بازگشت به خانه

دوشنبه 17 آبان  1389 ـ  8 نوامبر 2010

 

توهم اختلاف رهبر با احمدی نژاد

بهروز محمدی

از همان آغازین روزهای پس از 3 تیر 84، طبق روال مرسوم سپهر تاریک و بی مهتاب سیاست ایران زمین، شایعاتی این سو و آن سو درباره ی اختلاف احمدی نژاد با رهبر جمهوری اسلامی به میان آمد؛ شایعاتی که گاه با رفتار احمدی نژاد قوت می یافت و گاه با گفتار رهبر ضعیف می شد. در کشورهایی که هنوز نتوانسته اند به یک دموکراسی پایدار با آزادی بیان و مطبوعات رها از سانسور دست پیدا کنند، همیشه شایعه رکن اول تحلیل را شکل می دهد. چراکه در نبود آزادی، مخالفین همه ی خبرها را با پیش زمینه ی دروغ می نگرند و در پی آن، به سوی شنیده های تأیید نشده و شایعات می روند و این البته اشکال آنان نیست و خاصیت استبداد است. اما به هر حال این شایعات همیشه نمی توانند خالی از دروغ و غرض ورزی ویژه باشند.

در ایران حاکمان پشت پرده، که حقیقتاً دست ابلیس و عمروعاص و گوبلز را از پشت بسته اند، برای این ویژگی جوامع بسته هم فکری بکر اندیشیده اند. سیستم اطلاعاتی و امنیتی ایران، علاوه بر وزارت دروغ که وظیفه ی تغذیه ی خبری صداوسیما و روزنامه ها و دیگر رسانه های رسمی را بر عهده دارد، وزارت شایعه سازی و کنترل ذهن مردم را نیز سال هاست اداره می کند؛ وزارتی که برادر ِ حسین تائب، مهدی تائب، اخیراً در مصاحبه ای از آن با عنوان "رادیو بسیج" یاد کرد. در این طرح حساب شده، دستگاه امنیتی ایران با آگاهی از شوق زیاد مردم به شایعات و تأثیر پذیری مخالفان از این اخبار خاص، به صورت کاملاً آگاهانه و هدایت شده شایعاتی هدفمند را روانه ی بازار سیاست می کند که در اینجا چند مثال برای توضیح بحث می آوریم :

1- پس از قتل سید احمد خمینی به دست دستگاه اطلاعاتی و به دستور خودکامگان، در حالیکه هاشمی رفسنجانی در پاکستان به سر می برد و پس از شنیدن این خبر سفرش را نیمه کاره رها کرده و به ایران بازگشت، به یکباره نه تنها در عرصه ی سیاست بلکه بین توده های مردم یک جمله ی عجیب دهان به دهان شد :«احمد را کوسه خورد». جالب اینجاست این جمله نه از سوی رادیو های بیگانه مطرح شده بود و نه از سوی شخصیتی خاص در داخل، اما ظرف چند ساعت کل کشور را فرا گرفت.

پس از ماجرای قتل های زنجیره ای و دستگیری سعید امامی، وی اعتراف کرد که احمد خمینی به دست تیم او کشته شده است و توجیه شان هم این بود :«ایشان اواخر کار حرف هایی می زد که به نفع نظام نبود». بلافاصله پس از این اعتراف بود که سعیدجان، به جای جام شوکران، کاسه ی نوره سرکشید و با همه ی اسرار ناگفته اش به زیر خاک رفت. با گذشت زمان، حرف ها و کارهای نامربوط سید احمد هم تقریباً معلوم شده چه بوده اند. طلب حلالیت از آقای منتظری و اعلام پشیمانی از نقشی که در عزل ایشان، و بتبع آن، سقیفه ی پس از فوت امام، ایفا کرده بود، دلیل کافی برای قتلش می توانست باشد.

البته وقتی صحبت از نفع و ضرر «نظام» باشد، همه می دانند کدام " نظام" مد نظر است.

به هر حال هیچ اپوزیسیونی توان پخش آن شایعه با آن وسعت و گستردگی و جمله بندی حساب شده را نداشت و با توجه به اینکه قتل احمد خمینی به دست دستگاه اطلاعاتی ثابت شده است دیگر نیازی به مدرک نیست تا ادعا شود پخش آن شایعه هدفمند و ردگم کن هم توسط دستگاه اطلاعاتی صورت گرفته بود.

2- توهم همه کاره بودن هاشمی. هرکس با جامعه و ملت ایران آشنایی داشته باشد، به خوبی می داند توده های مردم ایران طبق یک عادت مألوف شخص اول مملکت را مورد عنایت ویژه قرار می دهند و همه ی بدبختی ها را از چشم او می بینند. البته پر بیراه هم نیست، چرا که در حکومت های استبدای و خودکامه همه ی مسئولیت ها بر دوش رئیس است، چون همه چیز در ید قدرت اوست و الباقی مترسک و خاکریزی بیش نیستند. اگر نگارنده و خواننده ی این سطور با هم و در عملی انقلابی چشمانمان را ببندیم و مثلاً به 12 سال پیش بازگردیم! ، یا 15 سال پیش!، یا 18 سال پیش! و یا حتی همین 5 سال پیش! با کمال شگفتی می بینیم تقریباً همه ی ما- بجز آگاهان و فراآگاهان -  بر این باور بودیم که هاشمی شخص اول حکومت است و اوست که حتی رهبر را اداره می کند. البته تحولات 5 سال اخیر خیلی از توهمات را شست و برد، اما خودمان را گول نزنیم، ما هم فریب خورده بودیم و اما حالا پس از گذشت سالیان دراز که بسیاری از حقایق روشن شده، این موضوع را چگونه می توان تحلیل کرد؟ تنها پاسخ این است که این توهم پراکنی توسط خود دستگاه اطلاعاتی و وزارت کنترل اذهان انجام می شد و هدفش نیز چیزی نبود جز ردگم کردن.

و اما بعد ...

از سال گذشته، و پس از جریان معاون اولی رحیم مشایی، وهم و خیال اختلاف رهبری با احمدی نژاد گسترش یافت و چند ماهی ست به صورت حساب شده قوت می گیرد، ولی مشکل اینجاست که برخی سیاسیون مخالف، کم کم دارند روی این موضوع حساب باز می کنند و دست روی دست گذاشته اند که آری! همین روزهاست خود رهبری توسط مجلس احمدی نژاد را عزل کند و مثلاً هدفمند کردن یارانه ها هم کلاهی است که رهبر بر سر احمدی نژاد نهاده تا زودتر شرش را بکند و غیره. اگر اینطور باشد که البته ما هم خوشحال و شاد می شویم، لیکن ترس ما از همانجائی ست که مثال هایش آورده شد. با این اوصاف در رد این فرضیه چند دلیل ساده می آوریم:

1- چندی پیش مصلحی وزیر اطلاعات، که الحق و الانصاف روانش شاد و دلش آسوده است، از سر شکم سیری و دهن کجی به مخالفین، حرفی را زد که سال هاست برخی از آگاهان برای اثبات آن تلاش بسیاری می کنند : طراحی مسیر انتخاب احمدی نژاد در دو انتخابات گذشته توسط خود رهبری انجام شد. این یکی هم، مثل سردار مشفق، بدون قصد قبلی یک سند مهم تاریخی را در اختیار همگان گذاشت. حالا معلوم می شود در فاصله ی یک هفته ای دور اول و دوم انتخابات 84 که هاشمی قصد کناره گیری داشت، چرا آقای خامنه ای، هاشمی را از این کار بر حذر داشت (متأسفانه در سال 84 همه بغیر از آقای هاشمی متوجه شکست ایشان در دور دوم در برابر هرکدام از کاندیداها شده بودند) ؟ معلوم شد چرا آقا مجتبی - طبق نامه ی کروبی به رهبر در همان روزها - در وزارت کشور بست نشسته بود که تا احمدی نژاد بالا نیاید من از اینجا نمی روم و به دنبال او یک لشکر از سپاه اطراف وزارت کشور را قرق کردند و از سپاه بابل خبر کودتا به گوش رسید.

تقریباً از دو سال قبل از انتخابات 84، فضای دانشگاه ها گفتمان جدیدی را تجربه می کرد. برخلاف رسم حکومت، در آن دو سال به چپ ها آزادی عمل دادند و تمام رسانه ها در خدمت گفتمانی با تز عدالت محوری و چپ گرایی هدایت شده قرار گرفت که البته به سخنرانی های مستقیم رهبر باز می گشت تا آنجا که پارادایم غالب در انتخابات سال 84 اختلاف طبقاتی و تضاد فقیر و غنی بود. این مسئله را در کنار آگاهی بالایی ها از حضور هاشمی بگذارید، چراکه در انتخابات سال 84 اگر شکاف سنتی- مدرن فعال می شد و پارادایم حاکم در انتخابات جدال دموکراسی- استبداد می بود، قطعاً اصلاح طلبان و یا هاشمی پیروز می شدند. اما تلاش 2 ساله ی رسانه ی ملی و اعوان و انصار حکومت در این انتخابات برای یک هفته شکاف فقیر و غنی را احیا کرد و از دل آن احمدی نژاد را بیرون کشیدند و البته پس از آن بلافاصله همه ی تبلیغات طبقاتی پایان یافت و شکاف را سفت بندی کردند، چرا که آگاه بودند با ادامه ی آن، سقوط حکومت در پی می بود.

باری احمدی نژاد محصول و دست ساخته ی بدون بروبرگرد اتاق فکر بیت می باشد که در پروژه ای چند لایه از آن پایین ها برکشیده شد و آیا با این تفاسیر کسی مترسکی را که خود ساخته از بین می برد؟

2- بر فرض که مجلس احمدی نژاد را عزل کند، تا به حال به پس از آن فکر کرده ایم؟ پس از آن چه اتفاقی می افتد؟ آیا به همین راحتی حکومت توان اداره ی کشور پس از عزل احمدی نژاد را دارد؟ آیا امکان دارد رئیس جمهور 25 میلیونی شان را عزل کنند و، مثلاً، باز هم انتخاباتی برگزار شود و کسی چون لاریجانی را بر کشند؟ دوستانی که خیال عزل احمدی نژاد را در سر می پرورانند، فقط تا روز استیضاح را می توانند تصور کنند. حتی تصور پس از آن هم امکان ندارد. اگر قرار باشد استیضاح کنند، یعنی کشور را می خواهند به مردم تحویل دهند. چون پس از آن دیگر همه با هم باید بروند. فی الواقع اگر شرایط بخواهد آنقدر حاد شود که این چنین تصمیمی گرفته شود، باید گفت در آن حالت قبل از اینکه استیضاحی صورت بگیرد، مردم همه را با هم استیضاح کرده و برکنار کرده اند.

3- روحیه ی خودکامه به گونه ای است که کوتاه نمی آید، مگر آنکه جایگاه و تخت اش را در خطر ببیند و تا اینجای کار احمدی نژاد خیزی برای تخت طاووس بر نداشته است. شاید 2 سال دیگر کاری بکند، اما به این زودی بعید است. اگر اختلافی هم باشد با نفاق و تزویر پنهان شده و البته کسانی هستند که مدتهاست خود را برای پس از آقای خامنه ای آماده می کنند.

4- انصافاً کدام رئیس دولتی برای رهبری از احمدی نژاد بهتر است؟ شرایط همین امروز را بررسی کنیم می بینیم نه لاریجانی و امثال او و نه قالیباف و امثال او مطابق میل رهبری نیستند. تنها موردی که می تواند جایگزین رئیس دولت محبوب رهبر باشد، غلامعلی حداد عادل است، آن هم که در آب نمک خوابیده تا سال 92 دچار کم خوابی نشود. به جز داستان رحیم مشایی در این سال ها کجا دیده اید دولت غیر از نظر رهبری عمل کند؟ جریان رحیم مشایی هم راست یا دروغ برای دوره ی بعد است نه امروز.

پس، با جدیت می توان ادعا کرد احمدی نژاد محصول مستقیم بیت است و همه ی همان چیزی ست که رهبری آرزو می کرد و اساساً دست ساخته ی "خود" آقای خامنه ای ست و نقشی فراتر از یک خاکریز (همانطور که خودش در ماه های ابتدایی ریاست اش بر دولت کریمه گفت) ندارد.

http://www.rahesabz.net/story/26579/

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com