بازگشت به خانه

چهارشنبه 13 بهمن 1389 ـ  2 فوريه 2011

 

رژیم ایران در ورطهء دیکتاتوری پلیسی

ژرژ مالبرونو، فرستاده ویژه فیگارو به تهران

برگردان : انوشیروان بزرگمهر

رژیم تهران کنترلش بر روی جامعه را تشدید کرده است. در چهار گوشهء کشور گزمه ها جوانان شورشی را تحت نظر دارند. یک دانشجو بنام محسن می گوید: «در دانشگاه ها بیش از پیش شبه نظامیان بسیجی در کلاس ها شرکت داده می شوند، بدون آنکه امتحانات لازم برای ورود به دانشگاه را گذرانده باشند.» نکته دیگری که این دانشجو آن را مورد انتقاد قرار میدهد این است که این «افراد بی سر و پا» جایگزین ماموران پلیس شده اند و برقراری امنیت در داخل دانشگاه های گوناگون به عهده آنها گذاشته شده است. 

بسیجی ها، که مستقیماً به فرد شمارهء یک رژیم، علی خامنه ای، متصل هستند نیروی رو به اعتلاء در داخل رژیم به شمار می روند. در هنگام تظاهرات اعتراضی علیه انتخاب تقلبی احمدی نژاد در ژوئن 2009، بسیجی ها در صف اول سرکوب قرار داشتند. از آن زمان به بعد، رژیم ایران برای بقاء خودش بیش از پیش در ورطه دیکتاتوری پلیسی فرورفته است. در کنار بسیجی ها، ماموران وزارت اطلاعات صحنه را تحت سلطه خودشان قرار داده اند. وظیفهء امنیت وزارتخانه ها و نیز وظیفهء حفاظت از تاسیسات و کارشناسان اتمی به ماموران وزارت اطلاعات سپرده شده است.

با تکیه بر شبکه های گسترده وزارت اطلاعات، رژیم خیابان ها را بیش از پیش تحت کنترل خودش قرار داده است. صدای مطبوعات اصلاح طلب خفه شده است. در داخل ایران دیگر صدایی از اپوزیسیون به گوش نمی رسد. اکثر مدافعان حقوق بشر به زندان افتاده اند. در وراء خفقان فزاینده ای که بر جامعه حاکم شده است نهادهای رژیم عمیقاً  در حال تحول هستند. یک دیپلمات می گوید : «نسبت به قبل که در داخل رژیم مراکز متعدد قدرت وجود داشت و هر یک از آنها با دیگری زورآزمایی می کرد، وضعیت اکنون تغییر کرده است... برای نمونه، مجلس خبرگان و شورای تشخیص مصلحت نظام دیگر مانند گذشته از قدرت اعمال نفوذ برخوردار نیستند.» قطب هایی که هنوز از قدرت برخوردار هستند آنهایی هستند که در حول و حوش رهبر، رئیس جمهور و ارگان های وابسته به وزارت اطلاعات قرار دارند. رژیم پاسداران انقلاب را در معاملات تجاری بسیار پر سود درگیر کرده تا آنها این فکر به سرشان خطور نکند که به رژیم پشت بکنند.

در شهرستان ها، دستگاه احمدی نژاد قدرتش را با تکیه بر روی فرماندارها استوار کرده است. فرماندارها به وزارت کشور که تحت کنترل کامل احمدی نژاد قرار دارد وابسته هستند. این رئیس جمهور پوپولیست در هر یک از فرمانداری ها یک نفر را به عنوان نمایندهء سپاه پاسدران تعیین کرده و نقش واگذار شده به این نماینده هم اکنون در حال تحول است. به منظور مقابله با تهدیدهای داخلی یا تهدیدها در مرزهای کشور، پاسداران اندک اندک به یک نیروی واکنش سریع که بسیار سیال و متحرک است تبدیل شده اند.

در مناطق روستایی، که عمدتاً تحت کنترل جناح محافظه کار رژیم هستند، پس از فرماندار و نمایندهء سپاه پاسداران سومین فرد قدرتمند نمایندهء ولی فقیه است. ولی فقیه بتازگی بسیاری از نمایندگانش را تغییر داده است. این عناصر گوناگون لزوماً با یکدیگر متحد نیستند، ولی همهء آنها اعضای تشکیل دهندهء لشگر حافظ رژیم هستند. یک تاجر مستقر در ایران به فضای رعب و وحشتی که از 18 ماه پیش تاکنون در همه جا حکمفرما شده اشاره می کند و می گوید: «در داخل رژیم همه به یکدیگر شک می ورزند. رهبران رژیم خودشان می دانند که در میان اطرافیان آنها تعداد فراوانی افراد مخالف و نفوذی وجود دارند.»

در این سازماندهی جدید رژیم، آخوندها در کجا قرار گرفته اند؟ در گذشته روحانیون یکی از پایه های اصلی جمهوری اسلامی بودند. اما هم اکنون تعداد روحانیون در مجلس کمتر از هر زمان شده است. یک دیپلمات غربی مستقر در ایران این نکته مهم را مورد اشاره قرار می دهد: «هم اکنون تقریباً می شود گفت که رژیم حاکم ایران دیگر یک رژیم آخوندی نیست». این یک تحول عمیق در دستگاه حکومتی ایران است و برای نمونه پس از چندین دوره، احمدی نژاد اولین رئیس جمهور غیر روحانی است.

 

یک ناسیونالیسم مذهبی

احمدی نژاد که یک تاکتیسین زیرک است بخوبی می داند که ایرانی ها قبل از آنکه مذهبی و نمازخوان باشند ناسیونالیست هستند. احمدی نژاد برای اینکه به وجهه خودش رونق تازه ای بدهد، طی ماه های اخیر به رحیم مشایی که در مقام معاون رئیس جمهور قرار دارد و «روح لعنت شده» او محسوب می شود این ماموریت را واگذار کرده که در مورد «ناسیونالیسم مذهبی» به لفاظی بپردازد و حتی بر روی این تم یک حزب سیاسی ایجاد بکند. حاکمان کنونی در ایران مدعی هستند که «اسلام ایرانی تنها اسلام واقعی است».

هرمیداس باوند، استاد دانشگاه در ایران، می گوید: «این گزینهء سیاسی مورد تایید علمای مذهبی نیست و با ایدهء صدور انقلاب مغایرت دارد. البته بعید نیست که اینگونه سخنان نزد ایرانی ها جذابیت داشته باشند.»

طبق قوانین موجود در ایران، احمدی نژاد نخواهد توانست در انتخابات ریاست جمهوری سال 2013 کاندیدا بشود. برخی معتقدند که او هم اکنون می خواهد برای به قدرت رسیدن مشایی زمینه سازی بکند. مشایی به این شهرت دارد که ضمن وفادار بودن به احمدی نژاد نسبت به او «روشن» تر است.

اما قدرت طلبی مشایی بیش از هر زمان توسط رئیس پارلمان، علی لاریجانی، مورد حمله قرار گرفته است. بین این دو نفر یک جنگ تمام عیار در جریان است. آنها با هم قهر هستند و با یکدیگر حرف نمی زنند. لاریجانی از یک سو بر مسند ریاست مجلس تکیه زده و از سوی دیگر برادر او در راس دستگاه قضایی ـ که بطور گسترده در سرکوب شرکت داشته است ـ قرار دارد. لاریجانی مستمراً در برابر اقدامات دولت احمدی نژاد موانع ایجاد می کند و تلاش می کند که نرخ معامله را بالا ببرد. همین لاریجانی بود که در پایان سال 2009 رهبر رژیم را تشویق کرد که از پذیرش توافق هسته ای با غرب خودداری بورزد. همچنین همین لاریجانی است که هم اکنون تلاش می کند در مجلس قانونی را در مورد قطع رابطه دیپلماتیک با انگلستان به تصویب برساند. 

جمعه اول بهمن 1389 (21 ژانویه 2011)

http://www.lefigaro.fr/international/2011/01/20/01003-20110120ARTFIG00774-l-iran-s-enfonce-dans-la-dictature-policiere.php

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com