بازگشت به خانه

جمعه 29 بهمن 1389 ـ  18 فوريه 2011

 

سبز «برانداز» در مقابل سبز «مصونیت ‌طلب»

نیک آهنگ کوثر

انتشار بیانیه جبهه مشارکت پیش از برپایی راه‌پیمایی بيست و پنجم بهمن، معانی زیادی داشت. جبهه‌گیری فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی در برابر شعارهایی که در خیابان‌های تهران و شهرهای بزرگ ایران داده شد نیز نشان داد که تفاوت‌هایی ماهوی میان کسانی که دل به دریا زدند و به خیابان آمدند با بخش‌هایی که پشت جنبش پنهان شده‌اند وجود دارد.

بی‌توجهی مردم به توصیه‌ها و سخنان هاشمی رفسنجانی در روزهای قبل از بيست و دوم بهمن (که خواهان حضور مردم در خیابان در سالگرد پیروزی انقلاب بود و با تغییر فوری قانون اساسی هم مخالفت می‌کرد) هم نشان می‌دهد که بخش بزرگی از کسانی که به میدان آمدند، دیگر شخصیت‌های حامی (اسپانسور) جریان سبز مصونیت ‌طلب را کنار گذاشته‌اند و به حرف‌های‌شان وقعی نمی‌گذارند. بررسی وقایع بعد از عاشورای ۸۸ و اتفاق‌هایی که می‌توان گفت به خاطر توجه به حامیان ایدهء «مصونیت‌طلبی» افتاد، نشان می‌دهد که محدود کردن رنگ سبز در چارچوب «حفظ نظام» به هر قیمتی، مانع بزرگی بر سر پیشروی جنبش بوده است؛ جنبشی که در سوگ آیت‌الله منتظری، علیه ولایت فقیه سخن گفت، اما رهبران جبهه اصلاحات خواهان پایان «ساختار شکنی» شدند؛ جنبشی که در تاسوعا و عاشورای سال 1388 ابتکار عمل را از دستگاه امنیتی و انتظامی گرفت، اما به خاطر خطی که می‌توان گفت هاشمی رفسنجانی خواهان تداومش بود، عملاً تبدیل به آتش زیر خاکستر شد.

اما اتفاق مهمی که در روزهای گذشته افتاد، مرزبندی‌های جدیدی است که طرفداران واقعی نظام با بخش ناراضی جنبش ایجاد کرده‌اند. کسانی که تا دیروز قائل به پیروی از خط مشی هاشمی رفسنجانی و مصونیت ‌طلبان بودند (به هر دلیلی)، ممکن است با پی بردن به خطای محاسباتی خود نگاهی «براندازانه» پیدا کنند. به عبارت بهتر، برخی مبلغین نظام و طرفداران شرکت در انتخابات به هر قیمتی، الان دیگر مشروعیتی که تا همین چند روز پیش برای ساختار سیاسی قائل بودند و تبلیغ می‌کردند، حالا احتمالاً متوجه خطای محاسباتی‌شان شده‌اند و می‌بینند که «بازار» دفاع از حفظ نظام و ایجاد مصونیت برای آن دیگر داغ نیست. مردمی که دیروز به خیابان آمده بودند، مطمئناً تحول مصری را بیشتر از حفظ گفتمان طرفدار حفظ «غزه و لبنان» می‌پسندیده‌اند.

کسانی هم که تا دیروز مدعی بودند که جنبش سبز فاقد رهبر است، دیگر نمی‌توانند چنین ادعایی کنند. وقتی دو نفر بیانیه می‌دهند و گروهی به همین خاطر به خیابان می‌آیند، پس به رهبری این دو نفر را پذیرفته‌اند. پس به عبارت بهتر، بخش توجیه‌گر جنبش نیز که کوتاهی‌های یک سال گذشته را بی اهمیت جلوه می‌داد، عملاً مجبورند واقع ‌گرایانه به مسائل بنگرند، چون رهبران‌شان که در خرداد ۸۹، راه‌پیمایی بزرگی را لغو کردند، این بار «رهبری»  متفاوتی از خود نشان دادند و ثابت کردند که می‌شود تابع قواعد بازی نظام هم نبود.

از چند روز گذشته، بازی سیاسی ایران وارد مرحله جدیدی شده. مطمئنا در این فضا، با استفاده از تجربیات گذشته می‌توان در رسانه‌ها، مانع گل‌آلود شدن فضا شد و از اغراق جلوگیری کرد. اگر دیروز هزاران نفر به خیابان‌ها آمدند، نباید اسیر منطق کیهان داخلی شد که شمار معترضان در خیابان را سيصد ـ چهار صد نفر خواند، همینطور نباید اسیر تبلیغات اغراق‌آمیز شد که معترضان در تهران را بالای یک میلیون نفر اعلام کرد.

اتفاق مهم دیگر که برای من جالب توجه بود، حضور طبقات مختلف در اعتراض‌های دیروز بود. یک شاهد عینی از خانم‌های چادری جنوب شهر تهران سخن می‌گفت که در خیابان حاضر بودند و حکومت «خامنه‌ای» را نفرین می‌گفتند. جنبش اگر گسترده نشود و فقط در بخشی از طبقه متوسط متوقف بماند، برد چندانی نخواهد داشت. درس بزرگ مصری‌ها این بود که می‌توان مبارک را با کمک هم کنار زد... کمک همهء گروه‌های اجتماعی، نهاد و اتحادیه‌های کارگری... در کنار دانشجویان و تهی‌دستانی که محکم ایستادند... رهبران جنبش سبز اگر سخنگوی طبقه کارگر و فرودستانی باشند که از سیاست‌های اقتصادی دولت‌های هاشمی و خاتمی به هر نحو آسیب دیده‌اند، محمود احمدی‌نژاد با میلیون‌ها گونی سیب‌زمینی و برنج و کمک مالی هم نمی‌تواند اثری روی کسی بگذارد. طبقهء فرودست و کسانی که زیر خط فقر زیسته‌اند، بیشتر از هر چیزی، «هم‌دل» می‌خواهند. هم‌زبانی کافی نیست. اینان اگر باور کنند که رهبران جنبش، تغییر واقعی ساختاری را می‌خواهند، چیزی برای از دست دادن ندارند و شاید محکم‌ترین حامیان جنبش شوند.

اما شاید مهم‌تر از همه برای اهالی فضای مجازی، کمک به شبکه‌های اجتماعی واقعی و غیر مجازی است. روز پنج‌شنبه، یک جامعه شناس ایرانی- آمریکایی که در روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری در تهران حاضر بوده، گفت که پیام‌هایی که روی فیس‌بوک می‌گرفته گاه گیج کننده بوده، اما وقتی برگه‌ای کاغذی در وسط راه‌پیمایی به او می‌داده‌اند که مکان راه‌پیمایی روز بعد را اعلام می‌کرده، می‌دانسته به کدام پیام می‌توانسته بیشتر اعتماد کند. جنبش در قاهره به همهء ما نشان داد که شبکه‌های اجتماعی مجازی و فعالیت «آنلاین» بدون در نظر گرفتن واقعیت‌های خیابانی عملاً نمی‌تواند یک حکومت جابر را کنار بزند. اعضای شبکه‌های مجازی باید راه‌هایی را جستجو کنند که بتوان به غیر کاربران، اطلاعاتی واقعی و صحیح منتقل کنند. با افراد حاضر در شبکه‌های اجتماعی غیر مجازی مرتبط شوند و پلی باشند بین عالم مجازی و واقعی، اتفاقی که در مصر افتاد، و در ایران هم می‌تواند اثرگذار باشد.

26 بهمن 1389

برگرفته از سايت خودنويس

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com