بازگشت به خانه

اعلام موضع

آرشيو موضوعی

تعاريف و مفاهيم

مسائل ايران

اسلام

نوانديشی دينی

دين و مذهب

مشروطيت

انديشهء شرقی

دگر انديشی

روشنفکری

زنان

حقوق بشر

آموزش

خاورميانه

ترکيه

دموکراسی

جامعه مدنی

فمنيسم

اصلاحات

مدرنيته

لائيسيته

قشر سکولار

سازمان های سياسی

===============

 

 

 تاريخ: 10 آبان 1386 ـ  1 نوامبر 2007

لزوم رواج اندیشه سکولاریزم در ایران!

 

ایمانوئل کانت می گوید:

به گونه ای عمل کن که بپذیری قانون حاکم بر عمل تو را همه موجودات عاقل بمنزله قانون اختیار کنند.

سکولاریزم...

در تعریف سکولاریزم می توان چنین بیان داشت: تفکر یا نگرشی مبنی بر جهان باوری و دنیا گرائی! فلسفه ای که تاکید بر جدائی دین از سیاست در اداره دولت و امور سیاسی دارد. در نظر بعضی ها حرکت موازی گونه این دو و در نگاهی دیگر کنترل دین با علم سیاست!

ولی جدا نگهداشتن این دو و عدم تداخل یکی از اینها در امور یکدیگر خصوصأ عدم مداخله دین در سیاست امری است کاملا منطقی. گرچه امروزه پدیده دین بدون علم سیاست نه قابل پیشرفت است و نه قابل کنترل!

زادگاه سکولاریزم و جامعه مدنی، غرب است که گذشته آن به چهار قرن پیش باز می گردد. ظهور سکولاریزم با آغاز نهضتی به رهبری مارتین لوترآلمانی که به پیدایش مذهب پروتستان منجر گشت، بر می گردد. سکولاریزم در واقع توازن قوا بین قدرت دینی و قدرت سیاسی است که نوع حکومت و کیفیت جامعه مدنی را مشخص می کند و تفکری است که باعث پیشرفت اخلاقی در انسان و جامعه می گردد.

سکولاریزم اندیشه ای است که امروزه جهان غرب به آن استوار گشته و بدین وسیله توانسته مقام و منزلت انسان و اجتماع را تا حد امکان حفظ نماید. دولتهای لائیک بر پایه همین امر توانسته اند دایره امور دین را در جامعه مشخص نموده و چه بسا موفقیتهائی که در سایه اجرای همین عامل بدست آورده اند.

با نگاهی به وضعیت کشورهای در حال توسعه تاثیرمثبت سکولاریزم به راحتی قابل حس می باشد. کشورهائی که امروزه بر مبنای دین تاسیس گشته اند، اکثرشان یا در حال جنگ و با وضعیتی بسیار آشفته بسر می برند و یا در حال تغییری اساسی که با حس ضرورت انجام می گیرد، قرار گرفته اند.

وضعیت وخیم مردم بعضی از کشورهای آفریقائی و آسیائی مثل ایران، افغانستان، عراق و ... محصول همین اندیشه های قرون وسطائی در مورد دین است.

این کشورها جدا از مسائل جدی دین، در رعایت حقوق بشر نیز با وجود داشتن ملل متعدد با مشکلات سرسام آوری مواجه هستند. در این کشورها دین و انحصار کنندگان آن در دستگاه حکومتی سیاستهای خود را از طریق دین در جامعه پیاده می کنند.

عموما در هر دولتی که دین به پدیده ای غیر قابل کنترل تبدیل شده، آن کشورها بلا استثنا توسط قدرتهای غیر مردمی و نا مشروع اداره می شوند. این سیستم غلط در بسیاری از کشورهای خاورمیانه که سکولاریزم را قبول نداشته و یا آنرا مخالف منافع خود می پندارند، بوضوح دیده می شود. متاسفانه کشورهائی که توسط حکومتهای اسلامی و یا با حکومتهائی بر اساس ایدئولوژی دین اداره می شوند، دین در راس تمام امور جای گرفته است. بطوریکه در چنین سیستمهائی دین در خدمت انسانها قرار نگرفته است بلکه بر عکس انسانها در اسارت دین بسر می برند و متاسفانه همین امر و سوء استفاده از دین باعث فجایعی گردیده که باز تاوان سنگین آنرا ملتهای اسیر به بدترین وجه پرداخت می نمایند. جنگهای بین شییعان و سنی های عراق، افغانستان و از همه مهمتر ظلمهای رژیم جمهوری اسلامی ایران با حکومتی اسلامی و شریعت اسلام بر ملل مختلف در ایران نشانه عدم ذره ای فاصله بین دین و دولت می باشد و صد البته در کشوری که با نام دین و مذهب در دنیا تجلی نموده انتظاری جز این نمی توان داشت. همین حکومتها جهت اجرای سیاستهای دلخواهشان پدیده دین را چنان مقدس جلوه داده اند گویی فراموش کرده اند که همین ادیان برای کمک به انسانها و صرفا برای هدایت انسانهای جاهل بوجود آمده اند نه اینکه برای حکومت بر انسان!

اما سکولاریزم تا حدی مطلوب قادر شده دین را از سیاست جدا ساخته و آنرا در مسیر طبیعی اش به جریان اندازد. مثال بارزی که می توان به تاثیر مثبت سکولاریزم آنهم در دولتی که جدیدأ در مسیر کشورهای در حال توسعه قرار گرفته، آورد، ترکیه می باشد. قانون اساسی ترکیه نظام جمهوری ترکیه را بر مبنای اصول دموکراتیک، سکولار و اجتماعی تحت حاکمیت قانون و رعایت حقوق و آزادیهای اساسی بنیان نهاده است. اکثر جمعیت ترکیه مسلمان می باشد و اقلیتهای دینی نیز از آزادی کامل برخوردارند. ایران نیز از لحاظ تعدد دین، ملت و زبان وضعیتی بسیار مشابه با ترکیه دارد ولی همه مردم ترکیه از حقوق تقریبأ یکسانی برخوردارند. آزادی بیان، آزادی عقیده و دین نشانگر وجود دموکراسی وجامعه ای در حال پیشرفت در ترکیه می باشد.

وجود سیستمی سکولار - هر چند سنتی در ترکیه باعث تشویق سلطه و کنترل مذهب توسط دولت در تمام شئون جامعه بوده است و این امر باعث بهبود رشد دموکرسی در ترکیه شده است. الگوی کلاسیک سکولاریزم بوجود آمده در دهه 1920 توسط آتاتورک، مبتنی بر نسخه فرانسوی سکولاریزم بود و این الگوی فرانسوی از دل انقلاب فرانسه بیرن بر آمد که مذهب را حقیر می شمرد و آنرا نشانه ای از خرافه گرائی و عقب ماندگی به حساب می آورد که می بایست توسط نگرش نوین تعقل علمی کنار زده می شد و به این ترتیب اصلاحات اولیه آتا تورک همین رفتار را در قبال اسلام در پیش گرفت. گرچه اکنون اسلام گرائی و خصوصأ سنی گرائی در بین مردم ترکیه رو به رشد می باشد، به صورتی که تاثیراتی در سیاست دولت ترکیه بوجود آورده است که در صورت عدم کنترل باعث بروز مسائل بسیاری خواهد شد.

در اینجا لازم دانستم در مورد پدیده رشد اسلام گرائی در ترکیه به جریانی مستند اشاره نمایم که البته این به این معنا نیست که در تمام مراتب دولت اینچنین اعمال می شود!

در بهار امسال (نگارنده) به دلیل مسائل سیاسی توسط مقامات امنیتی دولت ترکیه دستگیر شدم که بعد از بازجوئی های اولیه قرار بر آزادی ام داده شد ولی بعد از مدتی بدون هیچ دلیلی حدود سه ماه را در زندان مخصوص خارجیان در شهر استانبول ترکیه در بدترین شرایط زندگی گذراندم. در طی این سه ماه بگذریم از اینکه یکبار هم موفق به تنفس هوای آزاد نشدیم بلکه بسیاری مواقع کمبود اکسیژن در داخل سالن زندان رسمأ حس می شد. چونکه در فضائی با توجه به تعداد تخت خوابها 150 نفری حدود 400 نفر نگهداری می شد. با توجه به این شرایط در کل یک شبانه روز فقط بعد از ظهرها غذائی از طرف شهرداری برای زندانیان داده می شد که بعضی اوقات مأمور پلیسی که مسئول داخل سالن بود، از تک تک زندانیان در صف طویل غدا می پرسید که آیا شما مسلمان هستید یا نه؟ در صورتی که زندانی جواب منفی می داد بعد از صرف باطومی از مامور پلیس مذکور موفق به تناول غدای شبانه روزی اش می شد که این امر کثیف بیشتر در مورد زندانیان آفریقائی اجرا می شد!

منظور ازذکر مطلب فوق این است که گرچه دولت ترکیه کشوری نیست که بر اساس شریعت بنیانگذاری شده باشد ولی مشکل اینجاست که اندیشه سکولاریزم و احترام به عقاید شخصی در کشور لائیک ترکیه باز در مسیر رشد خود هنوز سربالاییهای زیادی را باید طی کند. دراوایل سالهای جمهوری تازه تأسیس شده ترکیه برخی افراد مهم طبقه نوین حاکم به شدت از تظاهر به عقاید مذهبی در انظار عمومی خودداری می جستند و اگرچه اسلام ممنوع نشده بود ولی توسط دولت تحت کنترل بود و حتی دولت محل تاسیس مساجد را تشخیص می داد و مسئول اداره مساجد را تعیین می کرد و متن مواعظ و خطبه های سراسری نماز جمعه در کل کشور توسط دولت تهیه می گردید و ارتش ترکیه هنوز هم تا حدی رهبری مبارزه علیه هرگونه قدرت مذهبی سازمان یافته و یا مداخله علنی افراد مذهبی در سیاست را هنوز هم بر عهده دارد. این سیستم بیش از هشتاد سال است که توانسته تا حدودی این سیاست را سرپا نگه دارد. با این توضیحات در باره وضعیت دین در ترکیه، در مقایسه با ایران با تفاوتهائی بسیار کلان مواجه می شویم که توان قیاس را از انسان می گیرد. آزادی ادیان و یا آزادی عقیده و... در ترکیه به مراتب بیشتر از ایران می باشد و البته ترکیه نیزاین موفقیت را مدیون افرادی است که دهه های گذشته از جان خود در راه آزادی اندیشه، ادیان،عقیده و کلا دموکرسی در ترکیه مایه گذاشتند.

ترکیه نیز به لحاظ کثیرالمله بودن و داشتن مردمانی با ادیان و عقاید مختلف شباهت بسیاری با ایران دارد. در شرق ترکیه کشوری را می بینیم که احکام و شریعت در تارو بود دستگاه حکومتی گسترده شده و دستگاه قضائی کشور مردم را طبق قوانین 1400 سال پیش محاکمه می کنند و بدین ترتیب هر ساله شاهد اجرای صدها مراسم اعدام، سنگسار، شلاق و ... بر اساس قوانین اسلام در ایران هستیم. اما آنچیزی که برای همه مردم آشکار است، سوء استفاده دولت ایران از اسلام و اعتقادات مذهبی مردم می باشد. سوالی که اینجا پیش می آید این است که اگر تصمیم دولت بر این بود که مراکز قضائی ایران بر طبق احکام و شریعت اداره شوند، آنوقت چه لزومی به تدوین قانون اساسی کشور در سال 1979 رژیم بود؟ بدین ترتیب می توان گفت علما و مجتهدین رژیم نیز به ناقص وبی کفایت بودن احکام و شریعت در شرایط امروزی پی برده اند. و اما گستاخی رژیم با توجه جنایات بی شمارشان سبب جلوگیری پیشرفت اندیشه جدائی دین از سیاست در جامعه گردیده و عدم اجازه رواج تفکر سکولاریزم در ایران باعث درهم آمیختگی دین و سیاست شده و به همین دلیل ارزش دین در اجتماع تا حد بسیاری دچار رکود گردیده است. البته مبارزه با همین اندیشه جدائی دین از سیاست از زمان کودتای 28 مرداد در ایران از طرف ملاها و علمای دین شروع شده است و تا به امروز نیز این مبارزه بوضوح مشاهده می گردد. امروزه از طرف آخوندهای ایرن تعاریفی از مفهوم سکولاریزم به بیرون ارائه شده ،طرفداران و حامیان سکولاریزم را به بی دینی، بد دینی، ملحد و دنیا پرست بودن و .. متهم می نمایند. در حالی که همین اندیشه جدائی دین از سیاست ازبی ارزش شدن دین در اجتماع جلوگیری بعمل آورده و راه را برای سوء استفاده از دین مسدود خواهد نمود. خصوصأ در ایران که با این وضعیت بسیار آشفته اش از هم اکنون باید این تفکر در مسیر رشد ش قرار گیرد و الا جهان اسلام ایران را از دست خواهد داد و رفته رفته اسلام به گروه ادیان اقلیتها در ایران نزول خواهد کرد.

 

برگرفته از : iranglobal

http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2&news-id=43985&nid=haupt

 

 

 

نويسنده:

تکین ماهارلی