد، اما عده ای احساساتی بیرون گود بر سرش داد و فریاد می کشند که باید لنگش کنی، در صورتی که خودشان توانایی چنین کاری ندارند. اگر بخواهیم مبارزه سیاسی را با صحنه کشتی مقایسه کنیم بهتر است این مقایسه بجای کشتی زورخانه ای با کشتی مدرن انجام شود جایی که حتی وقتی سایتیف روس قهرمان بلامنازع جهان و المپیک روی تشک می رود در کنار تشک مربیانی هستند که با نصایح و پشتیبانی هایشان او را کمک می کنند و هر چند قدرت هیچ یک از مربیان به اندازه خود سایتیف نیست و البته زورشان نیز به حریفش نمی رسد، اما چون از خارج از میدان نظاره گر بازی هستند دید بهتری نسبت به شرایط دارند و از خستگی و کش و قوس بازی به دورند، بنابراین می توانند پیشنهادهای خوبی به کشتی گیر بدهند، نقاط ضعفش را گوشزد کنند و به او بگویند احیانا چه موقع بهتر است حریفش را لنگ کند.

در واقع، همانگونه که کشتی حرفه ای و مدرن با کشتی باستانی متفاوت است، مناسبات سیاسی دنیای جدید با جهان سنت هم تفاوت کرده است. تنها کافی است به تحولاتی که این اواخر در منطقه در حال شکل گیری است دقت کنیم تا به نقش فعال و موثر نیروهای بیرون گود نشسته در پشتیبانی و بعضا هدایت انقلابها پی ببریم. در ایران نیز با توجه به منتفی بودن فعالیت منسجم سیاسی مخالفان در داخل کشور ضرورت ایفای نقشی فعال تر برای نیروهای خارج نشین بیش از پیش حس می شود، کما اینکه با توجه به شرایط پیش آمده اکثر گروه های تاثیر گذار در داخل نمایندگانی در خارج از کشور دارند که می توانند اهداف و برنامه هایشان را پیگیری کنند، و بدون آنکه از ترس حکومت مجبور به خودسانسوری شوند و جملات دو پهلو به زبان آورند، می توانند در فضای آزاد حرفشان را بزنند.

همچنین افرادی که اعتقاد دارند که فعالان خارج نشین نباید نقش فعالی در مناسبات سیاسی ایفا کنند دلیل می آورند که با توجه به اینکه عرصه اصلی مبارزه داخل کشور است دوری از فضا منجر به شناخت نادرست و تحلیل اشتباه از شرایط می شود. اما باید در نظر گرفت که رشد رسانه و سیطره شبکه های اجتماعی تا حدود زیادی این نقیصه را جبران کرده است، علاوه بر اینکه به دلیل محدودیت موجود در ایران کسی نمی تواند با تحقیقات دقیق جامعه شناسانه به شناخت دقیقی از جامعه ایران دست پیدا کند؛ در مجموع می توان گفت کسی از خارج کشور از طریق شبکه های اجتماعی تحولات را رصد می کند نسبت به کسی در داخل مشغول زندگی روزمره است از ابزارهای بهتری برای تحلیل گرایشات جامعه بهره مند است.

گفته می شود که فعالان سیاسی خارج از کشور نتوانسته اند کارنامه موفقی در طول این سالها برای خود رقم بزنند و در طول این سالها اکثر گفته ها تحلیلها و پیش بینی هایشان در مورد ایران بی محتوا و شعارگونه بوده است. باید توجه داشت که فعالان داخل نیز از این قبیل افکار و گفته ها زیاد دارند، اما محدودیت دسترسی به رسانه ها و ملاحظات امنیتی سبب شده به شکل علنی عقایدشان را به زبان نیاورند. همچنین فشار مضاعفی که یک فعال سیاسی به صرف ادامه فعالیت در داخل تحمل می کند موجب شده ناظران با دیده اغماض نسبت به گفته ها و رفتار سیاسیشان بنگرند. بسیاری از کسانی که امروز به دلیل تحلیلهای نادرستشان مورد شماتت قرار می گیرند همان کسانی بوده اند که برای ایستادگی بر آرمانهایشان ستایش شده اند اما هنگامی که به مرور زمان اعتبار حاصله از آن هزینه ها کاسته شد این عیار واقعیشان است که خود نمایی می کند. اگر اعتبار سخنانی که سیاسیون ایرانی در فضای آزاد می زنند پایین است مشکل از بیرون گود بودنشان نیست و این مشکل باز می گردد به مجموع فعالان سیاسی ایران که شاید چیز زیادی برای عرضه نداشته باشند.

تصور اشتباه دیگری که وجود دارد این است که اگر فردی موضعی مماشات گونه نسبت به حکومت داشته باشد و مردم را همواره به آرامش دعوت کند رفتاری عقلانی انجام داده و در مقابل اگر فرد و یا گروهی انفعال را نقد کند و راهی برای برون رفت از وضع موجود ارائه دهد مصداق بیرون گود نشسته قلمداد می شود در صورتی که تجربه اعتراضات پس از انتخابات و خصوصا بعد از عاشورای ۸۸ نشان داد که آنان که سعی کردند با نصایح صلح طلبانه مردم را از ادامه اعتراضات منصرف کنند و به خانه هایشان بازگردانند و حفظ نظام را در اولویتشان قرار دادند چیز زیادی عاید مردم نکردند. جالب اینکه اشخاصی انتقال رهبری اعتراضات به خارج از کشور و پر رنگ شدن نقش نیروهای خارج نشین را امری نکوهیده می دانند که در شرایطی دیگر خود از همراهان اصلی انقلاب ۵۷ بوده اند که رهبرش و بسیاری از چهر های تاثیر گذار در آن از آن سوی مرزها اعتراضات را رهبری می کردند و خود می دانند اگر اطلاعیه ها و مصاحبه های آیت الله خمینی و همچنین لابی ها پشت پرده و قول های مساعد به دولتهای خارجی نبود هیچ وقت انقلاب اسلامی به نتیجه نمی رسید.

بیش از آنکه اعتبار برنامه و یا فعالیتی مبتنی بر این باشد که گوینده آن در داخل کشور است یا در خارج، اهل مدارا است یا رادیکال، بیرون گود نشسته یا گوشه زندان، باید خود حرف و ایده مطرح شده را مورد توجه قرار داد و در نظر گرفت که با محاسبه هزینه و فایده هر برنامه کنار عملی بودن آن چه تاثیری در ساختن ایران آینده خواهد داشت و اجرای آن چه سودی را عاید مردم می کند و یا چه هزینه هایی را به بار می آورد. در کنار این باید به مسئولیت پذیری فعالان در قبال گفته ها و رفتارشان دقت شود متاسفانه برنامه های مسئولانه توام با دور اندیشی سیاسی کالایی است که در بازار سیاست ایران کمتر یافت می شود و اگر ایده تشکیل کنگره ملی خوب بال و پر داده و به آن اهتمام جدی شود می توان امیدوار بود که تبدیل به یکی از همین کالاهای کم یاب شود.

November 10, 2011

http://cheragheazadi.org/index.php/archives/1327

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com