بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

شنبه 16 آبان 1388 ـ  7 نوامبر 2009

 

اقتدارگرایان وارد بازی باخت ـ باخت  شده اند

گفتگو با مرتضی کاظمیان

گفتگوگر: صدرا سبزینه

 

در شرایطی که روزنامه نگاران و فعالان سیاسی در ایران یکی از سخت ترین شرایط خود را سپری می کنند مرتضی کاظمیان روزنامه نگار و فعال« ملی ـ مذهبی» از تبار خراسان قلم را بر زمین نگذاشته است. با اینکه وی نیز تجربه سخت زندان جمهوری اسلامی را در دوره اصلاحات به سوابق سیاسی خویش پیوست کرده است ولی امروز شاهد بازداشت کسانی است که وی و همفکرانش را مخالف قانونی نظام جمهوری اسلامی خطاب می کردند. با کاظمیان بدون هیچ مرزی به تحلیل شرایط و بررسی اقدامات حاکمیت در زمینه بازداشت فعالان سیاسی به گفت و گو نشستیم. (سايت راه سبز)


ارزیابی شما از بازداشت های صورت گرفته پس از انتخابات چیست؟
بازداشت‌های پس از انتخابات، بخشی از پروژهء ‌کلان برای تداوم و تثبیت حضور یک جریان فکری، سیاسی، امنیتی و اقتصادی در حکومت بود. به ‌بیان دیگر، اگر با این مفروض هم‌عقیده باشیم که اعلام بس معنادار و غریب نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، ناشی از عزم راسخ «طبقهء جدید» حاضر در بلوک قدرت برای بقاء در حکومت، و منتفع و برخوردار شدن از منافع گوناگون آن (اقتصادی، اطلاعاتی، امنیتی و ایدئولوژیک) بود، این‌چنین، بازداشت گستردهء ‌فعالان سیاسی و مطبوعاتی، و نیز سرکوب خشن اعتراض‌های مدنی شهروندان معترض به نتایج رسمی، بدیهی و حتی قابل پیش‌بینی به‌ نظر می‌رسد. به یک نکتهء ‌مهم نیز باید توجه کرد: بازداشت‌ها عمدتاً دو گروه را در بر می‌گرفت و شامل می‌شد: نخست، شخصیت‌های اصلی دو تشکیلات محوری حامی میرحسین موسوی که ذیل اصلاح‌طلبان پیشرو قابل تحلیل‌اند؛ یعنی جبههء مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب (شخصیت‌های مشهوری چون آقایان سعید حجاریان، محسن میردامادی، عبدالله رمضان‌ زاده، مصطفی تاج‌زاده، محسن امین‌زاده، بهزاد نبوی، فیض‌الله عرب‌سرخی، و...) ، و نیز برخی فعالان سیاسی و انتخاباتی که روابط تشکیلاتی قابل‌توجه و موثری داشتند (مانند آقایان محمد توسلی، مسئول دفتر سیاسی نهضت آزادی؛ احمد زیدآبادی، دبیرکل ادوار تحکیم؛ عبدالله مومنی، دبیر و سخنگوی ادوار؛ عماد بهاور، مسئول شاخهء جوانان نهضت آزادی و از اعضای مرکزی پویش موج سوم؛ محمدرضا جلایی‌پور، عضو ارشد پویش دعوت از خاتمی، و بعدتر، حمایت از موسوی؛ حمزه غالبی، مسئول سازمان جوانان ستاد موسوی؛ و...). دیگر، فعالان رسانه‌ای و روزنامه‌ نگارانی که یا در هنگام انتخابات (در ستادهای انتخاباتی دو نامزد اصلاح‌طلب) فعال و موثر عمل کرده بودند، یا تحلیل‌های بی‌پروا و گزارش‌های مستقل و شفافی از تحولات پس از 22خرداد منتشر کرده بودند، و یا آن‌که اساساً سوژه‌های مناسبی برای تکمیل «پازل توطئه» محسوب می‌شدند (در این حوزه، می‌توان به نام‌هایی چون محمدعلی ابطحی، محمد عطریان‌فر، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، سعید لیلاز، محمد قوچانی، بهمن احمدی امویی، ژیلا بنی‌یعقوب، هنگامه شهیدی، مسعود باستانی و ... اشاره کرد.) گفتنی است، از منظر «تئوری توطئه» و طرفداران تز «کودتای مخملی»، بازداشت این طیف از فعالان سیاسی و مطبوعاتی، می‌توانست موجب فروکش کردن اعتراضات قابل ‌توجه شود. به تعبیری دیگر، طراحان و سیاست‌گذاران سرکوب‌ها و بازداشت‌ها، تصور می‌کردند ـ و می‌کنند ـ که مطالبات و جوهر اعتراض شهروندان، با این قبیل برخوردها، متوقف و مسکوت می‌شود یا دست‌کم، دچار نزول محسوسی می‌گردد.

به اعتقاد شما بازداشت های اخیر توانسته انتظار حاکمیت را بر آورده سازد؟
پاسخ من، بدون شک، منفی است؛ چرا که اساساً زاویه‌ای متفاوت با «آقایان» به موضوع می‌نگرم. بازداشت‌ها و سرکوب‌ها، نه تنها موجب فروکش کردن اعتراض‌ها نشد (چنان که در راهپیمایی روز قدس، به‌گونه‌ای بس مشهود، قابل ملاحظه بود) بلکه اقتدارگرایان را وارد یک بازی «باخت ـ باخت» کرد؛ به‌این معنا که طراحان این پروژه یا باید به تداوم این بازداشت‌ها رضایت دهند و شخصیت ‌های اصلاح‌ طلب را همچنان در حبس و بند نگاه دارد، که این، موجب تقویت انگیزه‌های اعتراض و تحریک همچنان معترضان خواهد شد؛ و یا آن ‌که به‌تدریج، زندانیان خویش را آزاد سازند؛ اتفاقی که پرسش‌های متعددی را در پی خواهد داشت (از این دست که اساساً چه نیازی به بازداشت ایشان بود، و چرا آنان را هفته ‌ها در سلول‌های انفرادی، و شرایط سخت، تحت فشار قرار دادند، و..؟) برگزاری چند جلسه محاکمه، و اظهارات برخی متهمان نیز، قطعاً فاقد تاثیری معنادار بر لایه‌های اجتماعی معترض به نتایج انتخابات بود، و فقط بر بیزاری و خشم ایشان (عمدتاً طبقهء متوسط مدرن) از رویکردها و اقدامات سرکوبگرانهء ‌تمامیت‌خواهان، و شکاف ملت با حکومت، افزود.

هدف حاکمیت از استمرار بازداشت‌های اخیر را در چه می بینید؟
متاسفانه، طراحان و آمران این پروژه همچنان بر گام زدن در راهی که طراحی کرده‌اند، و دیدگاهی که تئوریزه‌اش نموده‌اند، اصرار دارند. تیم سیاسی ـ امنیتی هادی سرکوب‌ها و بازداشت‌ها بر این گمان است که با بسط اختناق و افزایش فشارها بر جامعهءمدنی، یا سطوحی از آن، می‌تواند اعتراض‌ها و خشم از تمامیت‌ خواهی را خاتمه دهد یا حداقل، به ‌شکلی محسوس، کاهش دهد، و آنگاه به حکومت ‌ورزی بی‌دغدغه و برخورداری از منافع مترتب بر آن، دست یازد. این‌چنین، اینجا و آنجا، هنوز برخی روزنامه‌نگاران یا فعالان سیاسی، احضار و تهدید یا بازداشت می‌شوند، و این برخوردها حتی دامن برخی از فرزندان و بستگان بازداشت ‌شدگان را گرفته است (چنان‌که در نمونه‌بازداشت فله‌ای دعای کمیل شاهد بودیم.) نگاهی ساده‌انگارانه خواهد بود اگر «آقایان» نتیجه‌ی منطقی این بازداشت‌ها را کاهش دامنه و عمق اعتراض‌ها ارزیابی کرده باشند. چرا که آنچه در متن جامعهء مدنی ایران جاری و فعال است، خواست مدنی و قانونی و مشروع شهروندان برای «حاکمیت ارادهء ‌ملت» است. بخش قابل توجهی از شهروندان نه تنها از سوء‌ مدیریت و بی‌کفایتی مدیران ارشد نظام به تنگ آمده‌اند بلکه گزارش‌ های غیرواقعی و دیدگاه‌های خرافی و رفتار و ادبیات ایشان را در جهان مدرن و این روزگار توهین به شعور و هویت فرهنگی و پیشینهء ‌تاریخی و عقایدشان ارزیابی می‌کنند. مستقل از اینها، این بخش بسیار مهم از جامعه، اعتقاد راسخ دارند که نتایج رسمی اعلام شده در مورد انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، با آنچه ایشان «دیده» و «وجدان کرده‌اند» در فاصله‌ای فاحش است. بر این جمله، باید برخوردهای خشن و غیرقانونی و غیرانسانی با معترضان را در ماه‌های اخیر، افزود. اینک، مشروعیت اخلاقی صاحبان قدرت، مورد سئوال و نقد اساسی قرار گرفته است؛ چرا که بی ‌گناهانی چون ندا و سهراب و محسن و دیگران جان باخته‌اند.

روند موجود را بازی «باخت ـ باخت» برای اقتدارگرایان توصیف کردید؛ پس راه خروج از این وضع چیست؟
بله، ادامهء‌ روند موجود (بازداشت و سرکوب و ارعاب) به معنای بازی باخت ـ باخت است، اما چنانچه از زاویهء ‌تداوم این سرکوب‌ها و پروژه‌های تمامیت‌خواهان به آن نگاه کنیم. ولی اگر منافع باندی و گروهی و مصالح «طبقهء جدید» مسلط در حکومت به حاشیه رود و، به ‌طور کامل، ذیل «منافع ملی» تعریف شود، در این‌ صورت آزادی بازداشت‌‌شدگان و خاتمه دادن به سرکوب و ارعاب و تهدید و حبس و بند، «باخت» ارزیابی نخواهد شد. یعنی چنانچه این نگاه در درون حکومت بسط یاید و مسلط شود که آنچه منافع ایرانیان را تامین می‌کند تحقق و تعمیق دموکراسی، به ‌مثابه ‌یک پروسه، گسترش آزادی‌های مدنی و سیاسی، و تامین امنیت برای صاحبان عقاید مخالف است، در آن صورت بازی نه تنها «باخت» محسوب نخواهد شد، بلکه برای تمام ایرانیان (از جمله جریان مزبوو) «برد» خواهد بود. اما با کمال تاسف باید اذعان کرد که نشانه‌ای بارز از این عقلانیت و این نوع نگاه در جریان اقتدارگرا مشاهده نمی‌شود. متاسفانه جریان راست میانه (يا محافظه‌کاران عمل‌گرا) بیش از پیش به حاشیه رانده شده‌اند و بازی و زمام امور در اختیار راست افراطی و لایه‌های رادیکال اقتدارگرایان است. اینان تمکین به دموکراسی و لوازم و پیش‌نیازهای آن (از جمله آزادی و امنیت فعالیت احزاب، مطبوعات و رسانه‌ها، سندیکاها و ... و گردش نخبگان و چرخش قدرت) را موجب تضعیف موقعیت خود در ساخت قدرت، و تضعیف منافع و رانت‌های مترتب بر آن، ارزیابی می‌کنند، و این‌گونه، می‌کوشند به هر شکل ممکن، و با دست یازیدن به هر ابزاری (حتی سرکوب غیرانسانی و غیرقانونی) بقای خویش در حکومت را تداوم بخشند؛ رویکرد و سیاستی که به‌گونه‌ای خطرناک، استقلال و منافع ملی ایرانیان و توسعه‌ایران را تهدید می‌کند، و البته، تجربه‌های مکرر تاریخی، و واقعیت‌های اجتماعی ایران امروز، خلاف باورها و نتایج مورد نظر تمامیت‌خواهان را گواهی می‌دهد؛ چنان‌که رسول اسلام نیز فرموده است:
الملک یبقی مع الکفر، و لایبقی مع الظلم.ه

 

http://www.rahesabz.net/story/3575/

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630