|
چهارشنبه 24 فروردين 1390 ـ 13 آوريل 2011 |
زنان در حاکمیت دیکتاتورها
بلقیس حمید حسن
مترجم: د. موسی مزیدی
دیکتاتور به زن به عنوان موجودی کمتر از یک انسان نگاه میکند. زن در نظر او وظیفهای جز ارضای تمایلات جنسی بیمارگونه ندارد، آن هم درهر شرایطی که زن در آن بسر میبرد.
این بدور ازمنطق نیست که یک جنایتکار نادان اینگونه فکر کند. کسی که دهها سال بر اریکه قدرت است، علاقهای و تمایل به هرگونه تفکر و کنکاش در تغیرات، اعتلا و پیشرفت عقل بشری که بارها به بیش از سقف چادر و کاخ او رسیده است، نشان نمیدهد.
او معتقد است که همه چیز آن هم بعد از چهل سال حاکمیت به همان شکل و همان شیوه باقی مانده است. خواستههای شهروندان نباید بیش ازعلاقه و تمایلات ناسالم او بگذرد، او چنان حقی برای آنان قائل نیست و خواستههایشان که دال بر اظهار وجود، ملیت و حق نفس کشیدن را برسمیت نمیشناسد. شهروندان باید در معیت حکومت او خرسند شده، قانع و راضی به آنچه دارند بوده و همانطورباقی بمانند.
این منطقی است که چنین کسی با چنین روانی و عقلی اینگونه تصور کند که زن ناتوان است و قادر به مشارکت و یا تاثیر گذاری در یک عصیان مدنی و یا خیزش ملی نیست.
دیکتاتور جنایتکار، زن را مانند حیوان خانگی به منظور تولید مثل و وسیلهای جهت ارضای غریزه جنسی مرد نگاه میکند، اورا ملک شخصی خود مانند لباس، جواهرات و یا املاک دیگر میتواند در آن دخل و تصرف کند و حتی میتواند اورا به دوستان ببخشد. او به عنوان بخشش و کرم سخاوتمندانه عربی به یک کشوراز کشورهای آمریکای لاتین که به دوستی با آن، تفاخر و خودنمائی میکند، میلیاردها دلار ثروت ملت خویش رابخشوده است. او اخیر با توسل به روسیه چکی اهدا میکند تا مسئولان آن کشور برای رسیدن به یک اتفاق با مخالفان و انقلابیون اقدام کنند و راه حلی جهت خروج از این بحران پیدا کنند. راه حل موعود حتی اگر در نهایت منجر به تقسیم کشور شود.
او فقط به تریپولی (طرابلس) و اطراف آن قانع خواهد بود، در نتیجه برای او مهم نیست که شهروندان در فقر، تباهی، سرکوب، سیه روزی و وضعیت وحشتناک زندگی بسر برده و روزانه در این وضعیت دست و پنجه نرم کنند و همچنین توسط اطرافیان و فرزندان جنایتکار او، کسانی که چون گرگ درنده، مردم بیپناه را برای چندین دهه دیگر در قبضه خود نگه داشته و آنان را چپاول کنند و راه تجاوز به دختران و فرزندان این کشور توسط آنان جهت بقاء و ادامه قدرت و عظمت بیمارگونه وعقب افتاده خویش مهیا شود. تا از این طریق رهبر ثابت کند که او قدرت تجاوز به کشور و ساکنین آن را دارد.
ایمان العبیدی این زن شجاع و وکیل بیباک که مرگ را بر پوشش و کتمان حقیقت ترجیح داد و ازخود در برابر وحشیگران امنیتی قذافی دفاع کرد. درک و بینش امنیتیها از زن همانند رهبرشان است که با حفاظت خویش توسط گروهی از زنان ادعا و تفاخر به جهانیان بفروشد واینرا نشان احترام به زنان و منزلت آنان عنوان کند.
اینجا است که ایمان العبیدی دروغ گوئی و ریاکاری قذافی و باند او را افشا میسازد.
در اینجا است که ایمان العبیدی حقیقت را به جهان نشان میدهد با وجود تلاش ماموران امنیتی قذافی از آنچه در دست داشته وبا همه قدرت و توان خویش صدای او را خفه کنند.
اینجا است که ایمان العبیدی زن تحصیل کرده و آگاه، دروغگوئی و سیه کاری قذافی و همدستانش را عیان ساخت، با شجاعت و شهامتی بینظیر که از توان دارندگان بمب و اسلحه پیشی گرفته، مقام و مرتبه و آوای زنان را در جهان عرب به اوج عزت رساند، او این کار را باجان خرید. او بیگناه و زنی مردمی است و آنان مجرم، ددمنش و خائن به وطن هستند.
امروز ایمان العبیدی همه دیکتاتورها و مستبدان عرب را افشا میکند، مستبدانی که در هر عصری و قصری که باشند، با کمک آنان دهها و صدها زن در سیاه چالها و خانههای مخفی مورد تجاوز قرار گرفتند.
اگر چیزی را فراموش کرده باشم، اینرا هرگز فراموش نمیکنم، مردمان با ترس و نگرانی برای یکدیگر داستانی را نقل میکردند، من جوان بودم و با ترس و وحشت اینرا شنیدهام، «نوریه»، دختری از جنوب عراق دست گیر میشود و به یکی ازمقرهای امنیتی بعث برده شد و در آنجا بعد از شکنجه بدنی بکارت او را با چوب جهت شکنجه روحی برداشتند، سپس گروهی به او تجاوز کردند. این دخترجوان خوشرو و معلم از خانوادهای معروف و محترم جنوب عراق بود.
بنابر این تمامی دیکتاتورها و مستبدان عالم در هر جای جهان هم مسلک میباشند و یکسان فکر و عمل میکنند، آنان تجاوز به زن را مجاز میدانند، به زنی که بخشنده زندگی، معلم اول، مادر، پرستار بچه، وبانی تمدن ومدنیت بر روی زمین است، مانند هیولای وحشی برای آشکار ساحتن قدرت ناعادلانه و نابرابر خود حمله و نجاوزمی کنند، حاکمیت آنان عقب افتاده و متحجر است، بقا وادامه آن در هر جا ی جهان که باشد، مانع هر نوع پیشرف و تحول خواهد بود.
---------------
۱- ایمان العبیدی در شهر ترپولی پایتتخت لیبی به هتل محل سکونت حبرنگاران خارجی رفته و به آنان آثار ضرب و جرح بر بدن خویشرا نشان داد. او گفت چون از شهر بنغازی جایگاه اصلی مخالفان بوده در یک ایستگاه بازرسی اورا دستگیر میکنند، اورا میبندند و به او فحش داده و توهین کردند و پانزده نفر از نظامیان قذافی به او تجاوز کردند. او در هتل مورد حمله نیروهای امنیتی موجود در هتل قرار گرفت ولی او از این جهت به آن جهته هتل میدوید تا واقعه تلخی که بر او اتفاق افتاده است شرح دهد. ماموران به د نبال او بوده تا دهانش را ببندند. میکرفونها و خبرنگارن موجود در هتل این واقعه را ثبت و ضبط کردند. او در نهایت دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد. بعدها سخنگوی دولت قذافی گفت: این زن بیمار است و از بیماری روانی رنج میبرد و خانواده او ناآشنا هستند. اما پدر ایمان گفت: دختر من تحصیل کرده است و در دانشگاه طرابلس رشته حقوق را به پایان رساند و وکیل دادگستری است. مترجم
منبع اصلی:
http://www.ahewar.org/debat/show.art.asp?aid=252728
برگرفته از:
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news1/27972/
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |