|
پنج شنبه 5 آذر 1388 ـ 26 نوامبر 2009 |
شما پلیس روسیه و چین هستید یا پلیس ائمه اطهار؟
سخن پستچی با «اين آقايان»
آيت الله مصباح يزدي به تازگی گفته است: «در حال حاضر که معصوم (ع) در ميان ما نيست سکان رهبري حکومت اسلامي بايد در دست چه کسي باشد؟ در حکومت اسلامي عقل حکم ميکند کسي را که توان، تقوا، ظرفيت و قابليت بيشتري دارد، اين سکان را در اختيار بگيرد و رييس حکومت بايد کسي باشد که اسلام را بهتر از همه بشناسد و در زندگي خود و جامعه اجرا کند. سيره و تاريخ زندگي اوليا الله و ائمه اطهار عليهم السلام نشان ميدهد که دين و سياست از هم جدا نبوده و تفکيک ناپذير هستند».
پرسش این است که توان، تقوا، ظرفیت و قابلیت ـ که صفات نیکویی هم می باشند ـ آیا با ترساندن مردمان به اثبات و یقین می رسند؟ آنچه که در سيزده آبان جلوی دوربین ها اتفاق افتاده و جهانیان دیده اند را چگونه توجیح می کنید؟ با ترساندن مردمان یک کشور، سر رشته داری شدنی است؟ با تحقیر و به قتل رساندن مردمان، کشور اسلامی می شود؟ با ترس و زور می شود بیعت برای شاه سلطان خامنه ای گرفت؟ با آن علی بن ابیطالب هم اینگونه بیعت گرفتند؟ لا اکراه و فی الدین؟ یا آی ای مردمان هر بامداد که از خانه بیرون می روید و شب که می خواهید بخوابید، دو رکعت " نماز وحشت " را هر گز فراموش نکرده و بخوانید!؟
پلیس سیاست و دین، پلیس مدرسه و سینما، پلیس دانشگاه، پلیس خانه و خانواده و اطاق خواب، پلیس ناجا و بیجا، پلیس خبرنگار و نویسنده و انترنت و... و پلیس آن پسر نوکر آمریکا هم همین کارها را می کرد؛ جوان معترض به خورشت قورمه سبزی در نهار خوری دانشگاه را به اوین می برد. شما پلیس نوکر روسیه و چین هستید یا پلیس ائمهء اطهار عليهمالسلام؟ آن معصومین اینگونه کارها و پلیس ها داشتند؟ با ترساندن و اُلدرم بلدرم کردن، حکومت اسلامی می شود؟ آیا نمی آموزید که هیچ حکومتی در جهان نمی تواند با مردمان خود در بیافتد. کدام دین، کدام ائمه اطهار، کدام تقوا و کدام قابلیت و...؟ کدام استقلال، کدام آزادی و کدام جمهوری... و جانم فدای ایران.
آقایان! خیلی ساده و به زبان گاندی، شما باید بروید. سخنان تازه وزیر اطلاعات حیدر مصلحی و محسن رضایی خودی، گویای آن است.
حیدر مصلحی: «برای مقابله با تهاجم دشمنان در عرصهء مجازی افسران ارشد اینترنتی تربیت خواهند شد. چالش مهم دیگر نیروی انتظامی که در ده سال آینده با آن رو به روست "ناتوی فرهنگی" است که برنامه های خود را افزایش خواهد داد و از جمله این برنامه ها، تقدس زدایی از ارزش ها، تلاش برای تغییر و...»
محسن رضایی: «اگر محیط امروز را درک نکنیم، ممکن است به بیراهه برویم. پلیس سیاسی در محیط اجتماعی ممکن است خود به بحران آفرینی کمک کند. عده ای آگاهانه یا ناآگاهانه می خواهند اعتراضات اجتماعی مردم را سیاسی کنند. عده ای نیز می خواهند از نهادهای حکومتی علیه مردم استفاده کنند و با دادن اطلاعات غلط از توان حکومتی علیه مردم استفاده کنند«.
آقای مهندس موسوی، در مصاحبهء دوم خود می گويد: «کشوری که به نام اسلام اداره می شود، نباید با ترساندن مردم مسیر را طی کند... مسیر در کشوری که به نام اسلام اداره می شود و یک انقلاب بزرگ را از سر گذرانده، نباید از این راه باشد که با ترساندن مردم کشور را اداره کند».
و آیت الله منتظری: «....حکومت جائر است و...»
خود داوری کنید، شما آقایان نباید برويد؟ سی سال اختلاط دین و سیاست به کجا رسیده است؟ نگارنده را با دین و آئین مردمان کاری نبوده و نیست؛ اما با دکانداران قدرت بنام دین و هر قدرتی که مردمان را حقیر و بیچاره تصور کنند چرا. با افسران ارشد انترنتی، ترساندن و وحشت، قتل و ستمگری، اُلدرم بلدرم کردن قزلباش، بیدادگری و..... هیچ حکومتی پا برجا نمانده و نخواهد ماند. لطفاً تشریف ببرید!
آری، مصباح راست می گوید: «در حکومت اسلامي عقل حکم ميکند کسي را که توان، تقوا، ظرفيت و قابليت بيشتري دارد، اين سکان را در اختيار بگيرد». اما کدام عقل/خرد؟ کدام معصوم؟ کو توان و تقوا و ظرفیت؟ کو استقلال و آزادی و جمهوری؟.. گويند منجمی بخانهء خود در آمد، یکی مرد بیگانه را دید که با زن او بهم نشسته، دشنام و سقط گفت و آشوب بر خواست. صاحبدلی بر آن حال واقف شد و گفت:« تو بر اوج فلک چه دانی چیست، که ندانی در سرای تو کیست؟»
آقایان! مردمان ایران نه نوکر و جاسوس بیگانه و نه سر سپردهء ملایان هستند؛ بلکه مردمان باشرف و آزادیخواهی هستند که می خواهند خود کشورشان را اداره کنند. آری, درود به روان همهء جانباختگان راه آزادی و اسقلال ایران, و جانم فدای ایران!
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|