|
جمعه 17 فروردين 1390 ـ 6 آوريل 2011 |
موج دموکراسی طلبی در دنيای عرب، و کسادی دکان مسلمانان بنياد گرا
رضا علامهزاده
دیکتاتورهائی که هر کدام دهههاست بر سرنوشت مردم محروم کشورشان تسلط مطلق داشتهاند دارند یکی یکی به زبالهدان تاریخ سرازیر میشوند. و بر خلاف امید واهی بنیادگرایان مذهبی، چه از قماش دیکتاتورهای حاکم بر ایران، چه از جنس جانیانی چون ملاعمر و بنلادن، تودههای به جان آمده که خروشنده به خیابانها ریختهاند تنها چیزی را که فریاد میکنند دموکراسی و حاکمیت ملی است.
تعجبی ندارد که کسانی چون بنلادن و الظواهری که در رابطه با هر حادثه کم اهمیتی در جهان عرب واکنش نشان میدهند و نوار صوتی و تصویری پخش میکنند، تا کنون کمترین واکنشی به بزرگترین رویدادها در دنیای عرب نشان ندادهاند. آن ها که همواره مردم ذله شده از حکومت خودکامگان را به شورش علیه حکامشان دعوت میکردند حالا که آنان جان بر کف به پا خاستهاند و دیکتاتورها را یکی یکی در تنگنا قرار دادهاند به وضوح شاهد آنند که موج دموکراسی طلبی و خواست ایجاد دولتهای مسئول و پاسخگو از طرف تودههای مردم، دکان دیکتاتوری بنیادگرائی اسلامی آینده را نیز پیشاپیش تخته کرده است.
به وضوح آشکار است که افرادی چون خامنهای و بنلادن از تداوم حکومتهای دیکتاتوری مورد حمایت غرب بیشتر استقبال میکنند تا از برقراری آزادی و دموکراسی در دنیای عرب، چرا که دیگر ادامه سربازگیری از دنیای اسلام به بهانه دیکتاتورستیزی برایشان عملی نخواهد بود. به همین دلیل ساده است که ایمن الظواهری که اهل مصر است و همواره در مورد کمترین مسائل مربوط به مصر اطلاعیه صادر میکند واکنش نسبت به بزرگترین تحولات کشورش را تا کنون پشت گوش انداخته است.
به اعتقاد من جنبش عظیم و تاریخساز دموکراسی طلبی که دارد خاور میانه و شمال آفریقا را درمینوردد، نه تنها علیه دیکتاتورهای حامی غرب، که نیز علیه چهرهی کریهی است که دیکتاتورهای مسلمان بنیادگرا مثل خامنهای و بنلادن و ملاعمر از میلیون ها مسلمان محروم در دنیای عرب ترسیم کردهاند؛ چهره ای جانی و عبوس و بیترحم و عقبمانده، که با چهرهی واقعی دوست داشتنی ملتهائی که قیام بر حقشان دارد حرمت از دست رفتهشان را به آنان باز میگرداند، تفاوتی ماهوی دارد.
زمامداران غرب اگر درک درستی از منافع دراز مدت مردم خویش داشته باشند، و اگر حمایتشان از دموکراسی صرفا جنبه تبلیغاتی نداشته باشد، باید درک کنند که هر کشوری که به اردوی دموکراسی بپیوندد در نهایت موضع آنان را تقویت خواهد کرد. شکی نیست که دولتهای دموکراتیکی که جانشین دیکتاتوریهای مطیع غرب در خاور میانه و شمال افریقا میشوند منافع مردم خویش را فدای مصالح غرب نخواهند کرد، و دنبالهروی از هر سیاست آنان را لازمهی دوام خویش نخواهند یافت. اما اگر غرب اشتباهاتی همچون شرکت در سرنگونی دولت ملی مصدق در ایران، یا دولت دموکراتیک سالوادور آلنده در شیلی را در مورد جوانههای تازهی دموکراسی طلبی در دنیای عرب تکرار نکند (که به نظر میرسد این درس را از تاریخ گرفته باشد) هیچ دوستی مناسبتر و قابل اعتمادتر از دولتهای دموکراتیک در خاور میانه و شمال آفریقا نخواهد یافت. غربیها اگر چشمشان را باز کنند و منافع دراز مدت ملتهای خویش و مردم جهان را در نظر داشته باشند باید طغیان دموکراسی طلبی روزافزون در منطقه را، نه شکست یاران دیکتاتورشان، که پیروزی روش مردمسالاری خویش بدانند.
شکست آشکار سیاست ایجاد دموکراسی ظاهری و تحمیلی در عراق و افعانستان، که به دشمنتراشی بیش از پیش برای غرب در این دو کشور انجامیده است، با پیروزی جنبش دموکراسی طلبی در کشورهای دیگر، در صورت حمایت فعال غرب از این جنبشها، نهایتا به دوستی ملتهای آزاد شده از دیکتاتوری، با ملتهای غرب خواهد انجامید.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |