|
چهارشنبه 22 تير 1390 ـ 13 جولای 2011 |
سرگردان ِ میدان صادقیه، دریا بود
سيامک برازجانی (از بوشهر)
برای دکتر حسین فاطمی
که خونش رودخانه رودخانه میجوشد
در دل خیابان این
راه
که هر دست
پرواز درنایی
از قطب میآید
یخی که آب نمیشد
دوری من بود
(رودخانه ای
که زیر پستان خرمشهر
مسموم آمده)
چشم هایم
میان کولاک
میگذشت
آنسوتر اما
شهادت
لیمر(1) میزد
همین که دور بردارد
موج
آب جوش آمده
از دل رودخانه
کنار «جهانگیرخان»( 2 )
پشک میخورد
و «اضطراب جهان»( 3 )
روی گلوی او
دندان میزند
(رودخانه
دور تنم
خون گرفته است)
و قبلهء
عالم
نوبت از چشم پزشک نمیگیرد:
تزار
پایی به گرمای خورشید
فرو داده در خلیج فارس( 4 )
و «کوچک» این روزها
"خان" نیست
- که روی پاهایش
سنگ ایستاده
فقط
موج
از یخ های رودخانهای
که پریدن
در پاهایش التماس میکند
تا باغ شاه
خیز آمدن دارد
هنوز...
و شاه عبدالعظیم
قطعاّ
جشن "صاحب قرانی"
( 5 ) ما را ...
که راه کرمان
فقط به کویر میرسد
و راه گلوله
به فیلم های وسترن
: هزار سونامی را
از دریا ورق زدهایم
# # #
و باغ شاه
ولیمهء
شاهانه را
به خیابان ریخته
اما میرغضب
دست به آب کر نمیشوید
(طاهر نمیشود
دیگر
جای پایی
که از چاقو
در خیابان بیست و هشتم
پشک خورده است)
گندم نمیروید
قطعاً
از دریا
(اسلحه در دست شاه پنهان است)( 6 )
اما
خورشید هنوز
حضور گرم خود را
به آب میسپرد
و رودخانه
زیر پستان خرمشهر
مسموم است
مرگ روزنهای نیست
چشمهایم بخار شده است
# # #
در دل خیابان این راه
به تششیع سال
های بر
نیامده
آمدهایم
و هر دست
پرواز درنایی را
بال بال میزند
اما هنوز
سهم من / از باغ شاه
«فراموشخانه»(7) است
بیدار اگر شوم
تهران بیحجاب میشود
راه رفتن بیحجاب میشود
افتادن بیحجاب میشود
اما باران
سگ- دو میزند
هنوز
و رودخانه
از زیر پستان خرمشهر
مسموم میگذرد
پت پت نمیکند
دیگر
این چراغ راهنما
که هر دست
مسیر آمدن توفان را
به پاهای دیوانهی چشمم سپرده...
(هر چه میپرد
چشمم
هزارپاره تر از مرگ
- «جهانگیر خان شیرازی» است)
سبزی درخت
بر تنم زبانه میکشد ...
تهران
پرندهای است
که تا هنوز
راه از خرمشهر میزند
و تا هنوز
برای گذشتن از بال
هایش
هوای حلبچه را
جیغ میکشد
که هر کودک هر فردا
تمام تنش
چشم است و تاولی
که
از رودخانه
برهنه میگذرد
و درخت ها
شرمسار کارخانه کبریت
نیستند
پی نوشت:
1 – لیمر: باد و یا توفانی است که در ابتدای پاییز در نواحی جنوب کشور وزیدن
میگیرد. این باد گاه از جمله شدیدترین توفان
های موسمی میشود.
2 – جهانگیرخان: شهید مشروطه و نیز شهید بزرگ روزنامه نگاری ایران. او را به همراه
ملک المتکلمین در باغ شاه و در برابر شاه وقت شهید کردند.
3- اضطراب جهان: این عنوان را زنده یاد محمد مختاری از شعر نیما یوشیج به عاریت
گرفت و دربارهء
او مقالهء
عمیقی نگاشت به نام
«زادهء
اضطراب جهان».
این مقاله اینک پاره ای از کتاب ارزشمند
«انسان
در شعر معاصر»
اوست.
4- اشاره به یک واقعیت یا باور نهادینه شده در باورهای مردم ایران مورخین ایرانی
است
که
بر طبق
آن
یکی از خواستههای تزار روسیه این بود که پای خود را در آب
های گرم خلیج فارس فرو کند (حوزهء
نفوذ خود را تا خلیج فارس افزایش دهد).
5- اشاره به ترور ناصرالدین شاه در حرم شاه عبدالعظیم.
6- اشاره به ترور علی رزم آرا. به باور عدهای از مورخان، ترور او دسیسهء
محمد رضا شاه پهلوی بوده است. این مدعا هنوز اثبات نشده است. شاید هم بسیار دور از
واقعیت باشد برای عدهای اما...
7- فراموشخانه اصطلاحی است که در گذشته برای فراماسونری به کار برده میشد. بخاطر
همین هم به اعضای لژ فراماسونری عضو فراموشخانه یا عضو لژ فراموشخانه میگفتند.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |