بازگشت به خانه

جمعه 8 مهر 1390 ـ  30 سپتامبر 2011

 

 

هوشمندی و اقتدار «آقا»

توسط ف.م.سخن

در زبان شیرین فارسی یک فعل داریم به نام خر غلت زدن. در فرهنگ "سخن"، در مقابل این فعل نوشته شده است: "خود را روی زمین، رختخواب، و مانند آنها همراه با لذت و سرخوشی غلتاندن". البته جناب دکتر حسن انوری در مقابل این فعل چیزی نوشته اند که به رغم این که من ایشان را در جایگاه استاد بزرگ، و خودم را در جایگاه محصل کلاس اول دبستان می دانم، با آن مخالف ام و آن توهین آمیز بودن این کلمه است. فدایت شوم! این فعل کجایش توهین آمیز است؟ یک حیوان نجیب و زحمت ‌کشی ‌ست به نام خر، وقتی خوشحال می شود - و به عبارتی خر کِیف می شود- خودش را روی زمین می غلتاند. این کجایش توهین آمیز است؟ چون سوژه خر است توهین آمیز است؟ یا چون غلت می زند توهین آمیز است؟ من که نفهمیدم این فعل چه چیز بدی دارد و چون به این فعل برای توضیح آن چه می خواهم بنویسم نیاز دارم لذا از آن با اجازه ی استاد استفاده می کنم (راست اش بین خودمان باشد، چون فعل قشنگی بود نتوانستم از آن صرف نظر کنم والّا اِی همچین هم این فعل با تربیتی نیست و خلاصه شما آن را جایی به کار نبرید).

ممکن است سوال کنید این همه صغرا کبرا برای چیست و شما چرا در عصر سرعت و شتاب و لقمه وسط گلو ماندن و کتاب و مقاله را ناقص خواندن گیر داده ای به این کلمه؟ جان ات بالا بیاید که جان ما را بالا آوردی، بگو چه می خواهی بگویی ما را خلاص کن. چَشم. چرا این همه عجله.

می خواستم عرض کنم که، بی بی سی در فیلم "خط و نشان رهبر" چیزی گفت که آقای حسین شریعتمداری دارد به خاطر گفته شدن آن چیز خر غلت می زند. من مطمئن هستم کیهان ضمن غلتاندن خود بر روی زمین و رختخواب و غیره چند هفته پشت سر هم خواهد نوشت که رهبر ما هوشمند است و مقتدر است، چون انگلیسیای پدرسوخته این طور گفته اند. ما نمی دانیم به کدام ساز کیهان برقصیم. بالاخره این انگلیسیای مکار و امریکائیای جنایتکار راست می گویند یا دروغ؟ اگر دروغ می گویند که این هم دروغ است، و اگر راست می گویند که بقیه ی حرف هایشان هم راست است.

اما من اصلا نمی خواستم این ها را بنویسم و حرف ام چیز دیگری ست. می خواستم بگویم کیهان جان، چرا منتظر شدی بی بی سی این را بگوید؟ من هم اتفاقا معتقدم که آقا بسیار هوشیار و مقتدر است. ببین عزیز جان، تعریف و تقدیرِ منِ ایرانی که بهتر و صادقانه تر از بی بی سیِ فریبکار است. حالا یکی دو نمونه دست ات می دهم تا بیشتر کیف کنی و مصداق هم داشته باشی و نگویی ف.م.سخن همین جوری کشکی کتره ای چیزی گفت و مصداق مشخص نکرد.

این هوشیاری نیست که آدم یک جا برای دانشجویان مضروب و زندگی‌ازدست‌داده گریه کند و بگوید عزیزان من! خیلی به شما بد کردند و حق با شماست و دستور خواهم داد موضوع را بررسی کنند (نقل به مضمون) (حالا کی‌ها بد کردند را نمی گوید البته) بعد همان روز بریزند، دانشجویان عزیز را بگیرند هف‌هش‌ده سال میهمان اوین کنند؟ اگر این هوشیاری نیست پس چیست؟

یا این هوشیاری نیست که آدم در حرم آقای خمینی حاضر شود و بشنود که امت حزب الله به سید حسن خمینی فحش می دهند و بد و بیراه می گویند، بعد آدم روی صحنه برود، سید حسن را بغل کند، انگار نه انگار که طوری شده و مثل این است که بخواهد بگوید من تو را دوست دارم عزیزم، به مزخرفات این ها گوش نکن؟ سید حسن هم هاج و واج بماند که این "آقا" عجب فیلمی ست به خدا!

یا این اقتدار نیست که آدم هی مردم مردم کند و هی اسلام اسلام کند و بعد ماموران اش در کهریزک بطری توی ماتحت همین مردم کنند؟

یا این اقتدار نیست که آدم به ماموران اش دستور دهد بچه های مردم را شبانه با تفنگ دور زن بزنند که چرا الله اکبر گفته اند؟ والله آدم باید خیلی قدرتمند باشد چنین دستوری بدهد و اگر هم دستور نداده است زیر بال و پر چنین مامورانی را بگیرد و از ایشان به خاطر ضرب و شتم ها و کشتارهای‌شان  تشکر و قدردانی کند.

نمونه هوشیاری و اقتدار آقا این قدر زیاد است که اگر بخواهم همه اش را بگویم یک کتاب می شود. شما یک سر به زندان های ایران بزنید و چهره ی احمد زید آبادی و عیسی سحرخیز و مصطفی تاج زاده و مجید توکلی و بر و بچه های دیگر را نگاه کنید تا معنی اقتدار را بفهمید. شما به مهندس موسوی و آقای کروبی و خانم هایشان نگاه کنید تا معنی اقتدار را درک کنید. در کجای دنیا دو شخصیت مردمی را توی حبس خانگی بدون محاکمه و دادگاه نگه می دارند و اصلا هم به روی شان نمی آورند که این ها زندانی هستند؟ آیا این جز اقتدار "آقا"ست؟

این از گذشته و حال. در مورد آینده هم من مطمئن ام آقا هوشیار و مقتدر تشریف خواهند داشت... من مطمئن ام روزی که آقا را توی قفس کردند و جواب بلاهایی را که در طول مدت حکومت اش بر سر مردم آورده است خواستند آقا هوشیاری و اقتدار از خودش نشان خواهد داد. من حاضرم قسم بخورم آقا هوشیارانه خودش را به مریضی و کم حواسی و فراموشی خواهد زد. خواهد گفت من آلزایمر دارم. خواهد گفت، تو کی هستی، من کی هستم، این جا کجاست. خواهد گفت، به اعلی حضرت رضا شاه سلام مرا برسانید (ناقلا خوب بلد است کلک بزند). خواهد گفت من جسم ناقصی داشتم که مردم زدند ناقص تر شد لذا ضربه ی مغزی شده ام و نمی توانم به سوالات دادستان محترم پاسخ دهم. خواهد گفت اکبر گنجی؟ اکبر گنجی کیست؟ احمد زیدآبادی؟ او کیست دیگر؟ مجتبی من کجا هستم؟ آقا وحید من این جا چه کار می کنم؟... آی هوشیار خواهد بود آقا! آی ناقلا خواهد بود آقا!

از اقتدارش هم بگویم که همین جوری زل خواهد زد به چشمان رئیس دادگاه و چیزی نخواهد گفت. بعد با صندلی چرخدار او را خواهند آورد و خواهند برد و او ساعت ها به حرف دادستان و شکات گوش خواهد داد. واقعا این ها اقتدار می خواهد. واقعا جگر شیر می خواهد. من جای ایشان باشم حتما زهره ترک می شوم، ولی ایشان همین طور خواهد نشست شاید یکی از سرداران بزرگ اسلام، یا احمدی نژاد یا حتی امام زمان بیاید او را از دست این آدم های نفهمِ ضد انقلاب نجات دهد، غافل از این که احمدی نژاد هم با هوشمندی در یک قفس دیگر نشسته در حالی که انگشت اشاره اش را تند تند به لب پایین اش می مالد، بلوبلوبلوبلو می کند و می گوید من ناپلئون ام. من هیتلرم. من هاله نور دارم. من انرژی اتمی در آشپزخانه کشف کرده ام. من سوسک به مدار زمین فرستاده ام. آقا نذاشت من بکنم والا می کردم. او هم ناقلاست و بی بی سی حتما از او در آن زمان تعریف خواهد کرد.

خلاصه حسین جان خوشحال باش که ما هم می گوییم آقا هوشمند است و مقتدر، و خواستی یک خر غلت دیگر بزن تا نوبت خودت هم برسد.

 

http://my.gooya.com//permalink/3561.html

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com