|
جمعه 8 مهر 1390 ـ 30 سپتامبر 2011 |
آزادی احزاب یا بلند پروازی های ایرانی؟
حمیدرضا برهانی
در گفتمان غالب بر سیاست ایران، ما از آزادی احزاب تنها در نهاد دولت سخن می گوییم و حکومت را ـ که ناظر بر نهاد های قدرت است ـ از این قانون مبرا می دانیم. واقعیت سیاسی ایران بیان گر این اصل می باشد که همیشه گروهی از مردم تصمیم به ادارهأ ایران گرفته اند و، با انحلال یا سرنگونی یک حکومت، تلاش در ساختن قدرتی جدید برای اداره کشور داشته اند. این افراد بدلیل عدم وابستگی تشکیلاتی به اقشار مختلف، و همچنین بوجود آمدن امکانات اقتصادی برای آنها، خواسته یا ناخواسته جذب یک طبقهء اجتماعی شده اند و عملاً حکومت یک حزبی را بوجود آورده اند. در فرهنگ سیاسی ما هیچ گاه سخن از اداره کشور توسط حزب های مختلف به میان نیامده است. همواره آزادی احزاب بعد از تشکیل حکومت بوده است که مورد توجه قرار میگرفته و حتی اگر سخن از حکومت شورایی بوده در آخر یک نگرش سیاسی است که حکومت را بدست میگیرد. مسولیت شورای رهبری بر خلاف فرهنگ گذشته سیاسی ما میتواند توسط جریان های مختلف سیاسی وملی پذیرفته شود و نمایندگان این تشکیلات برتر برای مدت زمانی معین تنها بر اجرای برنامه های دراز مدت نظارت داشته باشند وهمچنین شرایط انتخابات آزاد را برای حزب های منتخب مردم فراهم سازند. دستور کار چنین شورای حکومتی بدلیل اینکه از حزب های مختلفی بوجود آمده است نمیتواند ارجحیتی برای یک مذهب یا ایدولوژی قایل گردد در صورتی که هم اکنون حامیان حکومت اسلامی زیر نام فرقه شیعه در واقع کشورایران را از راه تک حزبی اداره میکنند. این تشکیلات برتر که بتوانند در یک شورای رهبری مسولیت حکومت را بعهده گیرند میبایست دارای منافع گروهی متفاوتی باشند تا از تبانی و یکی شدن آنها جلوگیری شود. حضور ملیت های ساکن ایران در این شورا ضمن حمایت از خواسته های منطقه ای آنها ،بدلیل منافع منطقه ایشان پشتوانه ای خواهند بود برای یک پارچگی و حفظ تمامیت ارضی ایران. همچنین وجود تشکیلاتی با نگرش های مخالف یکدیگر، پشتوانه دیگری خواهد بود برای رقابت و کنترل اداره سالم کشور. البته چنین تشکیلاتی با احزاب انتخاباتی تفاوت های بنیادین دارد، کار تبلیغاتی یا اجرایی انجام نمیدهد و تنها به عنوان ناظر بر نهادهای حکومتی و اجرای قانون اساسی فعالیت میکند. مسئول نهایی این حکومت شورایی میتواند نامهای مختلفی مانند پادشاه، رییس جمهور یا خلیفه داشته باشد.
این روش حکومت در خاور میانه تا کنون وجود نداشته است و در بهارعربی تا کنون ما تنها شاهد تغییر مسئولین بوده ایم و سیستم حکومتی همچنان بصورت تک حزبی باقی مانده است. تغییر این روش به معنای یک انقلاب سیاسی در منطقه است و معادلات سیاسی، اقتصادی را بر هم خواهد زد که در هر صورت به سود ایران و کشورهای آسیای مرکزی خواهد بود. کشورهای آسیای مرکزی به دلیل پشت سر گذاشتن تجربه شوروی سابق وحساسیت کمتر نسبت به اسلام، پیشینه فرهنگی مشترک، نیاز به بازار کالاهای ایران و مرزهای نزدیک میتوانند در اجرایی شدن این پروژه پشتیبان های جدی برای اپوزیسیون انحلال طلب حکومت اسلامی باشند. البته کشور ترکیه که در تلاش است جمال عبد الناصر جدیدی را برای جهان اسلام بوجود آورد از مخالفین جدی چنین اپوزیسیونی خواهد بود. کشورهای ثروتمند غربی با ایجاد یک حکومت چند حزبی در ایران مخالف هستند زیرا منافع سیاسی و اقتصادی آنها دچار دگرگونی خواهد شد و این دگرگونی برای اقتصاد بحران زده آنها یک فاجعه محسوب میشود. اما این دگرگونی میتواند برای کشور های کوچکتر غربی و همچنین دیگر کشورهای ثروتمند جهان اگر ایران بیطرف بماند معجزه یا بهشت جدیدی را بسازد.
آری "جهانی شدن" به صورت دیگری نیز امکان پذیر است اگر بهای آن را بپردازیم. حضور جریانهای مختلف سیاسی و ملیتهای ساکن ایران در یک "کنگره ملی" برای قبول مسولیت حکومت آینده ایران است که یک آلترناتیو جدی را به جهانیان معرفی خواهد نمود.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |