بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان   |   پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

آدرس اين صفحه با فيلترشکن:  https://newsecul.ipower.com/2009/06/24.Wednesday/062409-Heshmat-Tabarzadi-Tri-color-Waves.htm

3 تير   1388 ـ 24  جون 2009

 

  از موج سبز تا موج سرخ، به سوی موج سپيد  

حشمت طبرزدی

 

اصلاح طلبان با بسیج کردن مردم بر این گمان بودند که بار دیگر قدرت را از محمود احمدی نژاد پس گرفته و به دنبال این باز پس گیری به سوی مجلس و شوراها و بلکه مجلس خبرگان رهبری حرکت کرده و ای بسا، اصلاحاتی در هرم قدرت به وجود می آورند. آن ها به این باور قاطع دست یافته بودند که اگر سطح مشارکت بالا باشد، حتماً در این هدف خود موفق خواهند شد. مردم نیز به دعوت آن ها لبیک گفتند اما مشاهده کردیم که حاکمیت به راحتی نتیجهء انتخابات را برای احمدی نژاد محسوب کرد و بعد خامنه ای فریاد بر آورد که 40 ملیون نفر بر اساس ادای تکلیف پای صندوق های رای رفتند و 24 ملیون و نیم آن ها به احمدی نژاد رای دادند! در واقع از این بدتر نمی شد.

از دیگر سو، کسانی که هیچ اعتمادی به رزیم و صندوق های رای او نداشتند ،چنین استدلال می کردند که محال است خامنه ای و نیرو های تحت امر، امکان تکرار 2 خرداد دیگری را بدهند. تازه اگر چنین امکانی وجود داشته باشد به قدری در کار رییس جمهوری سنگ اندازی می کنند تا او را به یک تدارکات چی تبدیل نمایند. آنگونه که در دوران 8 ساله ی محمد خاتمی چنین کردند. متاسفانه این پیش بینی تحریمی ها که البته از تجربه ی نزدیک  و ماهیت رژیم به دست آمده بود ،محقق شد و رژیم با وارونه نشان دادن نتیجه ی انتخاباتی که به اعتراف سخنگوی شورای نگهبانش فقط در 50 شهر، مشارکت بالای صد در صد اعلام شده است، همه ی مردم و بلکه جهانیان را در شوک فرو برد.

طولی نکشید که موج سبز به موج سرخ تبدیل شد و اعتراضات مدنی همه ی میهن و هر جا که یک ایرانی حضور داشت را در بر گرفت.  البته اعتراض سرخ موجب این شد که اعتبار رژیم به صورت کامل مخدوش شود،ماهیت آن بر همگان آشکارتر گردد، بخش مهمی از اصلاح طلبان و نیرو های مذهبی طرفدار آن ها برای همیشه به مخالف خامنه ای و نظام تحت امر او تبدیل شوند، شکاف در سطح بالای حکومت تا اندازه ای عمیق گردد که ترمیم آن در هیچ شرایطی مقدور نباشد.

اگرچه در این موج سرخ، خون بسیاری از هم میهنانمان بر زمین ریخت، گروه زیادی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هزاران تن به زندان افتادند، و ملیون ها انسان زیر ستم و سرکوب نیرو های تحت امر ولی فقیه، به صورت غیر قابل باور تحقیر شدند؛ اما، به هر حال، این موج سبز و سرخ نتایج غیر قابل کتمان و بسیار ارزشمندی برای بارور کردن درخت آزادی خواهی و دموکراسی خواهی در این سرزمین داشت. اکنون «موج سبز و سرخ» می رود تا به نتیجه ی مطلوب خود که همانا دموکراسی و حقوق بشر و حکومتی عرفی است، نایل آید و موج سفید را بزاید و رنگین کمانی را تشکیل بدهد که در آن آزادی و دموکراسی و صلح و عدالت حرف اول را خواهد زد.  همین حالا که این سطور را می نویسم، ملیون ها انسان بر روی پشت بام ها رفته و فریاد اله اکبر و مرگ بر دیکتاتور  سر داده اند و از این راه همبستگی خود را تقویت می کنند.

در عين حال، تظاهرات مسالمت آمیز همچنان ادامه دارد و من بعید می دانم رژیم بتواند برای همیشه این موج را خاموش کند. در برون مرز، هم میهنان آگاه بنیان های «جنبش همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر» را تقویت می کنند که هر روز خبر های آن را در رسانه های جهانی می خوانیم. دول غربی که تا کنون حاضر نبودند مسئله ی دموکراسی و حقوق بشر در ایران را شرط گسترش رابطه با رژیم ایران قرار بدهند در همین چند روز اخیر به تغییر در سیاست های خود روی آورده و از مردم ایران در مقابل سرکوب حمایت کرده اند. در این زمینه نقش دولت انگلستان، فرانسه، المان، ایتالیا و امریکا بسیار مثبت و کارساز بوده است. به باور نگارنده، همه ی این ها پیروزی های بزرگی است که جنبش اخیر عاید مردم ایران کرده است.

برای همیشه جامعه ی ایران، قطبی (پولاریزه) شده که در یک سر آن خامنه ای و نیرو های تحت امر قرار دارند و در سر دیگر مردم هستند. نیروی میانه ای مثل اصلاح طلبان وجود ندارند که بخواهند بار دیگر برای رژیم مشروعیت بخرند. بلکه بسياری از آن ها نیز حساب خود را از رژیم جدا کرده و به مردم پیوسته و برای همیشه با صندوق هایی که شورای نگهبان کاشته خداحافظی کرده اند. این همان چیزی است که من در مقالهء «کدام یک: گفتگو یا نبرد استراتژی ها» در تاریخ 28 اردیبهشت درباره اش گفته بودم: «عمق استراتژیک برنامه ی مبارزاتی نیروی سوم این است که با نیامدن پوپولیستی خود، و شکست ها ی پی در پی جناح اصلاح طلب، به آن ها بقبولاند که از انتخابات کناره بگیرند و بالانس را به نفع مردم بر هم بزنند. یا حد اقل بپذیرند که باید به صورت اصولی با نیروی سوم وارد مذاکره ی شفاف و علنی شوند تا برای این درد مشترک راه حل ملی ارایه شود».

می خواهم تاکید کنم که اگر شرایط به همین منوال باشد که در حال حاضر هست، رژیم با برگزاری این نمایش انتخابات و انجام تقلب گسترده و سرکوب گسترده تر، بازندهءاصلی این میدان بود. زیرا برای همیشه جناح اصلاح طلب حکومت نیز دریافت که حکومت فعلی هیچ نسبتی با جمهوریت و رای مردم ندارد و یک رژیم به راستی مردم فریب و سرکوبگر است که نباید در هیچ زمینه ای با او مشارکت کرد. برنده ی اصلی این مبارزه نیز مردم ایران و جناح اپوزسیون سکولار - دموکرات بود که برای رسیدن به خواسته های خود از جهل و خشونت و جمودگرایی حکومت حداکثر استفاده را کرده است.

در کنار این واقعیات روشن اما مواردی نیز بوده است که باید در نظر گرفته شود. حقیقت این است که میرحسین موسوی و نیرو های همسوی او، زنان و مردان دوران موج سبز بوده اند. آن ها به هیچ وجه خود را برای رهبری موج سرخ آماده نکرده بودند. شاید گمان نمی کردند که مجبور شوند غسل شهادت بکنند و در مقابل  ولی فقیه و نیرو های تحت امر قد علم نمایند. آن ها گمان می کردند که اگر پیروز انتخابات شوند زیر نظر ولایت فقیه اما در چارچوب همین قانون انجام وظیفه کنند. بار ها و بار ها در سخنرانی های میرحسین موسوی تاکید شد که او به نظام اسلامی و ولایت فقیه باور دارد و دلیل تایید او نیز همین بود. اما گویا سرنوشت، آن ها را در جایگاهی قرار داد که خود نمی پسندیدند. آقای میرحسین موسوی اگر گمان می کرد که در مبارزه ای وارد می شود که آتش و گلوله و خون خط سیر آن را معین می کند، ممکن بود در برنامه ی خود تردید نماید. اما به هر حال سرنوشت او را در این جایگاه قرار داد و خواست مردم نیز او را به جلو راند. اما به همین دلیل، برای یک مبارزه ی جدی و دموکراسی خواهانه آماده نشده بود .

اولین دلیل این ادعا آن است که مهندس موسوی  آن هنگام که بیش از چند ملیون از مردم از میدان امام حسین تا آزادی راه پیمایی کردند باید در همان میدان آزادی با مردم  می نشست تا نتیجه بگیرد که البته این فرصت تاریخی را از دست داد.

روز های بعد نیز چنین فرصتی به دست آمد که هدر رفت تا این که ولی فقیه و نیرو های نظامی-امنیتی و انتظامی تحت امر، فرصت تجدید قوا به دست آوردند و بار دیگر بر امور حاکم شدند. البته هنوز فرصت هست. اگر میرحسین مردم را به اعتصابات سراسری دعوت کند بار دیگر خواهد توانست موازنه ی قوا را به نفع مردم بر هم بزند. اما به دلیل این که او مرد موج سبز است و نه آماده برای یک انقلاب دموکراتیک، در توانمندی او تردید های جدی وجود دارد و عوامل رژیم نیز به خوبی از این ضعف آگاه هستند. به راستی چرا تظاهرات ملیونی ظرف کمتر از چند روز به یک باره سرکوب شده و به ویژه شهرستان ها امکان هیچ تحرکی نمی یابند؟ اگر وضع به همین منوال پیش برود بعید نیست که میرحسین و کروبی را بازداشت کرده و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم کرده اما مورد عفو ولایت فقیه قرار بدهند.

اما اعم از این که او از فرصت ها استفاده بکند یا نه، به نظر می رسد که «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر» به جنبشی تنومند تبدیل می شود. نمی شود از اصلاح طلبانی که تا دیروز هر گونه تغییر و تحول را از درون صندوق های رای امکان پذیر می دانستند انتظار داشت تا در یک جنبش دموکراتیک و دموکراسی خواهانه پیشرو باشند. اما با توجه به پیشینه ی نیرو های دموکرات در درون و برون مرز،می توان به این امر خوشبین بود که از فرصت تاریخی به دست آمده برای تقویت جنبش تلاش کنند. این امر البته آنی و کوتاه مدت نخواهد بود.

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630