دربارهء سکولاريسم | دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | ويدئوها | کتابخانه | زنان | گروه ها | اسناد | نامه ها سال دوم ـ شماره 639 ـ دو شنبه 16 شهريور 1388 ـ 7 سپتامبر 2009 فهرست الفبائی نام نويسندگان فهرست کليهء مقالات English Section |
||
================ برنامه تفسير خبر از صدای آمريکا
(پيوند با فيلترشکن >>>) ================
اپوزسيون سکولار- دموکرات برای آن که بتواند در سرنوشت ايران نقش ثمربخش ايفا کند، مقدم بر همه چيز خواستار آزادی فعاليت احزاب و اجتماعات و آزادی انتخابات در کشور است و تأمين و تثبيت فعاليت "راه سبز اميد" در چهارچوب قانون اساسی، برای اين منظور می تواند راهگشا باشد و به همين دليل نيز درست اين است از آن پشتيبانی کنيم. محتوی اين پشتيبانی تفاهم و همرأئی، يعنی اشتراک نظر و عمل روی اهداف حداقلی و تنظيم رابطه با آقايان موسوی و کروبی، بر مدار حمايت انتقادی است و نه مستحيل شدن در رهبری راه سبز اميد و يا پيروی از آنان، که پی آمدش انحلال اپوزسيون سکولار- دموکرات ايران خواهد بود... (پيوند با فيلترشکن >>>) ================ مضمون اصلي جنبش جاری ميهن مان، چه "سبز" و چه به هر صفت ديگری ناميده شود، برقراری نظام آزاد و دمکراتيک مبتني بر حق رأی برابر افراد ملت و امکان تصميم گيری آنان در تعيين سرنوشت خويش مي باشد. لذا از "رهبران جنبش سبز" و مراجع ديني، که به تناقض تلفيق مذهب و حکومت با رأی و تصميم گيری مردم و نيز نقش استبدادی نهاد ولايت فقيه واقف اند، انتظار مي رود، و به طريق اولي بر آنان فرض است، که همچون هفته های آغازين جنبش، که با درايت و شجاعت در کنار مردم و حامي آنان بودند، همچنان به همراهي شان ادامه داده و آنان را با به رسميٌت شناختن و به اجرا درآوردن مطالبات حقه شان ياری نمايند. آناني که به اين همراهي پاسخي مثبت مي دهند در قلب و حافظه ی تاريخي ملت جايي بس بزرگ و ابدی پيدا خواهند کرد. (پيوند با فيلترشکن >>>) ================
من هم ادعای ارائهء راهکار برای ایرانیان مقیم خارج از کشور را ندارم؛ نه توانائی اش را دارم و نه امکان اش را. من در ایران زندگی میکنم و هیچ تصور درستی هم از جامعهء ایرانیان خارج از کشورندارم. پس، طبیعی است که نتوانم پیشنهاد مشخص و عملی ای بدهم. قصدم از نوشتن آن مقاله فقط و فقط بيان چیزی ست که از اعمال سکولارهای ایرانی مقیم خارج می بینم، با تمام کاستی های اين تصویر. و آن چیزی که می بینم این است که عملاً سکولارهای ایران، مثل همهء سال های گذشته، پیرو و دنباله روی مذهبیون هستند. (پيوند با فيلترشکن >>>)
کارنامهء من از وقايع هجدهم تير تا انتخابات اخير درخشان است سعيد مرتضوی
بی.بی.سی: حکم توقیف بیشتر نشریات و بازداشت فعالان سیاسی اصلاح طلب به امضای آقای مرتضوی بود. سعید مرتضوی دادستان سابق عمومی و انقلاب تهران کارنامه خود را در اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری، "درخشان" توصیف کرده است. آقای مرتضوی روز هشتم شهریور جای خود را به عباس جعفری دولت آبادی داد و بعد از آن از سوی غلامحسین محسنی اژه ای که دادستان کل کشور است به عنوان "معاون مطلق" دادستان کل کشور منصوب شد. آقای مرتضوی در مراسم تودیع خود و معارفه دادستان جدید عمومی و انقلاب تهران گفته است: "دادسرای عمومی و انقلاب تهران در اغتشاشات اخیر کارنامه درخشانی داشته است." دادستان سابق عمومی و انقلاب تهران گفت که در ابتدای فعالیتش با حادثه 18 تیر 1378 رو به رو شده و انتهای فعالیتش نیز مصادف با حوادث پس از انتخابات بوده است. به گفتهء آقای مرتضوی، در حادثه 18 تیر "رشادت و تلاش بازپرسان و دادیاران امنیت اجتماعی موجب شد که پرونده های این بحران سریع مورد رسیدگی قرار گیرد و در پایان دورهء کاری با بحران اجتماعی پس از انتخابات مواجه شدیم که همکاران ما در خاموش کردن این بحران و فتنه، تلاش عظیمی کردند که جای تشکر دارد." آقای مرتضوری زمانی قاضی دادگاه مطبوعات بود و احکام تعطیلی شمار قابل توجهی از روزنامه ها را صادر کرد و با سلب صلاحیت از برخی اعضای هیات منصفه، مانع از فعالیت این دادگاه شد.
======= (پيوند با فيلترشکن >>>) ================
|
اسلام راستین و روشنفکران ایرانی دانشگاه نشین در امریکا حتی حجت الاسلام شیخ مهدی کروبی هم به این مسئله اشاره کرده است که رفتار آدمکشان حکومت اسلامی با مخالفان "به مراتب بدتر از رفتار صهیونیست ها با فلسطیان است." نکند این تردید در مورد محکوم کردن اسلامیت ِ حکومت به دلیل آن است که علمای دانشگاهی ما از این قضیه طرفداری از فلسطین نان می خورند و چون می دانند که جنبش های اسلامی توانسته اند (به دلایل متعدد و از جمله همنوایی اسلام گرایان و راست گرایان اسرائیلی در سرکوبی جنبش های سکولار) مطالبات بسیاری از جنبش های آزادی بخش را مصادره به مطلوب کنند چندان برایشان ساده نیست که نان آورشان را مورد انتقاد قرار دهند. واقعیت این است که انتقاد از اسلام ممکن است بی مهری توده ها را در بسیاری مناطق خاورمیانه به همراه آورد و روشنفکران دانشگاه زدهء ما در چنین مواردی عموماً ترجیح می دهند واقعیات را قربانی کنند. (پيوند با فيلترشکن >>>)
جنبش سبز و جایگاهِ اقوام [بخش 2] مگر سیّد علی خامنه ای کودتا نکرده و مانند محمّد علیشاه قاجار مجلس و ملّت را به توپ نبسته است، پس چرا این اقوام مانند نسل های گذشتهءِ خود، حداقل با همان تفنگ و فشنگ و اسب، بسوی تهران و دیگر شهرهای بپا خواسته حرکت نکرده اند؟ چطور فریادِ دمکراسی خواهی جوانان ایران را شهروندانِ جهان شنیدند ولی اقوام ایرانی ـ که بقول خودِشان، ستم چندگانه و دیکتاتوری عریان بر آنها روا می شود و خواهانِ آزادی و دمکراسی هستند، این فریادهای بلند آسمان خراش را نشنیده اند و نسبت به آن بی تفاوت در خانه نشسته اند؟ مگر نوع دمکراسی ایی که جوانان ایران طلب آن را با نثار خونِ خود بر زمین و زمان نوشتند و شعارش را سر دادند، و جهان با دادنِ جواب مثبت با آن اعلام همبستگی کرد، با دمکراسی اقوام ایرانی تفاوت دارد؟ مگر نوع دمکراسی از نوع بلوچی، اصفهانی، کردستانی، تهرانی، و آذربایجانی هم وجود دارد؟ (پيوند با فيلترشکن >>>)
لازم است که به تفاوت های دو نوع ناسيوناليسم ـ در نزد استعمارگران و استعمار شوندگان ـ توجه کرد. در جهان استعمارگر، ناسيوناليسم از يک سو سبب پيدايش رقابت های نظامی و تجاری و در نتيجه امپرياليسم شد و، از سويی ديگر، در قرن بيستم به يکی از دلايل پيدايش فاشيسم در اروپا تبديل گشت که تحقق دومين بخش از تعريف اروپايی اش بود، مبنی بر: «داشتن يک ايدئولوژی خاص که مفهوم دولت - ملت را به عنوان آرمانی سياسی گرامی داشته و خواهان وفاداری شهروندان خود به اين آرمان باشد». اين گونه بود که ناسيوناليسم اروپايی از مفهوم واقعی وطن دوستی به کلی جدا افتاد و مسيری ديگر را برای خود برگزيد؛ که شرح آن را همه می دانند و هم اکنون نيز اين ناسيوناليسم ـ فاشيستی (با گذاشتن مفهوم «امت» به جای «ملت») پديده ای خطرناک به نام «ناسيوناليسم اسلامی» را دامن می زند که ابزار پيشبردش ترور و تهديد و ارعاب است و اثراتش را ما در وطن خود شاهد بوده و هستيم. (پيوند با فيلترشکن >>>)
اين حکومت دينی است که اعتراف میکند آنچه به نام «اعترافات» سعيد حجاريان روز سه شنبه دوم شهريور 88 از سوی دادگاه رسيدگی به اتهامات به اصطلاح «اغتشاشگران» منتشر شد، نقطهء عطف دادگاههايی به شمار میرود که از سوی افکار عمومی به دادگاههای استالينی مشهور شده است. اين اعترافات، در حقيقت اعترافات خود حکومت دينی و نظام جمهوری اسلامی به آن چيزی است که همواره از آن هراسان بوده است، هويت خود را در مبارزه بیامان با آن تعريف میکند و رسالت خويش را در تلاش برای نابودی آن میبيند. (پيوند با فيلترشکن >>>)
نامهء پدرم جعلی است زينب حجاريان اخيراً از طرف رسانه های وابسته به اقتدارگرايان نامه ای منسوب به پدرم منتشر گرديده که سراسر کذب و حاوی تناقضات بسياريست و آشکارا توسط بازجويان نوشته شده است و لحن آن با ادبيات پدرم همخوانی ندارد. هرچند با بازخوانی اين نامه و دقت در زمان انتشار آن نکاتی چند قابل استنباط است: 1. اولاً صرف انتشار اين نامه در شرايطی که به خانواده و وکيل ايشان و اجازه ملاقات ويا حتی مکالمه تلفنی داده نشده است و شرايط نامناسب آقای حجاريان در دادگاه حاکی از وخامت حال ايشان داشته است نشانگر تلاش برای پنهانسازی وضع ناگوار ايشان و گواهی بر بروز حوادثی است که سلامتی پدرم را در خطر جدی قرار داده است. اصولاً هرگاه پدرم در زندان بيمار ميشد، از ترس درز اخبار به بيرون ايشان را وادار ميکردند تا با منزل تماس بگيرند و بگويند حالشان خوب است. برای مثال پس از بروز ناراحتی ريوی که ما تا مدتها از آن بيخبر بوديم، پدرم با منزل تماس گرفته بود و در پاسخ به احوالپرسی گفته بود بهترم (يعنی قبلا حالشان بد بوده). بعد از يک هفته و در ملاقاتی که داده شد، مادرم علائم عفونت ريوی را مشاهده کرده بود که همچنان پس از دو سه هفته حاد بوده و نشان از عدم پيگری و دريافت درمانهای لازم بوده است. در ضمن در اين نامه هيچ توضيحی در مورد گزيدگی شديد لب پايين که نشاندهنده تشنج است و يا کبودی روی گونه و همچنين علائم افسردگی شديد داده نشده است. 2. تاريخ نگارش نامه ۶ شهريور بوده است و مشخص نيست چرا اين نامه با تاخير منتشر شده است و از آن تاريخ تا به حال چه برسر پدرم آورده اند. 3. در اين نامه عنوان شده که پدرم فقط ده روز در اوين بوده که صحت ندارد و ايشان ۴۰ روز در انفرادی اوين بوده اند و از اين مدت به بازداشتگاه پادگانی منتقل شده اند. در واقع روزی که شايعه آزادی پدرم توسط همين رسانه های کذاب منتشر شد ايشان از اوين به محل جديد منتقل شدند. 4. در نامه اشاره به ناراحتی استخوانی ايشان شده است که تاکنون سابقه نداشته است و صحبت از ناتوانی و تحليل عضلات شده است که اينها خود دال بر بروز ناراحتی های جديد در ايشان و وضع رقت انگيز ايشان در 40 روز اول است. 5. از خميدگی قامت پدرم در روز دادگاه چنين بر ميآيد که آب درمانی و فيزيوتراپی لازم انجام نشده و توانايی های اندک ايشان نيز رو به تحليل است. 6. اگر مطالب اين نامه صحت دارد چرا به خانواده، وکيل و يا حتی کميته ويژه مجلس اجازه ديدار با ايشان داده نشده است؟ چرا به يک گروه از پزشکان مستقل و متخصص اجازه ملاقات با ايشان و بررسی وضع سلامتی ايشان را نميدهند؟ 7. در صورتيکه واقعا پدرم دچار تحول در مواضع خود شده و فشاری هم بر او نبوده ، او را آزاد کنند تا آزادانه در محافل دانشگاهی و سياسی نظريات جديد خود را ارائه دهد. نگهداری فرد بيمار و معلولی مثل پدرم در چنين وضعی و وارد کردن انواع شکنجه های روحی و جسمی به اين فرد ناتوان گناهی نابخشودنی است و عاملان اين رفتارهای شنيع اگر به روز قيامتی اعتقاد دارند بايد بسيار نگران نتايج اعمال و سرنوشت شوم خود باشند. در خواست ما آزادی فوری و بی قيد و شرط پدرم از زندان است (12 شهريور 1388) اگر بپذیریم که زبان عنصری پویاست، آنگاه به این نتیجه نیز می رسیم که این عنصر پویا نمی تواند از اقتضائات زمان و مکان برکنار باشد و خود را، بقول عوام، به روز نکند؛ چرا که، در غیر اینصورت، جامعه دچار نوعی یبوست واژگانی می شود و ملت از بیان مسائل و مفاهیم مورد نظر خود بیگمان باز می ماند و دل پیچه می گیرد. در توضیح مطلب عرض می کند که با ظهور و حضور ُپر زور حضرات آیات عظام و حجج اسلام، توابع سببی و نسبی آنان، کثرالله امثالهم، اگر نگوئیم بسیاری، دست کم برخی از واژگان، زبانزدها (ضرب المثل ها) و... کارُبرد خود را در زبان فارسی بکلی از دست داده و دیگر با پاشنه کش هم ادای مقصود نمی کنند!.. اینجاست که " فرهنگستان فدوی "وارد عمل می شود... (پيوند با فيلترشکن >>>)
آرشيو روزانهء يک هفتهء گذشته: شماره 635 ـ پنج شنبه 12 مرداد 1388 ـ 3 ماه اگوست 2009 شماره 634 ـ چهار شنبه 11 مرداد 1388 ـ 2 ماه اگوست 2009 شماره 602 ـ سه شنبه 10 مرداد 1388 ـ 1 ماه اگوست 2009 شماره 632 ـ دو شنبه 9 شهريور 1388 ـ 31 ماه اگوست 2009 شماره 631 ـ يک شنبه 8 شهريور 1388 ـ 30 ماه اگوست 2009 شماره 630 ـ شنبه 7 شهريور 1388 ـ 29 ماه اگوست 2009
|
================ ================ ================ ================ ================ ================ ================ ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ========== =========== ===========
=========== =========== ============= ============= ============= =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= ============= =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است. ======
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است. ======
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند. ====== آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند». ======
====== ====== |
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |